شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۸۰۰۲
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۴۰۰ - ۱۷:۰۳
کلاه بردار مترادف حقه باز،شیاد و گوش بر است. کلاهبرداری کاری برپایه ی فریب است که کسی برای منافع خود انجام میدهد.

شوشان - علی کرد:

کلاه بردار مترادف حقه باز،شیاد و گوش بر است. کلاهبرداری کاری برپایه ی فریب است که کسی برای منافع خود انجام میدهد.

به موجب قانون، کسانی که از راه حیله و روشهای متقلبانه و....مردم رافریب دهد وازاین طریق وجوه یا اموال و یا اسناد و امثال آن را به دست آورد کلاهبردار محسوب میشود. کلاهبرداری انواع و اقسامی دارد که تقریبا در تمام دنیا شایع است.

مربوط به یک کشور و یک جناح و یک قوم و یک مسلک و گروه خاصی نیست.براساس این تعاریف مدیر و غیر مدیر ممکن است کلاهبرداری کند و کلاه بردار نامیده شود اما در این نوشتار تاکید من روی جنبه مدیریتی و نه اقتصادی و مالی است.

به عبارتی مراد از این نوشتار تحلیل رفتار مدیریتی و کلاهبرداری مدیریتی است. با این رویکرد، مدیرکلاهبردار مدیری است که برای تصاحب پست بالاتر و یا تثبیت پست خود دست به اعمال و رفتار پست میزند.

آنها با اقدامات و رفتار خود درصدد کلاه برداری از زیردستان و مافوقان و افراد حقیقی و حقوقی ذی نفوذ و ذی قدرت هستند.مشخصه و مولفه های مدیر کلاه بردار به شرح ذیل است . 

مدیر کلاه بردار قبل از اینکه دغدغه فراگیری و بکارگیری اصول مدیریت باشد در صدد بکارگیری اصول و فنون و شیوه های کلاه برداری از دیگران ازطریق  مرجح و موجه و موفق نشان دادن خود است. خصیصه مشترک تمام مدیران کلاه بردار ریاکاری است.

اینان خود را دلسوز و شیفته ارباب رجوع و زیر دستان خود معرفی و گهگاهی هم اشک تمساح می ریزند اما از اخلاقیات تهی هستند و فقط نقش بازی میکنند و وقتی که زمینه فراهم باشد به مدیران زیر دست و کارکنان خود رحم نمیکند و به راحتی آنان را می فروشد.

ازمنظر مدیران کلاهبردار زیر دست شایسته - خواه سرایدار،دفتردار،کارمندساده یا رئیس اداره - کسی است که بتواند پایه های میز ریاستش را مستحکم تر کند.

اگر زیر دستی زیرک و کارآمد و مردم دوست باشد ولی برای مدیرش خوش رقصی وتملق گویی نکند و از طرف دیگر مدیر و کارشناسی درتملق گویی متخصص باشد و ازآن طرف و این طرف اطلاعات درمورد دوستان و بدخواهان مدیرش تهیه کند و باهرشیوه وشگردی نظر ذی نفوذان را جلب کند و بتواند بخوبی این پیام را که "مدیر مافوقش بهترین است" از نظر مدیرکلاه بردار این فردشایستگی بهتری دارد.‌

این کلاه برداران مدیریتی تمام دغدغه و دلمشغولی شان رضایت مافوقان و ذی نفوذان است تا مبادا پستشان را ازدست بدهند.

بنابراین افزایش کارایی و رضایت ارباب رجوع نیز مد نظر آنها است اما نه بعنوان هدف بلکه بعنوان وسیله ای که جایگاه خود را تقویت کند.

دراینجا یک نقض غرض و تضادی ایجاد میشود. ازطرفی  چون دیکتاتور و خودکامه و خودشیفته و خودخواه است و میخواهد بهرقیمتی  که شده برتخت و تاج ریاست جلوس کند و به هیچ وجه ریاست را از دست ندهد شایسته سالاری محلی از اعراب ندارد و کوتوله پرور و چاپلوس پرور است و این افراد نمیتوانند به اهداف سازمانی برسند و هز طرفی رسیدن به این اهداف وسیله ای برای کلاه بردار است تا جایگاهش را از دست ندهد لذا این مدیران دست به اقدامات دیگری میزنند.

از طریق مدیران نوچه اش فشار بیش از حد که زیرمجموعه و کارشناسان بی پست و بی نام و نشان می آورد و بجای تشویق از اهرمهای تهدید استفاده میکند که زه بخشی از اهداف دست یابند و از طرف دیگر دست به آمارسازی میزنند تا نشان دهند که چقدر در کار خود توانا هستند وتاجایی که امکان داشته باشد ضعفهای کاری را به گردن سازمان و شرکت و اداراتی که به نحوی در موفقیت یا عدم موفقیتش موثر هستند می اندازند.

مجموعه تحت مدیریت این کلاه برداران دو دسته متملق و جاده صاف کن و صاحبنظر وکارآمد و آزاده اند.

عملکرد مثبت گروه اول را جندین برابر جلوه میدهند و ضعفهای آنان را کوچک میشمارند و به اندک تذکری بسنده میکنند و عملکرد گروه دوم را کمتر بشمار می آورند و اگر ضعف کاری داشته باشند به عنوان یک مستمسک برای برخورد با آنان بارها مطرح و در بوق و کرنا میکنند.

مدیر کلاه بردار بجای اینکه ازنقش رهبری که درمدیریت اهمیت بسزایی دارد دقیقا برعکس آن عمل میکند. بجای دستگیری مچ گیری میکند.

بجای استفاده حداکثری از تشویق، به کرات از تهدید استفاده میکند. بجای دلداری دل میشکند اما برای مافوق خود دلبری میکند.

اینان متعلق به یک جناح خاصی نیستند بلکه برای بقا خود بسمت جناحی غش میکنند که قدرت در دستش است.

اینان کسانی هستند که چپ و راست را میدوشند. درکنار هرکدام که باشند نظرات آن گروه را تایید و از آن تمجید میکند.

برای کشور و نظام و همه جناحها مضر هستند. جای تعجب ندارد که مبلغ کاندیداهای یک جناح باشند و در دور دیگر با یک چرخش ۱۸۰درجه ای مبلغ جناحی دیگر باشند.

حقه بازی و شیادی کار اینان است اما جای تاسف است که چرا طیفهای سیاسی و جناحهای درون نظام به این افراد بها میدهند و اجازه میدهند که به کلاه برداری ادامه دهند.

هم اکنون که دولت در دست اصول گرایان است توصیه میشود که باشناسایی و حذف این زالو صفتان و روبه صفتان آنان را از سپهر سیاسی و مدیریتی کشور حذف کنند و به اصلاح طلبان هم توصیه ام این است که این فرصت طلبان را از هم اکنون رصد کنند که اگر روزی دوباره به قدرت رسیدند اجازه سو استفاده به این گروه که موجب وهن اسلام و نظام اسلامی هست را ندهند.

توصیه مهم تر به هردوجناح و دلسوزان نظام و این میهن این است که قدر نیروهای دلسوز و صادق و یک رنگ از هرطیف و جناحی را بدانند.

گرچه مدیران کارآمد در دوجناح داریم اما متاسفانه هردوجناح از نیروهایی با آن صفات ناپسند نیز داشته و دارند و اگر هرجناحی که پیروز میشود سعه صدر داشته باشد میتواند از نیروهای با ارزش و متخصص و متعهد و آزاده استفاده کند و اگر چنین کنند شاهد مدیران کلاه بردار نخواهیم بود.

نکته آخر این است که چنانچه مدیرانی از نوشتار را مطالعه کردند حتی اگر درحدبسیار کمی جز مدیران کلاه بردار هستند خویشتن شناسی کنند وبجای شکستن خود آیینه را نشکنند(خودشکن ،آیینه شکستن خطاست)و با رفع این رذیله ، اخلاق مدیریتی را دروجود خود تقویت کنند.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار