شوشان ـ محمد دورقی :
دولت در مفهوم عام و جهانی آن دو کارویژه دارد: سیاست ( سیاست گذاری) و اداره
سیاست یا خط مشی گذاری عمومی بعنوان تجلی اراده دولت شناخته می شود و اداره به محلی برای اجرای آن اراده یا به عبارتی به محلی برای اجرای آن سیاست اشاره دارد.
سیاست، حوزهی عمل دیپلماتها و اداره،حوزهی عمل بروکرات هاست.
چرا بعد از انقلاب این دو حوزه از مدار زایایی و مولد بودن خارج شده و امکان پرورش دیپلمات و بروکرات شایسته را از دست داده اند؟!
به همان میزانی که پرورش بروکرات و دیپلمات در جمهوری اسلامی افت پیدا کرده است، شاهد ازدیاد نقادان و مساله شناسان یا بعبارتی فعالان اجتماعی و روشنفکران منتقد بوده ایم.از لحاظ نشانه شناسی، ازدیاد نقادان و روشنفکران و مساله شناسان و کاهش بروکراتهای حرفه ای، یعنی بروکرات هایی که مدیریت امور می کنند( Management) نه اداره ی امور (Administration)، نشانه ی چیست؟!
همانطور که کم و زیاد شدن گلبولهای سفید یا قرمز در خون نشانهی اختلالی ست که باید شناسایی و درمان شود،کاهش بروکراتها و دیپلماتها در نظام دیوان سالاری و به تبع آن ازدیاد نقادان و فعالان اجتماعی در محیطهای پیرامونی،نشان از آفتی ست که از بعد از انقلاب اسلامی،نظامحکمرانی ما را درگیر کرده است.البته وقتی از کاهش دیپلماتها و بروکراتها صحبت می کنیم منظور بروکراتها و دیپلماتهای پرورش یافته به شکل تدریجی و تکاملی ست نه آنهاییکه بشکل آنی و برای مقاصد زودگذر پرورش داده شده اند . بین پرورش یافتگی و پرورش داده شدهگی تفاوت بسیاری وجود دارد.
بعنوان بخشی از علل کاهش زایندهگی در پرورش بروکرات و دیپلمات واجد شرایط ِ استاندارد حکمرانی، می توان به دلیل عمده ی زیر اشاره کرد:
متاسفانه سالیان درازی ست که بر کشور ما اقتضائات ستیزه و بقا حاکم است نه اقتضائات و الزامات توسعه و طبیعتا از فضای ستیزه و بقا و نیز از دل پادفرهنگ نوظهور گعدهها و سهم خواهیها،فرد پرورش داده شده آنی خارج می شود نه فرد پرورش یافته و تکامل پذیرفته بشکل تدریجی.
از طرفی ما در کشور و در مدیریت منابع انسانی با بحران جانشین پروری روبرو هستیم و نظام بروکراتیک ما متعهد و آینده نگر نیست و اهمیتی به پرورش نیروی انسانی با قابلیت تصدیگری عالی نمی دهد.گو اینکه خروجی همین مدیریت جانشین پروری با همین کیفیت موجود را هم کسی نمی بیند چرا که گعدهها بدنبال بروکراتهای جاده صافکن هستند تا ماشین رانت آنها با صعوبت سیر مواجه نشود.طبیعی ست که تمهیدگری برای رانت و ویژه خواری از پرورش داده شده های لابراتواری ساخته است نه پرورش یافته های تدریجی مدیریت جانشین پروری.
کاش مجلس شورای اسلامی که قاعده تا می باید مانند دیگر مجالس دنیا، آفات دیوان سالاری کشور را قانون درمانی کند، بتواند بحران بزرگ جانشین پروری را در کشور به دیده اعتبار نگاه کند و یکمگاقانون اصلاحی در حد یک انقلاب بروکراتیک برای آن وضع نماید.
لازم به ذکر است که از دیدگاه دانشمندان علم مدیریت، *جانشین پروری محک مدیریت است.