شوشان ـ رَحْمَتَ اللَّهِ داٰناٰ :
یکی از ارکان ساختاری و محتوایی دموکراسی که در عصر حاضر و روزگار ما بصورت جهش یافتهای بستر اجتماعات بشری را از حیات خصوصی تا زندگی اجتماعی را غصب کرده و جولانگاه همهی جانداران روی کره زمین شده است،رسانه و کانونهای تبلیغاتی متعدد و متکثر است .
دنیای مجازی بگونهای قدرت بشر را صلب و روح زندگی و تکاپوی اجتماعی دنیای واقعی را دزدیده است که اگر بشریت غم نان نداشت انزوای مجاز را به اتکای واقعیت برای رسیدن به حقیقت ترجیح میداد...
حرفه رسانه و جاذبههای تبلیغاتی در ابعاد ، انواع و احوال گوناگونی جهان پیرامون را برای رسیدن به اهداف مادی و معنوی با خود همراه کرده ؛ از دنیای سیاست تا تبلیغات تجاری ، فرهنگی ، وحدتگرا ، تفرقه گرا ، خشن ، آرام ، افراطی ، معتدل ، آشکار ، پنهان ، تثبیتی ، تخریبی ، فصلی ، مداوم ، یکجانبه ، دوجانبه.... همه و همه از احوال فکری بشر امروز در برخورد با عوامل فردی و اجتماعی که رخدادهای مثبت و منفی را پیگیری میکنند ، زاییده شده است ، و شهروندان جوامع امروزین را در هر طیف و سلیقه و رده سنی بسمت خواستگاه شخصی و اجتماعی سوق میدهد ...
در این میان دو پدیدهی موثری که محور مدیریت انحاء تبلیغات فضای مجازی و سایبری در پیشبرد برنامههای شخصی و اجتماعی بصورت جهان شمول بنیانگذاری شده است را اشاره و پردازش میکنیم ؛
_تبلیغات شرطی ؛
_ تبلیغات القائی ؛
تبلیغات شرطی ؛
یکی خطرناکترین روشهای تبلیغات شرطی را «پاولوف» مطرح میکند که در این روش پیام بشکل نامربوط و یک شرط نامربوط در جامعه تزریق میشود ؛ بهعنوان نمونه ربط دادن نوع پوشش به سطح دانش که به وسیله تبلیغات امپریالیستی امروز در همه کشورهای استعمار زده مشهود است.
تبلیغات شرطی عامل بنیادین پیدایش تخریب تاریخ فرهنگی یک ملت و ازخودبیگانگی یا الیناسیون فرهنگی جوامع بشری شناخته میشود. در این تبلیغات از شروط بی ربطی برای تغییر آداب ، رسوم و سنن اجتماعی استفاده میشود. بگونهای که ملت مغلوب با اختیار خود آداب و رسوم و فرهنگ و زبان ملت غالب را بلاجبار میپذیرند و هویت تاریخی و فرهنگی ملی و دینی را کتمان و انکار میکند ، بعبارتی تبدیل به یک قالب خام مصرفی جهت استفاده در کارخانههای تئوریسینهای فرهنگساز میشوند.
بنابراین ، در تبلیغات شرطی سعی نظریهپردازان عرصه تحولات فرهنگی این است که مبانی فرهنگی تمدن ملی مستشرقین بهعنوان یک شرط نامربوط وسیله تحقیر آنان شود ، و با استفاده از این تحقیر ، دگرگونی های رفتاری و اجتماعی را در بدنهی فرهنگی جامعهی هدف عملیاتی کنند .
شما توجه کنید همیشه با تکرار یک پیام برای افزایش ضریب تأثیر پیام بهرهبرداری بنیادین میشود ، این تکرار سبب میشود تا پیام در ضمیر ناخودآگاه مخاطب عام و خاص ذخیره شود ، و در گذر زمان طراحی شده در برخورد با پدیدههای اجتماعی و رخدادهای سیاسی و فرهنگی از طریق واکنشهای شرطی مخاطب نسبت به پیامها و اهداف تعیینشده در آن عکسالعمل مثبت یا منفی نشان دهد .
تبلیغات القائی ؛
بعد از به بار نشستن سالیان متمادی فعالیت تبلیغات شرطی اکنون تبلیغات القائی فضای جریان سازی را رشد ، تقویت و در نهایت عملیاتی میکند ، در تبلیغات القائی جو حاکم بر اجتماعات بشکل غبارآلودی خطرناک و پیچیده میشود ، بگونهای که دستندرکاران جریانساز قدرت مدیریت خطر را از دست میدهند ، و فضای موجود از کنترل خارج میشود ، در این مرحله اغتشاشات و آنارشیهای اجتماعی بشدت آتشافروزی را رقم میزنند...
در بستر تبلیغات القائی اگر رسانههای داخلی بصورت حرفهای فضای ملی را مدیریت تدافعی نکنند در واقع باخت را از نقطهای میپذیرند که تبلیغات دشمن را سست و گذرآ برشمرند ، و با بی تفاوتی و چشم پوشی از کنار شعلههای زیرپوستی آتش زیرخاکستر عبور کنند .
تبلیغات القائی بهترین کانونهای بهرهوری امپریالیسم فرهنگی برای بی ارزش کردن فرهنگ تمدنهای کهن در تقابل با فرهنگ تجدد اروپایی است ، محور این تبلیغات در مرحله نخست برگزیدن هدف برای القاءگر است که این تئوری بر اساس برنامههای طراحی شدهی سازمانهای سیاسی_فرهنگی ، اقتصادی و بعضاً امنیتی جهان امپریالیسم تنظیم میشود ، و این اهداف مناسبتهای گوناگون جهان سوم را در تیررس نقطه هدف قرار میدهند .
بنابراین،در عصر حاضر رسانه ها و کانونهای تبلیغاتی به اندازهای که یک ارتش مسلحانه در مقابل دشمن قرار میگیرد ، میتوانند به میهن و مردم خود خدمت تمدنی و تاریخی و هویتی کنند .