شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۰۴۵۸
تاریخ انتشار: ۳۰ تير ۱۴۰۲ - ۱۶:۴۱
شوشان ـ  لفته منصوری :

روز دوشنبه ۱۴۰۲/۴/۲۶ هفته‌ی جاری، بنا به دعوت دوست ارجمندم دکتر کیوان لطفی برای سخنرانی در آیین رونمایی از کتاب «قدرت سخنوری، هنر سخنران استثنایی» اثر آشیم نوواک که توسط او ترجمه شده است، در تالار مهتاب کتابخانه مرکزی استان خوزستان حاضر شدم.

من سخنرانی در این آیین را به‌شرط مطالعه کتاب پذیرفتم و ایشان کتاب خود را در شرایطی که میزبانِ معلمی که نیم‌قرن ندیده بودم به منزل آوردند و دیداری با سرکار خانم منیژه مکاری معلم کلاس اول راهنمایی‌ام داشتند و این دیدار برای همه‌ی ما لذت‌بخش بود. به‌ویژه با قدرت ارتباطی کیوان لطفی این جلسه‌ی کوتاه، بسیار صمیمی و دل‌انگیز چه زود گذشت؟!

آیین رونمایی از کتاب با ۴۵ دقیقه تأخیر آغاز شد و این باید عاملی برای پراکندگی جمعیت می‌بود؛ اما گویی جمعیت به احترام کسی یا کتابی یا چیزی به صندلی‌ها میخکوب شده بودند.

کارتن‌های کتاب «قدرت سخنوری» تازه آن‌هم با تأخیر به سالن رسیدند؛ آشیم نوواک هم که در آمریکا بود؛ پس اینان منتظر چه رویدادی بودند؟ اما کیوان لطفی هست! این انسان پر از محنت و محبت خوزستانی؛ انسان‌های حاضر در سالن را که متشکل از گروه‌های مختلف قومی، سنی، جنسیتی و فکری بودند، به هم پیوند داده بود.

از مقصود فراستخواه وام می‌گیرم؛ کیوان لطفی یک کنشگر مرزی است. تاریخ مملو از روایت‌های قدرت و مقاومت است و ما همواره زیر تازیانه‌های سلطه‌ی تاریخ یا قدرتمندان یا حماسه‌سازان را می‌ستاییم؛ اما تاریخ خُرد پر از انسان‌هایی که در این دوقطبیِ برساخته شده، نمی‌گنجند. اینان «سرمایه انسانی» هستند.

بی‌دریغ می‌گویم و با سهراب همراهی می‌کنم که چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید. آری واژه‌ها را [هم] باید شست! نمی‌خواهم این رونمایی از یک سرمایه انسانیِ خوزستانی را با هیچ همایش، گردهمایی یا تودیع و معارفه‌ی قدرتمندان و صاحب‌منصبان مقایسه کنم. همان جلساتی که بارها و بارها خودِ کیوان لطفی به‌عنوان مجری مراسم‌شان بوده است؛ و البته مجری‌گری حجابی بر چهره‌ی این کنشگر ارتباطی و این شخصیت لبریز از عشق خوزستانی پوشانده است.

کیوان لطفی به پدر، مادر و عمه‌هایش، به معلمش، به کسی که در شرایط فقر و نداریش دست او را گرفت و به کاری سپرد، به پستچی محله‌اش، به شاگردمدرسه‌اش، به باشو غریبه کوچک که نماد روزگار سخت و دربه‌دری خوزستانی است، به کتابدار هفتگلی که کتاب‌خوانش کرد، به زن همسایه که صبح جمعه را از تلویزیون خانه‌ی او می‌دید و به دختر روستایی گزین هفتگل؛ ادای احترام کرد.

و این‌همه نیز تکریم «سرمایه‌های انسانی» است. سرمایه‌هایی که نه پُست دارند، نه نماینده طبقه‌ای هستند، نه مدرک پرطمطراقی را یدک می‌کشند، نه پولی دارند و نه شهرتی، اما جزئی از هویت کیوان لطفی شدند!

من از پشت تریبون وقتی به چشمان حاضران در سالن نگاه می‌کردم، برق شوق و اشتیاق را در چشمانشان می‌دیدم. اینان با پای دل به این سالن آمده بودند. تالار مهتاب گواهی می‌دهد که کمتر جلسه‌ای این‌چنین باشکوه در خود دیده است.

کیوان لطفی اگر که یک معلم است یا که روزنامه‌نگار و یا مجری و حالا که مترجم است؛ در متن و بطن جامعه‌ی خود زندگی می‌کند. او یک سرمایه انسانی برای مردم ما است. آیا ما قدر و منزلت «سرمایه‌های انسانی» خود را می‌دانیم؟ آیا می‌دانیم که آن‌ها کجا هستند؟ چه‌کار می‌کنند یا بر سر آن‌ها چه آوردیم؟

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار