شوشان ـ محمد دورقی :
باید بپذیریم که سنتز دو تفکری که در سالهای اخیر بصورت منفرد موفق نبوده اند اجتناب ناپذیر بوده است.پس ایرادی به تشکیل دولت وفاق نیست.اصلاح طلبان و اصولگرایان وقتی به آیش سیاسی می روند( پس زدگی از ساحت کنشمندی سیاسی)، ناکامی خود را به شکل های متفاوتی تفسیر می کنند اما علیرغم همه تفاوت های معرفتی، همیشه در اینکه ناکامی آنها ناشی از مقهوریت در برابر علل بیرونی بوده است متفق القول بودهاند و هیچگاه خود را واجد نقصی که باید با تفسیر مناسب بازخوردهای محیطی مرتفع گردد،ندانسته اند، بطوریکه در سال های اخیر انتساب ناکامی به علل بیرونی از ساحت سیاسی به ساحت های مدیریتی و سازمانی و اجتماعی راه یافته و خرده فرهنگ غالب ِ بسیار مضری در نظام بروکراتیک کشور ،بوجود آورده است. این آسیب باید به نحوی مرتفع می شد. در این بین تنها گزینه ی آزمایش نشده در دولتهای پس از انقلاب ترکیب این دو تفکر بود.پس حساسیتی که به این ترکیب شده درست نیست. اما در اینجا یک نکته اساسی هست که باید به آن توجه کرد. در یک ترکیب ایده آل، عناصر سازنده ترکیب باید خواص خود را به ترکیب بدهند و خاصیت ترکیب را بپذیرند.آیا دکتر پزشکیان می تواند جهت گیرهای حاد و ارزش های رادیکالی این دو تفکر را به نفع ارزشهای مشترک جدید حاصل از این وفاق مبارک، کنترل کند و ترکیب همگنی بوجود بیاورد که سینرژی حداکثری از آن دریافت شود؟!می تواند علاوه بر فرمت وفاق، روح وفاق را در دو طرف این مجادله ی قدیمی بدمد؟! اگر هر کدام از این دو تفکر بخواهند در این ترکیب به فکر حفظ ارزش های اکسترممی و افراطی خود باشند این ترکیب دیگر نه همگن است و نه مبتنی بر وفاق و همدلی، بلکه اقلیم ملتهبی خواهد بود با دو پادشاه خودسر و متفرعن. دغدغه اصلی این است نه اینکه چرا پزشکیان بر محوریت ارزش های اصلاح طلبان عمل نکرده است.