شوشان - دکتر غلامرضا جعفری :
داستانی شدهایم، تا چیزی می گوییم به تریج قبای آن مدیر و یا این یکی که نامش نماینده است می خورد، زود فراموش می کنند، حافظه شان بعد از رسیدن به مقصود انگار ضعیف میشود، دیگر قیافه ها را نمیشناسند، چهره ها غریبه است، صداها را نمی شنوند، شماره های تلفن آشنا نیست، خاصه بعد از گرفتن گوشیهای خفن هوشمند که هدیهای احتمالا از جانب عزیزی است.
عزیزی که در شبی ماهتابی ملائک را به خواب دیده و به او گفته اند چه نشستهای که گوشی همراه رفیقت در حد و اندازه نامش نیست! زشت است آن گوشی داغان را به دست بگیرد؛ خاصه وقتی که میخواهد در حمایت از دوستی با مدیر کلی و جزئی تماس برقرار کند!
پس جلال و جبروتش را از یاد نبر! و طبیعی است که دستور چنین ملکی اطاعت شود ولو اینکه ملک مذکور شخص ابلیس رجیم باشد که میدانیم ارتباطاتی این گونه فقط از دست و دماغ مار هفت خطی برمیآید که پیشتر با یک عدد میوه ناقابل باعث و بانی اخراج پدربزرگمان به همراه بانویش از بهشت شد. و حالا طبیعی است اگر با این همه آلت وسوسه گر بتواند معجزهای خُرد کند و گوشی موبایل کسی را در کسری از شبانه روز از نوکیای( یازده دو صفر) به اپلی طلایی، تبدیل کند و این اقل معجزات جناب ابلیس رجیم است.
در این میان انصاف چیز خوبی است و یادمان نرود در قصه معجزاتی چنان که گفتیم؛ ابلیس نابکار فرقی میان این قوم و آن قوم نمیگذارد و شاید از جمله بدشانسیهای ماست که ابلیس به تبعیض نژادی اعتقادی ندارد!
ممکن است کسی بیاید و بگوید: خوب این هم رفع تبعیض! دیگر چه مرگتان است؟ وقتی داد میزنید تبعیض بد است و می نالید که تبعیض فقط مضر به حال قومی خاص نیست بلکه به طبیعت انسانی به طور کلی ضربه میزند.وقتی میگویید تبعیض فقط یک هدف ندارد بلکه اتفاقی است که جامعه را به طور کلی قربانی می کند! منطقی است که شاید پذیرفتنی باشد! اما وقتی از نبود تبعیض ولو از جانب شخص ابلیس رجیم! هم حالتان بد میشود؛ این دیگر امری نیست که به راحتی درک کرد!
مدیری و یا نماینده ای و یا ... در برابر وسوسه های جناب ابلیس به طور یکسان قرار می گیرند، برخیشان از دست این مار بدشگون در میروند و برخی در برابر جلال و جبروت سکهها و تیزی برگهای اسکناس و درشتی عنوان و ... مات میشوند و اولین چیزی که از دست میدهند حافظه است. اینجا دیگر تبعیضی در میان نیست اما شما هنوز هم راضی نیستید.
آیا میتوان نتیجه گرفت که شما انگار خیلی هم از وجود تبعیض ناراحت نیستید! به هر روی اما نمی توان رفتار جناب ابلیس را با تبعیض از هر نوعش گره زد و آیا نباید به چنین رفتار انسانی! احسنت گفت؟ باور کنید ابلیس همه را یک طور وسوسه میکند بدون گرایش قومی!
داستان طولانی و تلخ است، شاید برای کسانی نباشد اما برای کشاورزی که زمینش در مسیر هلاکت است، برای کارگری که نمیداند تا چند روز دیگر کار دارد و نان، برای دستفروشی که مدام منتظر سیلی خوردن از دستهای پنهان بازار است و برای همه کسانی که روزشان با قصه آغاز و شبشان با غصه تمام میشود قصه پایان خوشی ندارد.
حتی اگر گوشها کر و چشمها نابینا باشد، حتی اگر حافظه (برخی) مدیران و متولیان و نمایندگان از حافظه ماهی ضعیفتر باشد. اما داستان ما و ابلیس و اینان به سادگی تمام نخواهد شد.