امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
جشنواره منطقهای فیلم کوتاه سهند در تبریز به پایان رسید و یک بار دیگر سهم سینمای خوزستان، هیچ بود! نه اثری برجسته، نه موفقیتی قابل ذکر، نه حضوری درخشان. این شکست، اتفاقی نیست. این، صدای فروریختن امید است. این، تصویر واقعی سینمای خوزستان در آینه یک جشنواره است؛ تصویری تیره، محزون و منزوی.
اما چرا؟ چرا خوزستان با آن همه استعداد و خلاقیت، به چنین حضیضی افتاده است؟ پاسخ روشن است: نبود حمایت واقعی، بیتفاوتی مطلق مسؤولان فرهنگی استان و رها شدن هنرمندان در میان گرداب مشکلات و بیبرنامگیها.
در استانی که میلیاردها تومان گردش مالی صنایع بزرگ در آن جریان دارد، حتی یک درصد از این سرمایهها به تولید هنری و فیلمسازی جوانان اختصاص نمییابد. گویا نفت، فولاد، پتروشیمی و بنادر تنها برای صادرات هستند؛ صادرات سود برای پایتخت و غفلت برای خوزستان.
مدیران فرهنگی استان، به جای خلق زیرساخت، تنها به گرفتن عکس یادگاری با چند هنرمند بسنده کردهاند. جشنوارههای مهم، رویدادهای سینمایی و تولیدات جدی، هیچگاه در اولویت این دستگاههای اداری نبودهاند. حتی وقتی چند فیلمساز جوان با هزار زحمت اثری میسازند، نه حمایت میشوند، نه معرفی و نه حتی به رسمیت شناخته میشوند.
چه در حوزه فرهنگ و ارشاد، چه در مدیریت صنایع و نهادهای اقتصادی استان، هیچ برنامه مشخصی برای استفاده از ظرفیتهای فرهنگی خوزستان وجود ندارد. بودجهها حیفومیل میشوند، استعدادها فرسوده میگردند و آرزوهای جوانان در دفترهای خاکخورده ادارهها دفن میشود.جوان خوزستانی نه سالن دارد، نه تجهیزات، نه آموزش حرفهای، نه حمایت مالی و نه حتی افق امیدی. همهچیز به حال خود رها شده، و مدیران تنها در موسم جشنوارهها به دادن پیام تبریک اکتفا میکنند.
شکست در جشنواره سهند، تنها یک زنگ هشدار نیست؛ بلکه پژواک سقوط سینمای خوزستان است. سالهاست که در جشنوارههای فجر، حقیقت، موج، کودک، مقاومت و سایر رویدادهای ملی، نام خوزستان کمرنگتر شدهاست. نه چون استعداد نداریم، بلکه چون هیچ پشتوانهای وجود ندارد.چه زمانی باید بپذیریم که هنر، نیاز به سیاستگذاری، سرمایهگذاری و مدیریت دارد؟ تا کی باید با دست خالی وارد میدان رقابت شویم و تنها تماشاگر موفقیت دیگر استانها باشیم؟