نزدیک به دو سال است که جهان درگیر ویروس کروناست و هر روز دستههایی از ابناء بشر و همنوعان ما در این سو و آن سوی کره خاکی، بر اثر ابتلا به این ویروس تسلیم مرگ میشود و دل همه انسانها را به درد میآورد.
شوشان - دکتر حسن دادخواه:
موضوع این یادداشت و قلم زدن پیرامون آن، ماه ها و بارهاست که نگارنده را در دوراهی بلا تکلیفی دردآور قرار داده است و هر بار که اراده نوشتن در این باب در من، جان گرفته است گویی معذوریتی اخلاقی، مانع نوشتن شده و آن را به فرصت و مناسبت دیگری وانهادهام.
نزدیک به دو سال است که جهان درگیر ویروس کروناست و هر روز دستههایی از ابناء بشر و همنوعان ما در این سو و آن سوی کره خاکی، بر اثر ابتلا به این ویروس تسلیم مرگ میشود و دل همه انسانها را به درد میآورد.
در این میان، البته تفاوت وضعیت مدیریتی، اقتصادی و بهداشتی کشورها، آنها را در موقعیت و موفقیتهای گوناگون در مبارزه با این بلای جهانگیر، قرار داده است.
در کشور ما، به دلیل وضعیت نسبتاً ویژه در عرصههای مدیریتی، ساختاری، اقتصادی و بهداشتی، موقعیت و موفقیت ما در مبارزه با فراگیری این ویروس و درمان مبتلایان و کاستن از دردهای خانواده قربانیان، چندان رضایتبخش نبوده است و در دورانهای اوج این ویروس شاهد از دست دادن و مرگ هموطنان عزیز و گرامی از همه اقشار و اصناف مردم بودهایم.
امروز کاملاً روشن شده است که دولت گذشته و کنونی، به دلیل تنگناهای اقتصادی نتوانسته و نمیتواند حمایت و پشتیبانی اثربخشی از مردم و شهروندان در سالم مانده و مبتلا نشدن و درمان رایگان مبتلایان داشته باشد و از این روست که بار اصلی مصون ماندن و درمان مبتلایان و هزینههای جنبی درگذشتگان و متوفیات بر عهده خودشان است.
آنچه که در این شرایط ناگوار، موجب آزار و فشار روحی بر ناظران و دلسوزان شده است، بیپرواییها و گستاخیهای بیجا و تاکیدات غیراخلاقی و غیرعلمی در بیاعتنایی به آلام مردم و بیاعتنایی به ابتلای شهروندان به این بیماری است.
جای شگفتی و دردمندی است که به بهای از دست دادن و مرگ مردم و داغدار کردن و فروپاشیدن خانوادهها، راضی و خرسند بشویم که دستگاه تحت اداره ما به روال عادی برگردد یا اجرای فلان مناسبت غیر ضرور، به شکل کمال و تمام انجام شود.
جای شگفتی و دردمندی است که میان دستههایی از شهروندان بیمبالات و مدیران و مسئولان گستاخ برخی دستگاههای دولتی و غیر دولتی، بر سر اینکه کدام فعالیت، قربانیان کمتر و یا بیشتری از ما گرفته است، جر و بحث رسانهای صورت گیرد و هر یک بکوشد تا اثبات کند سهم و سهمیه او در قربانی گرفتن، کمتر از رقیب و دیگران بوده است! گویی آنچه در ردیف دوم و سوم اهمیت قرار دارد، جانهای مردم است.
این شهروندان بیمبالات و این مدیران و مسئولان گستاخ و بیپروا چرا به سیره عملی رهبر معظم اقتدا نمیکنند که هم از ماسک استفاده میکنند و هم واکسن دریافت کردهاند و هم دیدارهایشان با رعایت کامل پروتکلها و قراردادهای بهداشتی است و هم عزاداریهای جمعی محرم را نیز در بیت تعطیل کرده اند؟!
مگر در شرع مقدس و سیره امامان معصوم، ارزشمندی جان انسانها از جایگاه و اهمیت ویژهای برخوردار نیست و ضر و زیان زدن به جسم و تندرستی خویشتن، مرود شمرده نشده است؟!
مگر در جمعیتها و اجتماعات دهها هزار نفری چه در جشنها و چه در سوگواریها، امکان عملی و مدیریتی برای رعایت پروتکلهای بهداشتی وجود دارد؟ چرا از برگزاری تشییع جنازه با حضور دهها نفر از مردم جلوگیری نمیشود؟!! چرا نمیتوانیم برنامهریزی دقیق و محکمی که در عین حال بیخطر باشد برای برگزاری اربعین حسینی، داشته باشیم؟!
شاید پاسخ دردآور برای این پرسش ها این باشد حال که روزانه نزدیک به ۷۰۰ نفر از مبتلایان، به کام مرگ میروند چه اشکالی دارد که تعدادی از آنان به برگزاری فلان مناسبت و مناسک اختصاص داشته باشد!