شوشان - غلامرضا نورآبادی :
در خبرها امد بدلیل مواجهه با کم آبی ،کشت هرگونه محصولی در تابستان ممنوع است و برای کشاورزان تسهیلات حمایتی در نظر گرفته میشود.
کشاورزی هم در حال افتادن به وضعیت صنعت است و تجارت خارجی نیز در گرو حل برجام و تعامل با جهان.
عدم مدیریت منابع آب در طی سالیان گذشته و زدن بر طبل خودکفایی و اقتصاد مقاومتی و هم زمان سماجت در ایجاد صنایع آب بر در استانهای مرکزی به بهانه ایجاد اشتغال (شما بخوانید اخذ رای) موجب صدمات فراوانی گردیده و دود آن به چشم خیلی ها میرود.کشاورزان تنها کسانی نیستند که متضرر میگردند، بلکه از راننده ماشین آلات کشاورزی تا کارگران کشاورز و کارخانجات مرتبط مانند شالیکوبی ها و... نیز بیکار میشوند و لذا حتما باید بابت تامین امنیت کلانتری ها از سیم خاردار بیشتر استفاده کرد و برای جلوگیری از سرقت سیم های تلفن و برق و نرده های پل وجلوگیری از راهزنی در جاده ها و کشف روزانه سلاح و....بودجه های بیشتری هزینه شود و مردم هم تاوان دهند تا فقط زنده بمانند.
اخذ تصمیمات روزمره که ظاهرا در بعد از انقلاب اول به عرف مسئولینی که هرکدام خودشان را عین اقتصاد و سیاست و فرهنگ می دانند،صدمات سنگینی به جامعه وارد کرده است مثل اجرای سیاست خصوصی سازی(بخوان چپاول منابع ). کسانیکه مسبب بروز این مشکلات شده اند هیچ پاسخگو نیستند و کسی هم به سراغ شان نمیرود که چرا ؟
دولت هم هر روز یک برنامه را طرح میکند و در کمتر از دو روز از موضع خود عقب نشینی میکند ،مثل عدم صادرات برخی محصولات کشاورزی،برگشت قیمت ها به قبل،عدم افزایش قیمت خودرو و واردات آن،فقر زدایی ظرف دو هفته ،اعلام عوارض گمرکی جدید و .... .
یک روز اعلام تامین مواد اولیه صنایع کوچک و روز بعد دادن مجوز صادرات به صنایع مادر بدون محدویت لازم.
یک روز قطعی برق و روز دیگر قطعی آب و تلفن و....نفس های به شماره افتاده صنعت و حالا کشاورزی را میفشارد.متولیان (بخصوص استانی) هم هر کدام برای حل مشکلات فقط وعده میدهند تا حداقل اصل مدیریت و تعصب میزشان زیر سوال نرود و بهمین منظور تا دلت بخواهد آمارهای مملو از اشتباه به جامعه تزریق میکنند.
گام دوم انقلاب، با شعار و عقب نشینی های ناشی از فشار مافیاهاو مفسدین متعدد ،سیاست یکطرفه خارجی ،عدم تدوین برنامه توسعه همه جانبه به کمک اندیشمندان اقتصادی داخل و خارج و اعلام آن جهت تنویر افکار عمومی ، برکناری مفسدین و کارکنانی که مخل تحول هستند که مصرانه به حفظ بورکراسی اداری چسبیده اند ، نمیتواند اهداف انقلاب دوم را تحقق بخشند و آرزوها صرفا در حد شعار باقی می ماند.
هر تحولی هزینه دارد و گام دومی ها اگر معتقد هستند که برنامه دارند (که البته عمده برنامها از کانال تعاملات جهانی و استفاده از تجربیات می گذرد) باید بجای عقب نشینی از وعده ها، هزینه تغییر را بپردازند و اگر برنامه مدون عملیاتی نداشته وهمت و تخصص کافی برای تدوین آنهم ندارند وای به حال و روزگار ما .