شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۱۱۶۵
تاریخ انتشار: ۰۶ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۵:۳۴
شوشان ـ محمد شریفی :

خالو اسکندر روز عید شلوار دبیت ۲۲۲ جاج علی اکبری اش را با یک پیراهن سفید سِت کرد، کلاه شبق احمد خسروی را روی سرش کج کرد، جوقای لِویسی را روی کولش انداخت، گیوه های ملکی اش را ور کشید، راه افتاد، امد توی شلینگ آباد اهواز،تا به هرکس رسید بگوید عید شریفتان مبارک.
به اولین نفری که رودر رو شد ،خادم النخیل بود، بهش گفت:عامو عید شریفت مبارک !خادم گفت:از خودت هم مبارک باشد خالو.‌‌.حالا ،این کله ی سحر سفره هفت سین و سال تحویل را ول کردی ، امدی خیابون گردی؟چکار کنی؟
خالو راسیتش هیچی، از خدا که نه پنهان است، از شما چه پنهان ، از لج مرغ همساده!! گفتم دوباره نخل و بلوط را بهم پیوند بزنم، شاید توی این سال جدید به ثمر نشست..‌شاید نرگس شهلای ارجان دوباره فیلش هوای هندوستان کرد.

خالو دست از سر نخل و بلوط بردار، اگه میتونی بین اشکفت سلمان و منارجنبان و فیل آباد کانال بزن.‌‌‌...

خالو من اگه اهل بخیه زدن بودم ، تانکی ابوالحسن آبادان را با مترو به برزیل وصل می کردم‌‌.

خالو خدا برات خوش نخاد که مثل دایی عسکر با هر صراطی مستقیم میشی... مثل عمو شیرخدا همیشه پایت را می کنی توی یک لنگ گیوه و در نمیاری؟

خالو نگاه به آسمون کن ، هوا خیلی پس است، کافی است چندتا قطره باران رحمت بباره که دوباره شهر برود زیر آب فاضلاب و مشت شهردار گل و گلاب و شورای شهادت شهود باز بشه..‌

خالو کار نداری ؟ من کله ام بوی قورمه سبزی نمیده که بشینم پای حرفهای صدمن یک قازت....

خالو بسلامت
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار