شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۹۴۴۳
تاریخ انتشار: ۰۱ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۶:۵۲
همچنان‌که تاکنون نتیجه تصمیمات خلق‌الساعه و به دور از رنج روزانه آدمها و دامها، تنها به تل‌انبارمشکلات و دشواری‌های روزمره افزوده و همین بلاتکلیفی ساختاری مشکلات دیگری را به وجود آورده؛ فی المثل نوع ساخت و سازهای غیرمجازی که انجام می‌شود از جانبی چهره شهر را از ریخت انداخته و از جانب دیگر به تضعیف بنیه مالی شهرداری منتهی می‌شود.
شوشان - دکتر غلامرضا جعفری :
کوت عبدالله منطقه ای است در مرز روستا و شهر. سازه‌های شهری نه آنگونه‌اند که شهر باید و خبری از پارکها، کتابخانه‌ها، سالنهای نمایش و سینما، بازارهای متعدد مدرن و سنتی و… نیست و بسیاری دیگر از نشانه های معمول در شهرها را نمی توان یافت. از سوی دیگر این منطقه یعنی شهر کوت‌عبدالله  فاقد چهره معمول روستا است و به تعبیری اصل همه مشکلات کوت عبدالله به همین جا ختم می‌شود، مشکلی که وضعیت و زیست مردم را با منطقه، نوع مدیریت و سیاست‌گذاری‌ها، برنامه‌ریزی و… بلا تکلیف کرده.

اگر بخواهیم دقیق‌تر در این باب بگوییم باید به زندگی مشترک انسان و حیوان در این منطقه اشاره کرد، چیزی که در روستا امری معمول است اما در کوت عبدالله به معضلی ساختاری و مدیریتی بدل شده؛ از دیربازی که کوت عبدالله به عنوان یک منطقه  از شهر اهواز معرفی شد هر دوی انسان و حیوان در تعلیقی مضر و بلاتکلیف باقی ماندند.
 تصور کنید گاومیش‌داری که محل سکونت خود را از قدیم و به علت نیاز مفرط حیوان به آب، نزدیک به رودخانه انتخاب کرده، به یک‌باره در برابر خطر سازه‌های شهری و خیابان‌های آسفالتی قرار گرفت و کسی نبود تا راه محافظت از حیوان را نشانش دهد، بدتر آنکه شهر بر چراگاه حیوان چنبره زد و مدیران شهری نه تنها به دنبال طراحی مسیر همزیستی شهر و حیوان نبودند که با ذهنی دچار انواع محدودیت معرفتی، گاومیش و حیوانات اهلی را عنصری مزاحم و زائده‌ای در متن زندگی شهری دیدند! در همین چشم انداز شاهد حضور خودروهایی هستیم که نمی‌دانند با اندک فاصله ‌ی از اهواز به منطقه ای وارد می‌شوند که دام‌ها و دامدارانش در قلب شهر گیر کرده‌اند! آدم‌ها و دام‌هایی که پیش از زایش ناقص الخلقه شهر در همین نقطه جغرافیایی روزگارشان می‌گذشت  و این شهر است که خود را به خانه‌ها و اصطبل‌شان تحمیل و از چهار طرف آنها را محاصره کرد!

در این میان حل معضلات عدیده کوت عبدالله بدون حل معضل ذکر شده راه به جایی نمی‌برد، همچنان‌که تاکنون نتیجه تصمیمات خلق‌الساعه و به دور از رنج روزانه آدمها و دامها، تنها به تل‌انبارمشکلات و دشواری‌های روزمره افزوده و همین بلاتکلیفی ساختاری مشکلات دیگری را به وجود آورده؛ فی المثل نوع ساخت و سازهای غیرمجازی که انجام می‌شود از جانبی چهره شهر را از ریخت انداخته و از جانب دیگر به تضعیف بنیه مالی شهرداری منتهی می‌شود.
 از همین جا به مجموعه‌ای می‌رسیم به نام شهرداری، جایی که متولیان شهری به طور عمومی نگاهی سنتی دارند، نگاهی که باعث شده معضل را نشناسند و در نتیجه به فکر حل اصولیش نباشند.
 متولیانی که یحتمل شناختی از منابع جدید و سرمایه‌های توسعه‌‌گستر ندارند و در نتیجه حضور دامها بخصوص گاومیش‌ها را در پهنه شهری امری مضر می‌بینند و بدتر اینکه حل مشکل را فقط در انتقال کامل گاومیشها و گاومیش‌داران می‌بینند، حال آنکه گاومیش‌ها را می‌توان به عنوان ثروتی عمومی در نظر گرفت و نه دردسری که مخل فضای عامه است.
 تصور کنیم اگر از این عنصر منحصر به فرد فی‌المثل در جهت  جذب گردشگران محیط زیستی استفاده می‌شد، و یا فضای تولید لبنیات و صنایع جنبی را مهیا می‌شد؛ آن وقت جنبه مهمی از تولید ثروت شهری محل ظهور و بروز می‌یافت. البته با در نظر گرفتن جنبه های دیگر موضوع.

  امروزه گاومیش‌داران ناگزیر از خام‌فروشی هستند، گمان کنید اگر مدیران تصمیم‌گیر نگاه سنتی خود را وا می‌نهادند و گاومیش را به عنوان فرصتی بی بدیل می‌‌دیدند، مطمئنا در چنین فرضی  نه تنها مشکلی عیان نمی‌شد بلکه در برابر خود فضا و فرصتی می‌دیدند برای رشد و توسعه و کاهش فقر و بیکاری و …! 
در چنین چشم‌اندازی شهر رنگی دیگر به خود می‌گرفت، رنگ زندگی و امید و گاومیش همان حیوان محترم باقی می‌ماند، حیوانی که می‌تواند اطلس افسانه‌ای کوت‌عبدالله باشد و این شهر را بر دوش خود به جهان متصل سازد، به توسعه، به رشد، به انسان امیدوار!
البته نگارنده کمی عنان تخیل را محکم بگیرد که گاومیش‌های اینجایی از زور عطش آتش گرفته‌اند و …
با این همه آرزو داشتن عیب ندارد.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار