شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۰۷۱۷
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۴۰۲ - ۰۸:۱۳
در پاسداشت احمد یلالی، مجاهد فرهنگی
شوشان ـ محمود تیلا :

در آخرین جمعه‌ی اولین ماه پاییز سال 1399 که مصادف با رحلت رسول اکرم (ص) بود، خبری دردناک آبادان را در سوگ و سوزی دیگر فرو برد و دردی بر دیگر دردها افزود. می‌گویند «از دردهای کوچک است که آدم می‌نالد، وقتی ضربه سهمگین باشد، لال می‌شود...» و ما برای رفتن ناباورانه‌ی «احمد یلالی» شوکه و لال شدیم. فعال فرهنگی این دیار که فروتنانه برای ثبت و ضبط تاریخ شفاهی دفاع مقدس از جان، مایه گذاشت و به‌حق، او را باید «آوینی آبادان» نام نهاد.
احمد یکی از آن حیف‌هایی بود که گرفتار کرونای لعنتی شد و لحظات سختی از روزهای عمرش را تجربه کرد، امید داشتیم که بار دیگر او را در کنارمان ببینیم؛ با همان انرژی و شیرینی همیشگی حضورش. سه سال از رفتن غمگنانه‌اش گذشته اما درگذشت او هنوز به‌یقین برای تمامی دوستانش باورناپذیر است چرا که احمد عزیز در تمام روزها و لحظات حضورش برای اطرافیان خاطره ساخت و امروز فراموش ناشدنی باقی مانده.
بسیاری در زمان حیاتشان خوب شناخته نمی‌شوند اما پس از رفتنشان معلوم می‌شود که چه گوهر گران‌بهایی از دست رفته است. «مدیر کانون تخصصی ایثار و شهادت آبادان» هم شاید یک عنوان ساده برای مردی باشد که سال‌ها مجاهدت کرد تا امروز او را همچنان به نام «خادم الشهدا» بشناسیم و به یاد بیاوریم.
به‌عنوان یک دوست از سالیان دراز شاهد تمام دلسوزی‌ها، دغدغه‌ها و پیگیری‌های صادقانه و بی‌ادعای ایشان بودم. خاص بود، متواضع، ساده و بی‌ریا، موقر و بی‌هیاهو، خوش‌قول و منظم، جدی و درعین‌حال پر از لبخند و مهربانی. در سال‌های فعالیتم در روابط عمومی و معاونت فرهنگی شهرداری آبادان، احمد گاه‌به‌گاه به دفترمان می‌آمد. از اهمیت ادبیات پایداری صحبت می‌کرد و ضرورت آموزش روایتگری و... . او برای همه‌ی ما و نسل جدیدی که در سال‌های اخیر سر برکشیدند و وارد عرصه فرهنگی شدند نماد است؛ نمادی از انسانی بی‌ادعا و دلسوز که فعالیت‌ها و خاطراتش در سینه‌ی مردمان این دیار و در حافظه تاریخ برای ابد ماندگار خواهد ماند. مجاهدی نستوه، انسانی متعهد و صمیمی، خادمی صادق و ولایتمدار و پایبند و پایدار بر ارزش‌های انقلاب و نظام و انسانی دین‌دار بود و همیشه برمدار اخلاق و ایمان.
هنوز هم ناباورانه و دل‌شکسته در سوگ او به اندوه مرد لبخند بر لبی که گویی همواره غمی سنگین بر دل داشت، نشسته‌ایم. با رفتن او مجاهدی دیگری بر زمین افتاد، ولی «مردی اگر که افتاد از این قبیله غم نیست/ از این قبیل مردان در این قبیله کم نیست»
در رثای فقدان احمد ناخواسته این بیت رودکی را بر لب خویش زمزمه می‌کنم:
از شمار دو چشم يک تن کم / وز شمار خرد هزاران بيش
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار