شوشان - داود مدرسی یان :
یکی از راه های مؤثر در جریان سازی و انتقال مفاهیم به مخاطبین، انتخاب کلیدواژه مناسب است. کلیدواژه ها در جذب و هدایت مخاطب و حاکم کردن یک فکر و گفتمان بسیار مؤثر است. در دنیای سیاست هر واژه، یک عقبه فکری دارد و انتخاب واژگان از سوی سخنرانان، نخبگان، حاکمان و مسئولان یک مفهوم مشخص را به مخاطبین القا می کند.
بطور مثال، بار معنایی واژه «مستضعفان» با واژه «قشر آسیب پذیر» بسیار متفاوت است. قشر آسیب پذیر، یعنی خودش آسیب پذیر است و لیاقت و استعدادش بیش از این نیست و مایه او از درون همین است. اما مستضعفان یعنی قشری که عقب نگه داشته شده و مورد ظلم و فشار قرار گرفته؛ استعداد و حق و حقوق او بیش از این است. اصطلاح «قشر آسیب پذیر» توانایی بسیج مردمی علیه وضعیت موجود را ندارد ولی استفاده از واژه «مستضفعان»، بار سیاسی و اجتماعی و نارضایتی از وضعیت موجود است.
واژه هایی چون عدالت، آزادی، استکبار برای معرفی زورگوهای جهانی، دموکراسی، توسعه، پیشرفت، ظالم و مظلوم و غیره، هر کدام دارای بار معنایی وسیعی است و استفاده از آن در متنِ یک برنامه یا قانون یا سخنرانی یا مقاله علمی پژوهشی دارای معنا و مفهوم خاص خود است. ده ها و صدها واژه در ادبیات سیاسی وجود دارد که هرکدام بار معنایی خاص و مفهوم مشخصی دارد.
این مسئله در عرصه ادبیات عاشورا، نیز مهم است. سخنرانان، مبلغان، نویسندگان، شاعران و مداحان چون مورد رجوع مردمند و چون قدرت جریان سازی و گفتمان سازی و حاکم کردن مفاهیم در جامعه را دارند باید بهترین و مؤثرترین واژگان را انتخاب کنند.
آنان برای معرفی امام حسین(علیه السلام) و نهضت ایشان باید به بهترین و مؤثرترین واژگان مجهز شوند. بطور مثال، در غالب روایات و احادیث نقل شده از حضرات ائمه علیهم السلام در بحث معرفی امام حسین علیه السلام یا نقلی از ایشان، از واژه «اباعبدالله» استفاده می کنند. «ابوعبدالله» مهم ترین لقبی است که اهل بیت علیهم السلام برای امام حسین استفاده می کنند. یکی از معانی آن «پدر بندگی خدا» است. یعنی کسی که با تمام وجود، با جان و مال و ناموس، با سلول سلول بدن مطهرش، با همه توانش خدا را بندگی کرده و طواغیت را نفی کرده. قلباً و لساناً و عملاً مقابل طواغیت جامعه و آلهه(جمع اله) ایستاده و «الله» را با همه وجود اطاعت و پرستش کرده است.
بعد از کنیه «ابوعبدالله» که بیشتر در کتب روایی و تاریخی آمده، یکی از پر تکرارترین واژه ها، «ابوالاحرار» است. در متون ادبی و حماسی شیعه و شاعران اهل بیت، بسیار از ابوالاحرار یا همان «سید و سرور آزادگان» یاد شده. آزادگان چه کسانی اند؟ آنان که غل و زنجیر نفس و طاغوت را بریده، از دنیا و اهل آن رهیده و مرغ جان را تا ملکوت اعلی پرانده اند. آزادگی که حضرت در واپسین لحظات شهادت به شیعه ابوسفیان توصیه کرده «وَ یْحَکُم یا شیعَه َ آل ِ أبی سُفیان ! ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا أحراراً فی دنیاکم هذه»، کمترین مرتبه آزادی است. آزادی و آزادگی که آن «سیدالاحرار»، سروری می کند تا توحید پر می کشد و مگر توحید چیست؟ آزادی از هر قید و بند و غل و زنجیر و از شیاطین جن و انس و طواغیت جامعه!
امام خمینی(ره) در بیشتر مقاطع وقتی از امام حسین(ع) سخن می گفت از لقب #سید_مظلومان استفاده می کرد. و چقدر زیبا و جریان ساز است این لقب.
برخی از ما محبین گاهی برای ابراز علاقه و محبت خود هم از واژه «شاه» و «ارباب» و ... استفاده می کنیم. اگرچه منظور و مقصود ما دلسوختگان هم محبت است اما فرهنگ سیاسی شیعه با «شاه» و «ارباب» فاصله ها دارد. پیروان دگر ادیان الهی و غیرالهی و برخی فرقه های اسلامی، وقتی این الفاظ را از محبین امیرالمؤمنین(ع) می شنوند، نمی دانند که منظور این عزیزان ابراز محبت به کسی است که افراد را به کمال تربیت و ربوبیت می رساند، بلکه گمان عمومی این است که این ها دلشان برای شاه و پادشاهی و ارباب و رعیتی تنگ شده؛ حالا آنکه ولایت اهل بیت با فرهنگ شاهی و ارباب و رعیتی بسیار متفاوت است.
چطور دلمان می آید واژگان زیبا و مؤثر و جریان سازی چون «اباعبدالله» که تن آدم را می لرزاند و دیگر واژگانی چون «سیدالشهدا»، «مولا»، «سیدالاحرار»، «سیدمظلومان» و ... را کنار بگذاریم و از واژگانی استفاده کنیم که حقیقتاً گفتن آنها هیچ گشایشی و هیچ فتوحی در ذهن شنونده به وجود نمیآورد، هیچ بهجتی در جان مستمع و مخاطب به وجود نمیآورد. بلکه فرهنگ شاه و اربابی را می گستراند!
بهتر است چیزهائی را بگوییم که دلها را نرم و خاشع میکند، آن چیزهایی را بگوییم که میِتواند مخاطب را به پیمودن راهی که آن بزرگوار رفت، تشویق کند. اینها فکر و البته آموزش لازم دارد.