شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۸۳۵۱
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۲:۳۸
شوشان - محسن بهداروند مرداسی:

مطمعن باشیم که زندگی  «کوتاه» ما شبیه یک  «سفر» است... آنچه که از این سفر کوتاه بعنوان  «توشه» باقی میماند.

«راه رسم»  «متانت و پختگی» و از خود  «گذشتگی» و دوری جستن از تمامی  «خصایص رذل» که از مسافران این سفر باقی میماند... دقت کنیم..انسان  «پست و فرو مایه» انسان  «مرده» است او بواقع  «زنده»نیست.. این  «سفر کوتاه» میدان  «جنگ و منازعه» و  «طناب کشی و یا زیر آب زدنها» نیست.

ای  «اشرف دوپا» بکجا چنین  «شتابان» تا چه  «میزان»از سرگذشت  «پیشینیان»عبرت میگیریم.

جان  «تشنه ی»تو را چه چیزی  «سیراب»می‌کند. آیا از دنیایی که  «بارها» نابود شد دست به دست شد.

«آگاه نیستی» سرانجام خانه ابدی ما  «دل خاک» است.. . خداوند بزرگ مرتبه تمامی عملکرد ما را می‌بیند و می‌نویسد.. و ما روزی باید در این سفر کوتاه پاسخگو باشیم.

گاهی بعضی از ما از همان  «ابتدای» عمر در یک نبرد  «نفس گیر» زندگی را به  «جنگ و نبرد» با دیگران مبدل میکنیم.

اما آنچه که در  «طول تاریخ» اتفاق افتاده... با آنچه که من بواسطه  «درک و فهمم»  از تاریخ آموخته ام.

هیچکس نتوانسته  «زیرکانه» از خود  «قهرمان یا شخصیت» بسازد.. بدون  «تواضع و فروتنی و گذشت» هیچ چیز امکان پذیر نیست..سه عنصر  «اصول اخلاقی» تعابیر  «صمیمیت»  «دوستی» و مهربانی بجای  «کینه توزی» و  «دشمنی ها» و  «برادر کشی ها» و این دست  «مضامین» در جامعه  «بختیاری» و اقوام ایرانی بسیار متداول و تاثیر گذار بوده است.. در  «دالان تاریخ» آنچه که جامعه را  «نیست نابود» کرد.

همین کینه ها و دشمنی ها و برادر کشی های بود... فقط به یک  «دلیل» تو را  «می کشم» که خود  «باشم» یعنی اصل  «منیت ها»  «جاه طلبیها»  «غرورها» به همین دلیل هرگاه بشکل  «مار پله ایی» بعضی از ما به یک  «موقعیتی» رسیدیم . به محض رسیدن به آن  «جایگاه» خود را بی جهت برای  «دیگران» میگیریم.و در برخورد با دیگران  «گارد» میگیریم. و اتفاقا  «نقطه سقوط» ما از همین جا شروع می‌شود.

«نمیفهمیم» که ما  «تکه ایی از همان پازل» هستیم.. وجود ما با دیگران  «شکل» می‌گیرد... علاوه بر  «رشد مار پله ایی» گاهی همان منصب و  «میز صندلی» بما ارزش می‌دهند.. یعنی تمامی  «ظرفیت» و  «قابلیت» خود را از همان  «میز صندلی» میگیریم.. در حالیکه انسانهای  «خردمند» با رفتن در آن جایگاه.. به آن  «میز صندلی» ارزش می‌دهند. با اولین  «سمت» همه چیز را فراموش می‌کنیم.

غافل از اینکه ما هنوز به این درک نرسیده ایم.. که ما بر اثر آن  «اتفاق» یا  «حادثه» و یا  «تصادف»  به این جایگاه رسیده ایم.. شاید اگر آن اتفاق در زندگی ما  «حادث» نمیشد..  امروز سرنوشت ما  «جوری دیگر» رقم می‌خورد.

آن  «حادثه» ما را در یک بازی  «مار پله ایی»  «رشد» داد.. اما در بازی مار پله ایی باید مراقب خانه  «99» بود.. که به  «ته» جدول سقوط نکنیم... اما گاهی بعضی از انسانهای  «خردمند» از این موقعیت بدست آمده یا همان  «رشد مارپله ایی» در جهت تقویت مناسبات اجتماعی و رسیدن به جایگاه های  «رفیع تر» بنفع خود نهایت استفاده را می‌کنند.. و سعی می‌کنند.

«همچون لولای در» به همنوعان خود از این فرصت بدست آمده تا آخرین لحظه   «توشه ایی» برای خود جمع کنند .. پس زندگی میدان جنگ و منازعه و گارد گرفتن نیست.. با سه عنصر اصلی و رعایت اصول اخلاقی  «انسان بودن» میتوان قلبها را تسخیر کنیم.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار