شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۰۹۳۳
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۷
شوشان - محمد شریفی :
دلم می خواست به مناسبت آغاز چله ی زمستان، از چله و چله گاه و چله بُری ، چندین حکایت و داستان بنویسم، اما زورم به بی حوصلگی خودم نرفت،ناچار دفاتر سابق که بعضی هایشان را سال پیشین گاو خورده بود، ورق زدم،  بعضی از مطالب را دوتا یکی کردم ، امیدوارم بتوانم دَین مطلب را ادا کرده باشم،قبل از پرداختن به شب چله، لازم می دانم، به رسم ادب، "یلدا" را به همه ی دوستداران تمدن و فرهنگ بشری در سراسر فلات ایران زمین تبریک و شادباش عرض نمایم۔ بنا به  باورهای میترایی، ایرانیان باستان ،با سپری شدن شب یلدا با اولین طلیعه ی خورشید ،بر این باور بودند که تابش نور ایزدی از یکم‌ دی ماه بر زمین فزونی می‌یابد، به پاس این فزونی آخر پاییز(۳۰آذر ماه) و اول زمستان را سرآغاز چله بزرگ(یلدا) نامیدند، به همین مناسبت و به منظور پاسداشت زایش مهر،ایرانیان جشنی باشکوه همراه با دور همی های مفصل برپا می کردند،  بسباری از دانشمندان و مورخان برجسته شب چله را شب تولد میترا می دانند.  این آیین چندین هزار ساله مربوط به عصر میترائیسم و قرن ها پیش از زرتشت قدمت دارد.
*یلدا به چه معناست؟*
 یلدا  ترکیبی از "یل" و "دا" است.در در گویش لری و بختیاری از مفهوم  "یل" دو  معنا بکار می رود یکی به معنای بزرگ دانا و  داننده و دیگر آنکه، لرها و بختیاری ها به مادر " دا" و "دی" می گویند. مادر یا همان دا و دی نماد رویش و زایش است،ایرانیان باستان 
 اعتقاد داشتند، شب اول زمستان فرایند رویش دانه‌های گیاهان در زیر خاک آغاز می شود و بنا به  همین باور اول ماه زمستان را "دی" نامیدند.بنا به این تعریف از  "یلدا" مفاهیمی چون رویش و زایش بزرگ، برداشت می شود. در ایران باستان زن نماد تمام عیار رویش، زایش و  آرامش است ، یلدا که طولانی ترین شب سال است به ما یادآوری می کند که ایرانیان از نخستین بانیان و پایه گذران "تقویم" و "تاریخ" بودند،یلدا به ما خاطر نشان می کند که ایرانیان حرکات گردش زمین را خوب می شناختند، جشن تیرگان در تابستان و جشن یلدا در زمستان توسط ایرانیان حکایت از این دارد که این قوم کهن علاوه بر شناخت حرکات گردشی و محوری زمین به دور خورشید ، پدیده های اعتدالین و انقلابین را نیز کشف کرده بودند۔
*یلدا در کلام شاعران بزرگ*
از فلسفه ی یلدا بگذریم، گذری به دنیال خیال‌ بزنیم ، ببینیم شاعران ایران زمین، چگونه یلداسرایی کردند،از سعدی و حافظ می گذرم و یکراست سراغ خواجوی کرمانی می روم۔
این شما و این هم کلام خواجوی کرمانی:
 
*تا در سر زلفش نکنی جان گرامی* 
*پيش تو حديث شب يلدا نتوان کرد*
*مهره مهر چو از حقه مينا بنمود*
*ماه من طلعت صبح از شب يلدا بنمود*
*هست در سالی شبی ايام را يلدا وليک*
*کس نشان ندهد که ماهی را دو شب يلدا بود*
امیدوارم یک دست قشنگ برای خواجو زده باشید، حالا سری به دیوان شیخ علیه الرحمه سعدی شیرین سخن بزنیم ،ببینم در قوطی عطار این رند جهاندیده هفت خط *یلدا* در کجای دیوانش جاسازی شده است.نگردید که یافتم آن کلام اسرارآمیز را 
 شیخ علیه الرحمه می گوید:
*هنوز با همه دردم اميد درمانست*
*که آخری بود آخر شبان يلدا را*
*باد آسايش گيتی نزند بر دل ريش* 
*صبح صادق ندمد تا شب يلدا نرود*
*برآی ای صبح مشتاقان اگر نزديک روز آمد* 
*که بگرفت اين شب يلدا ملال از ماه و پروينم*
*روز رويش چو برانداخت نقاب شب زلف*
*گفتی از روز قيامت شب يلدا برخاست*
 اگر یادی نکنم از شیخ عبید زاکانی عین کافری است۔
شیخ عبید می گوید:
*با زلف تو قصه‌ای‌ست ما را مشکل*
*همچون شب يلدا به درازی مشهور*
دلم هوای سوته دلان کرد و چه سوخته دلی سزاور تر از وحشی بافقی ،آن عاشق شوریده حال با کلام سحرانگیزش یلدا را اینگونه ز گفتار به دفتر اندرآورد. 
وحشی می گوید:
*شام هجران تو تشريف به هر جا ببرد*
*در پس و پيش هزاران شب يلدا ببرد*
القصه هر دیوانی که در دسترس بود،ورق زدم، اگر همینطور پیش بروم حوصله ی شما سر می رود ، پس اجازه بدهید تا مجالی دیگر و یلدایی دیگر ۔
شاد باشید و تندرست۔

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار