شوشان - محمدرضا چمن نژادیان:
چالش برنامه ی هسته ای ایران حدود سه دهه است، که ادامه دارد. در تمام ادوار مختلف در دروان سازندگی شروع شد. و در این مدت در دولتهای پنجگانه ی تفکری بشرح ذیل:
-اصولی اعتدالی با مشی سازندگی
-اصلاحی رادیکالی با مشی توسعه سیاسی -اصولی رادیکالی با مشی عدالتگرا
-اصلاحی اعتدالی با مشی تدابیر تعاملی -انقلابی حاکمیتی عدالتخواه با مشی توده ای به نوعی با فراز و نشیبهای استمرار داشت.
و هر کدام از دولت ها با رویکرد خاص خود در صدد رفع ابهامات و شبهات ، خنثی سازی ترفندهای بهانه ساز و مقابله با جامعه جهانی برآمدند.
از دولت سازندگی که بهانه گیری پنهانکاری فعالیتهای هسته ای با وجود قراردادهای موجود با روسیه و قبل از انقلاب با فرانسه و غربی ها وجود داشت شروع شد. و در دولت اصلاحات با تز تنش زدایی و گفتگوی تمدنها تلاش شد که خنثی سازی صورت گیرد.
با وجود پیشرفتهای محسوس و عملی با آژانس و جامعه جهانی در نهایت و ناچاراً دولت اصلاحات علی رغم میل باطنی مجبور شد.
بخاطر تمایلات درونی، کارشکنی های بهانه ساز قدرتها با فشار افکار داخلی و جامعه جهانی عهدنامه ها فسخ نماید.
بازی قدرتها با ایران بر سر منافع خودشان، همراهی بهانه سازان قدرت طلب داخلی و بهانه گیریهای بی پایه ی مرتجعین و خارجی ها سه راهبرد مشترکی بودند. که داخلیها و خارجیها برای ناکام ماندن مذاکرات هستهای در دستور کار داشتند.
این راهبردها در دولت رادیکال احمدی نژاد که قطعنامه های متعدد را متوهمانه کاغذ پاره می پنداشت، تا رفتن به شورای امنیت و ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد را در پی داشت.
فصل هفتم منشور ملل متحد به شورای امنیت سازمان ملل برای حفظ صلح اجازه میدهد تا وجود هرگونه تهدیدی برای صلح، نقض صلح یا اقدام تجاوزگرانه را تعیین و اقدامات نظامی و غیرنظامی را برای برقراری صلح و امنیت بینالمللی انجام دهد.
در این مدت تمامی قطعنامه های فوق را روسها با وجود شیره گیریهای فراوان بی حاصل هسته ای و نیروگاهی از ایران وتو نکردند.
در دولت تدبیر و امید و در پی به سرانجام رسیدن برجام و حل نسبی مشکلات اساسی ایران با درایت رهبری و دولتمردان بود.
که روسها و شخص پوتین ناامیدانه برای استمرار شیره گیریهای گذشته شخصاً خود را سراسیمه به ایران رساند. و شکست برجام را با شراکت مصادره ای در سوریه کلید زد.
تا تحقق راهبردهای تاریخی ( دسترسی مطمئن به آبهای گرم)، تامین امنیت هماهنگ اسرائیل بدست روسها و بدست گیری سرنوشت برجام را برای تامین راهبردهای بعدی رقم بزند. و در دولت انقلابی سیزدهم با یکدست سازی حاکمیتی و در کوتاهترین مدت بود.
که با رفت و آمدهای متولی سران بلند پایه ی قوا، اخذ قرار دادهای بلند مدت با ایران و مانورهای دو جانبه و سه جانبه به نوعی ایران را در اقمار خود تثبیت کرد. عنان برجام را بدست گرفت. امینت اسرائیل را با کنترل مدیریت شده تضمین کرد.
در نهایت هم روسها و شخص پوتین سدی نفوذ ناپذیر از ایران با خصم سازی ابزاری نسبت به دنیای برای خود ایجاد کرد.
آنوقت که پوتین حفاظت از امنیت ملی و منافع روسها را در منطقه ای ژئوپلتیک و پر تلاطم خاورمیانه و آسیای میانه به ویژه قفقاز جنوبی توسط شیره کشی و گرو گیری برجامی از ایران و غرب تضمین دیده یافت.
با تمام قوا بسراغ ساماندهی نابسامانی های پس از جنگ سرد در مرزهای واقعی با اروپا و ناتو رفت. و در اولین فرصت با تهدید همه جانبه حمله به اوکراین را پس گذشت چند ماه از مانور دریایی ایران، چین و روسیه با تحرکات ابتدایی شروع کرد. و الان تجاوز به یکی از اعضاء جامعه ی جهانی را با پذیرش یکطرف استقلال دو جمهوری جدایی طلب و اشغال اوکراین علنی کرد.
حال که پوتین با تهدید بمب هسته ای بدنبال تحمیل منویات دیرین خود بوده و در صدد بازیافت تحقق آمال از دست رفته و تاریخی روسهای تحقیر شده می باشد.
سرانجام مذارکرات هسته ای ایران هم بدتر و فجیع تر از برجام دولت تدبیر و امید در هاله ای از ابهام قرار دارد.
تا روسها بتوانند آخرین رمق ها را از مذاکرات هسته ای با گروه کشی و شیره گیری و ناکامی ترکمنچایی بگیرند.