شوشان - عبدالرحمن نیک سرشت:
شک ندارم که بعضی از اطلاعات و گزارشات ارسالی به پایتخت در مورد پیشرفت کارها در خوزستان بیشتر کاغذی، سطحی و اغراق آمیز هستند.
چون این روزها تنها فقط بازار انتصابات محفلی خاصی در مدیریت اجرایی استان گرم است و فعلا، حضرت خوش به حال مسرور از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ که خود را به مثابه ی برندگان مناقصه ای بزرگ مالک الرقاب کابینه فرض می کنند و تنها حق خود می دانند که در یک بخشی نگری نازل صرفا به وابستگان محفلی خود جایگاه مدیریتی بدهند و متاسفانه غافل از آن که خروجی اینچنین کارها، چیزی جزء به جا گذاشتن معضلات امنیتی و اجتماعی فجیعی در استان در بر ندارد و درست حکایت همان ضرب المثلی را می ماند که دزدی به خانه ی شخصی رفته و با سوهان، مشغول بریدن قفل در خانه شد.
که صاحب خانه سر رسید و از دزد پرسید : «عمو جان ، این موقع شب در اینجا چه کار می کنی؟» دزد با آرامش ، جواب داد : «از شما چه پنهان که دلم گرفته و دارم کمانچه می زنم.»
صاحب خانه خام از همه جا بی خبر پرسید : «ای بابا ، این ، چه جور کمانچه ای است که صدا ندارد؟» دزد جواب داد : «این، یک جور کمانچه ای است که فردا صبح ، صدایش به گوشت می رسه.»
بدون تردید بحران نفوذ و اعتماد دو بحران فزاینده ای هستند که به مثابه ی صدای همان ساز کمانچه، فغان مردم رنجور خوزستان را در فردای ناشی از ناکارآمدی کمافی السابق بدلیل وجود همین انتصابات غیر تخصصی و رانتیری در می آورد.
به هرحال حق رهبران دلسوز و مردم ایران این نیست که بر اساس اعتماد به زید و بکری که از عملکرد فعلی شان معلوم است که هیچ آینده ای مثل سلف خود در نظام جمهوری اسلامی ندارند روز به روز تضعیف بشوند و خداپسندانه آن است که همه ی منتقدان و خیرخواهان رهبران کشور را از وخامت وضعیت موجود در مدیریت اجرایی خوزستان مطلع کنند.
زیرا، همان گزارش دهندگان آمارهای واهی خود در روزهای هجوم ریزگردها در دو هفته آخر اسفند ماه سال گذشته که مردم مظلومانه در تنگنای تنفسی قرار گرفته بودند اصلا، نه خود و نه زیرمجموعه هایشان به خوزستان سفر نکردند که این موجب شد، حتی افراد عادی و مردم کوچه و بازار مثل اپوزیسیون با ادبیات رادیکالی زبان به اعتراض بگشایند.