شوشان - محمد بخشی :
اگر ساختمان متروپل فرو نمی ریخت چهره پنهان و واقعی حاج حسین عبدالباقی هرگز آشکار نمی شد .
امثال حاج حسین در کشور بسیارند و راه جرم و بزه باز.
این شرایط یا قوانین ضعیف اند و یا مجریان ناکارآمد، با به خاک و خون کشیدن و فنا خانواده ای بیگناه، بالاجبار قانون برای فروکش کردن احساسات و خشم افکار عمومی به سراغ این افراد میرود .طی مدت انقلاب شهرام جزایری، بابک زنجانی و... بعنوان مفسدان اقتصادی رشد و در جامعه شناخته شده اند.
اکنون نام حاج حسین عبدالباقی بر زبان ها افتاده است قطعا این افراد بدون حمایت اشخاص صاحب نفوذ و شاخص دولتی به این سطح نرسیده اند.
در گذر زمان بین پیمانکار و یا سرمایه گذار و افراد صاحب نفوذ روابط عادی تر و هماهنگی ها بیشتر شده لذا این افراد جسورانه کمال استفاده را از این دریچه و روزنه پیش آمده را میبرند .
با عادی شدن این زد و بندها با غفلت و لو رفتن، همه کاسه و کوزه ها بر سر یک نفر و آنهم پیمانکار و یا سرمایه گذار شکسته میشود .
اکنون به قطع باید گفت اقتصاد و سرمایه های کلی جامعه در اسارت این مجموعه های پنهان کوچک و بزرگ گیر کرده و فریادرسی نیست.
قراردادهای بزرگ و پیمانکاریهای کلان و قدر و واگذاریها و سیاستهای اصل ۴۴ سازمان خصوصی بازی، همه رانتی بوده و بین عده ای خاص و خودیها رد و بدل میشود مردم عادی و معمولی محروم از این همه منافع ملی، قراردادها، سیاستها و اصل و اصولها هستند.
گاها برای تبلیغات و به اصطلاح روشنگری جامعه اعلام میشود ملت به کمک دستگاه دولت آمده و با دیدن تخلف و... در سازمان و ادارات و... سوت بزنند اما جارچیان و سوت زنها گلویشان پاره و هیچ اتفاق تازه و خبری نمیشود .
آخه این چه وضع ایست این جماعت مردم را چه پنداشته اند واقعا نمیدانند مردم همه چیز را به درستی حس کرده و خوب می بینند .
مردم می بینند پیمانکار بدنام و دریده را که با حمایت به کجا رسیده است.
مردم می بینند اشخاصی گمنام و غیر مرتبط ظرف مدت بسیار کوتاه با گعده زدن شبانه به یکباره مدیر و مسیول یک سازمان و اداره میشود.
مردم می بینند فلان شخص رند و یه لا قبا و تازه به دوران رسیده با توصل به یکی از جناح ها و دولت های اصلاح طلب و یا اصولگرا یک شبه سطح زندگی و آینده اش دگرگون و کلی تغییرات عالی در زندگی شان ایجاد می شود.
مردم، اختلاس ها، استخدام های پولکی و پنهانی، معضل آقازادگی، خویشاوند سالاری و حقوق های نجومی را می بینند این ناهنجاری های عمومی که هم اکنون و هنوز هم ادامه دارد در پرده ای از ابهام گرفتار آماده و ملت با سرخوردگی ها، فلاکت و بیکاری فرزندان خود آن را مقایسه کرده و خوب می دانند هیچگاه فریاد و دستشان بجایی نخواهد رسید .
۴۳ سال از خواست و تصمیمان در دگرگونی اوضاع ملت و ایرانمان گذشت .
پس کشور ما ایران کی درست خواهد شد. بربرهای اطراف و ملخ خواران همسایه، همه بدون هیچ زحمت و کشتار و انقلابی کشورشان آباد شد.
ما را چه می شود..
همه خسته شده ایم هم رهبر و هم مردم .
مدیران و مسیولان نالایق حد وسط و فی مابین رهبر و ملت قرار گرفته اند.
چندین لایه عفونی و گند بین این دو (رهبر و مردم)، ریشه دوانده است.
باید به فوریت و اورژانسی با ده ها و صدها عمل جراحی و اعدامهای متعدد بدون مماشات این لایه های پیوسته چرکین فساد را خشک ، نابود و ریشه کن کرد تا با سهولت دست ملت در دستان پر توان رهبر انقلاب قرار بگیرد.
درپایان این به اصطلاح مقال و شکوائیه از ایام و ساختار ، عمق نگاه فاجعه بار ساختار اجتماعی و فرهنگی خود را نمایان ساختی ، آنجا که همسایگان ایران را بربر و ملخ خوار خطاب نمودی...
جای بسی تاسف است که علیرغم پیشرفت خارق العاده همسایگان کشور ایران ، متاسفانه عدم رعایت قوانین و آداب سیاستگذاری و سیاستمداری، همچنان برطبل باطل تفاخر و توهمات مینوازید. برای نشریه شوشان باید تاسف خورد که همچنان فضای فرهنگی را دراختیار اینگونه نوشتارها وافکار پلاسیده قرار میدهد.
باش تا صبح دولتت بدمد