دکتر محمد دورقی: شادگان، کشاورزی اش را که تنها منبع امرار معیشت مردمانش هست بدون هیچ بدیل و جایگزینی از دست داده است.
نه صنعت، نه شیلات، نه تجارت ونه هیچ آلترناتیو دیگری برای جایگزینی کشاورزی دراقتصاد این شهر مورد توجه دولت های قبلی و بخش خصوصی قرار نگرفته است.
کار خدماتی هم، بالتبع، بخاطر کم جمعیت شدن شهر و بی رونقی کسب و کارها، سهم چشمگیری در اقتصاد شهر ندارد. اولویت مردم این شهر جاری شدن دایمی و با حجم کافی آب در رودخانه ی جراحی و احیاء کشاورزی و نخلداری ست.
کاری که با تدقیق و حساسیت مسئولانه در مقوله ی تخصیص آب و احداث اصولی یک کانال بین رودخانه ی کارون و جراحی کاملا عملی و امکان پذیر است.
جناب آقای دکترخلیلیان استاندارمحترم خوزستان
با سلام
بعید و دور از ذهن می دانم که بعنوان متولی سابق وزارت کشاورزی از فاجعه ی مرگ گسترده و توقف ناپذیر نخل های شادگان در اثر بی آبی، اطلاع نداشته باشید.
نخل،تاک نیست که اگر بمیرد یک اصله درخت مرده است. هر نخل یک نفر است.
نفری نباتی که اگر سلب حیات شد، حیات چندین نفر انسانی را با مخاطره ی جدی مواجه می کند و امروزه در شادگان سلب حیات نخل و انسان، به یک عادت کاملا مالوف و طبیعی تبدیل شده است .
عادتی که دیگر هیچگونه حساسیتی را بر نمی انگیزد و احساس و توجه هیچ مسئولی را تحریک نمی کند.
مرگی همه شمول و رقت بار که هیچگونه اقدام علاجی و واکنش ریشه ای در پی ندارد و تبدیل به یک امر پذیرفته شده و ناگزیرشده است.
گو اینکه این نخل ها اساسا برای مرگ و نابودی در این سرزمین روییده اند نه برای باروری و ثمربخشی و کمک به معیشت و اقتصاد.
چندین سال است که در اثر عدم رعایت عدالت در توزیع آب در بالادست رودخانه مارون و اهمال در اجرای صحیح و اصولی طرح های انتقال آب میان حوضه ای، روزانه، صدها نفر نخل ازبی آبی در شادگان خشک می شوند و در نتیجه ی آن صدها نفر انسان، بیکار و بی رویا می شوند.
وقتی از مرگ نخل ها صحبت می کنیم برای تصور حقیقت این مساله لازم است ذهن تان را برای پذیرش مقیاس های بزرگ از یک فاجعه ی زیست محیطی- انسانی مهیا کنید.
این فاجعه را به حق می توان یک هولوکاست زیست محیطی- اقتصادی- انسانی نامید.هیچکدام از قیدهای مقداری که در این نوشته می آورم برای بیان اغراق ادبی نیست و طابق النعل بالنعل عین واقعیت را روایت می کند.
بی آبی سالهای اخیر، جلوی چشم غفلت زده و بی تفاوت مسئولین، دارد یک شهر کامل را از عرصه ی جغرافیا محو می کند .
دیاری تاریخی و ریشه دار با ده ها هزار ساکن و صدها هزار نخل در آستانه ی نابودی مطلق است. شهری با مردمش، با تاریخش،با معیشت و اقتصاد و فرهنگش، و با همه ی آمال و آرمان های نسل های جدید و قدیمش.
شهری که مردمانش اسباب معیشتی جز کشاورزی و نخلداری ندارند. در حالی که برای ایجاد جلوه های چشم نواز ِ بصری در زاینده رود و برای خوشایند ِ لنزهای توریستی و سراپا نگه داشتن صنعت گردشگری ، آب کارون را با احداث کانال های عظیم و طولانی و پرهزینه به اصفهان منتقل می کنند، شادگان در سی کیلومتری این رودخانه بزرگ در اثر بی آبی، نخل ها و نسل هایش را از دست می دهد و هیچ حساسیت انسانی وهیچ اهتمام و اراده ای نه در سطح ملی و نه در سطح استانی برای انتقال آب به این شهر و نجات مردم محرومش، شکل نمی گیرد تا این شهر در عرض یک دهه به شهری متروک و مهجورتبدیل شود و یکی از مهاجر فرست ترین شهرهای کشور لقب بگیرد.
هزینه ی ناچیز احداث یک کانال سی، چهل کیلومتری برای انتقال ثقلی آب بین رودخانه ی کارون و جراحی در مقایسه با مگاپروژه های انتقال آب به کویر به یک شوخی تلخ شباهت دارد ؛ و تلخ تر اینکه قصد بر این است همین باریکه آب رودخانه ی جراحی را هم با احداث سد جدید مارون۲ قطع کنند تا بدینوسیله به اسب لنگ معیشت این مردم تیر خلاص بزنند.
این عدم توازن افراطی و این اجحاف آشکار فقط در یک سیستم فاقد عدالت رویه ای قابل تصور است. دوگانه ی اصفهان و شادگان دوگانه ی حیات و فانتزی ست. یکی برای فراهم آوردن اسباب تنفس وحیات تلاش می کند و دیگری برای توسعه و تثبیت اسباب تفرج و تفریح.
چرا در این کشور،حتی حیاتی ترین مولفه های زندگی انسان ها هم به سیاست و قدرت پیوند می خورد و آنان که نقشی در سیاستگذاری و سهمی در قدرت ندارند به آسانی نادیده گرفته شده و حقوق ابتدایی و اساسی شان تضییع می شود؟
مصاحبه ی دلگرم کننده ی جنابعالی را در باب نیت و هدف شما برای توسعه متوازن استان ملاحظه کردم و باید بگویم اگر بنا دارید توازن را به توسعه ی استان برگردانید در گام اول ناچار هستید اولویت توجه تان را به شادگان اختصاص بدهید.
چرا که شادگان بخاطر محرومیت ها و نا برخورداری های دل آزارش، نقش پررنگی در بهم خوردن توازن توسعه در استان دارد.این شهر نماد نگاه غیرعادلانه و توسعه ی نامتوازن و سمبل برجسته ی نادیده انگاری مردم قانع و کم توقع است. شادگان از معدود شهرهای کشور است که وضع گذشته اش از وضعیت حال حاضرش به مراتب بهتر است و مردم حسرت گذشته اش را می خورند. این ادعای بزرگ، جز به یک بازدید یکی دو ساعته از شهر و ادارات آن و هم صحبتی با مردم این شهر، به هیچ مدرکی برای اثبات نیاز ندارد.
اینکه شهری بعد از چهل و سه سال از عمر انقلاب اسلامی و روی کار آمدن دولت های مختلف، هنوزهم پارک نداشته باشد، سینما نداشته باشد، مراکز بهداشتی با امکانات ضروری و سیستم فاضلاب عملیاتی و آسفالت و روشنایی کافی و امکانات آموزشی مناسب نداشته باشد شاید درگفتن آسان و در شنیدن آسانتر باشد اما در واقعیت، مساله ای تلخ و آزار دهنده ست که روح و روان مردم مظلوم این شهر را به سختی می خراشد و درون آنها را از این اجحاف بی توجیه و بی علت، پر از خشم و ناامیدی می کند.
لازم است به استحضار حضرتعالی برسانم که قدرت انفجاری اجحاف از قدرت انفجار باروت هم بیشتر است و در ناآرامی های آبان سال ۹۸ آنچه شهرهای محروم و نابرخوردار را در قیاس با دیگر شهرها بیشتر شعله ور کرد همین اجحاف و تبعیض است نه افزایش در قیمت بنزین.
جناب آقای دکتر خلیلیان! شادگان، کشاورزی اش را که تنها منبع امرارمعیشت مردمانش هست بدون هیچ بدیل و جایگزینی از دست داده است.
نه صنعت، نه شیلات، نه تجارت ونه هیچ آلترناتیو دیگری برای جایگزینی کشاورزی دراقتصاد این شهر مورد توجه دولت های قبلی و بخش خصوصی قرار نگرفته است.
کار خدماتی هم، بالتبع، بخاطر کم جمعیت شدن شهر و بی رونقی کسب و کارها، سهم چشمگیری در اقتصاد شهر ندارد. اولویت مردم این شهر جاری شدن دایمی و با حجم کافی آب در رودخانه ی جراحی و احیاء کشاورزی و نخلداری ست.
کاری که با تدقیق و حساسیت مسئولانه در مقوله ی تخصیص آب و احداث اصولی یک کانال بین رودخانه ی کارون و جراحی کاملا عملی و امکان پذیر است. در غیر این صورت اگر به هر نحوی نتوانیم کشاورزی این شهر را بصورت صد در صدی احیاء کنیم باید به سراغ دیگر پتانسیل های این شهرستان برویم و برای فعال شدن اقتصاد و معیشت مردم با تغییر نگرش ، سیاستگذاری مناسب، تخصیص اعتبارات و اعطای مجوزهای لازم برای توسعه ی بخش صنایع در این شهر اقدام کنیم و بدینوسیله به اقتصاد این شهر تنوع ببخشیم. اولین گام این عملیات بزرگ نجات، حاکمیت شایستگان بر مناصب اجرایی این شهر و جلوگیری از دخالت افراد نامسئول در مقوله ی انتصابات است. احیاء شادگان باید بعنوان یک پروژه ی بزرگ محرومیت زدایی در دولت مردمی و دلسوز جناب آقای رییسی، تعریف و مورد توجه قرار گیرد و انتصاب مدیران مجرب وعالم و تشکیل سازمان های عملکرد برجسته ،نقطه ی عزیمت این کار بزرگ تحولی خواهد بود.
اینجانب در صورت فراهم شدن فرصت، مایلزم تعریف و اجرایی شدن این پروژه را با جنابعالی و دیگر مدیران کل مورد کنکاش قرار خواهم داد و در مورد امکان و پتانسیل استقرار صنایع شیمیایی و پتروشیمی و صنایع کوچک و زود بازده درشهرستان شادگان بحث و تبادل نظر خواهم کرد.
آنچه عیان و بدیهی ست این است که این شهر نباید بخاطر حجب و مظلومیت مردمانش، قربانی غفلت و بی توجهی مسئولین قرار بگیرد و منابع معیشتی اش بدون توجه به بدیل های موثر از بین برود.
برای متوازن کردن توسعه ی استان خوزستان ،قبل از هر کار ،ارتقاء نقاط نابرخوردار و محروم به سطح دیگر مناطق برخوردار و توسعه یافته ی همجوار، باید مورد اهتمام قرار بگیرد.
جوانان تحصیلکرده و مومن و انقلابی که با شور و شعف فراوان چشم انتظار ریاست جمهوری جناب آقای رییسی بودند و در این راه از هیچ کوششی در سطح شهرستان فروگذار نبودند، می توانند بعنوان عوامل موثر درتعریف و اجرای این تحول بزرگ، نقش آفرینی کنند.
توفیق شما را در انجام خدمت عالمانه و خالصانه به مردم محروم خوزستان از خداوند متعال خواستارم.