تقویت همدلی و انسجام ملی به عنوان مهم ترین مولفه قدرت ملی برای موفقیت در شرایط کنونی کشور حائز اهمیت است.
شوشان ـ حسین عبدالعزیزی :
تقویت همدلی و انسجام ملی به عنوان مهم ترین مولفه قدرت ملی برای موفقیت در شرایط کنونی کشور حائز اهمیت است.
در مقطع کنونی که کشور با طیفی از چالشهای پیچیده در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و بینالمللی مواجه است، تقویت همدلی و انسجام ملی نه صرفاً یک ارزش اخلاقی، بلکه به مثابه اساسیترین و حیاتیترین مؤلفه قدرت ملی برای گذر موفقیتآمیز از این مرحله دشوار تلقی می شود. این دو عنصر در هم تنیده، شالوده «سرمایه اجتماعی» یک ملت را تشکیل میدهند؛ سرمایهای ناملموس اما دارای تأثیرگذاری عمیق که ارزش آن به مراتب فراتر از منابع مادی و زیرساختهای فیزیکی است. اتکا به این سرمایه انسانی، مسیر دستیابی به ثبات و پیشرفت پایدار را هموار میسازد و ضامن عبور از بحرانها و تحقق اهداف کلان ملی خواهد بود.
همدلی،به عنوان درکی عمیق و احساسی مشترک از دردها، شادیها، آرزوها و دغدغههای هموطنان، فارغ از هرگونه تمایز قومیتی، زبانی، مذهبی یا طبقاتی، نقش یک پیوند ارتباطی حیاتی را در جامعه ایفا میکند. این حس مشترک، با کاهش بیاعتمادی، زمینه را برای گفتوگوهای سازنده فراهم آورده و افراد را به سوی حمایت متقابل و ایثار در راه منافع جمعی سوق میدهد. در شرایط دشوار اقتصادی یا بروز بحرانهای طبیعی، این همدلی است که شبکههای خودجوش حمایتی را فعال ساخته و به توزیع عادلانهتر بار مشکلات در سطح جامعه کمک میکند.
انسجام ملی مفهومی بس والاتر از صرفِ همزیستیِ مسالمتآمیز است. این واژه، تداعیگرِ احساسی ژرف و اشتراکی عمیق در سرنوشتی واحد و هویتی ملیِ یکپارچه است؛ گویی تمام افراد جامعه، در یک کشتی نشستهاند و سرنوشت آنان به هم گره خورده است. انسجام ملی، سرسپردگی به منافع والای کشور را بر هر منفعت شخصی، گروهی یا منطقهای اولویت میبخشد؛ چرا که بقای فرد، در گروِ بقای جمع است.
جامعهای که جامه ی استوارِ انسجام ملی را بر تن دارد، چونان دژی پولادین در برابر هجوم تهدیدات بیرونی و فتنههای زهرآگین داخلی، سرافرازانه قد علم میکند و امواج توطئههای بدخواهان را به صخرههای استقامت خویش میکوبد. همچنین وفاق ملی، آنگاه که در سایهی ارزشها و آرمانهای والا و مشترک، ریشه دوانده و بارور شود، خاک حاصلخیزی را برای رویش برنامههای توسعهای و نهال اصلاحات فراهم میآورد و ضامن پایداری و ثمربخشیِ آنها در گذر زمان خواهد بود. بدینسان، انسجام ملی نه یک آرزوی دستنیافتنی، که ضرورتی انکارناپذیر برای بقا، بالندگی و پیشرفت هر ملتی است که در سودای فتح قلههای رفیع افتخار گام برمیدارد.
باید به این مهم اذعان کرد ترکیب همدلی و انسجام ملی، یک نیروی هم افزای بینظیر ایجاد میکند که به قدرت ملی تبدیل میشود
به همین دلیل با تقویت تابآوری: جامعهای همدل و منسجم، شوکهای اقتصادی، تحریمها و بحرانها را با روحیهی جمعی بالاتر و آسیبپذیری کمتر پشت سر میگذارد.
با تقویت مشارکت و مسئولیتپذیری، شهروندان نه تنها احساس تعلق بیشتری به سرنوشت کشور مییابند، بلکه در عرصههای گوناگون نیز پیشگام خواهند شد. این حضور فعال در اقتصاد، با کارآفرینی و رونق تولید، در اجتماع، با پاسداری از محیط زیست و احترام به قانون، و در سیاست، با مشارکت آگاهانه و سازنده، نویدبخش ایرانی آبادتر و پویاتر خواهد بود.
کارایی حکمرانی: وفاق ملی، بستر پذیرش سیاستها و برنامههای کلان دولت را فراهم میآورد و اجرای آنها را با کاهش هزینهها و افزایش اثربخشی میسر میسازد. این امر، به نوبه خود، موجب ارتقای سطح اعتماد عمومی می شود.
اتکا به این سرمایه انسانی، مسیر دستیابی به ثبات و پیشرفت پایدار را هموار میسازد و ضامن عبور از بحرانها و تحقق اهداف کلان ملی خواهد بود. افزون بر این، تقویت همدلی و انسجام ملی، مزیت رقابتی کشور را در عرصه بینالمللی ارتقا میبخشد. ملتی متحد و برخوردار از اراده جمعی قوی، از جایگاه و قدرت چانهزنی بالاتری در دیپلماسی و روابط بینالملل برخوردار است. در نهایت، اتحاد داخلی به عنوان یک عامل بازدارنده مؤثر، از منافع ملی در برابر تهدیدات خارجی صیانت میکند.
در پایان ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد سرمایهگذاری همهجانبه و مستمر با هدف توسعه فرهنگ همدلی، تعمیق گفتوگوی ملی، تقویت هویت مشترک و رفع هرگونه تبعیض، نه یک انتخاب اختیاری، بلکه یک ضرورت استراتژیک و پیشنیاز اساسی برای تحقق قدرت ملی پایدار و تضمین موفقیت کشور در شرایط خطیر کنونی و چشمانداز آینده به شمار میرود. این رویکرد، بنیانهای استوار ایران فردا را پیریزی خواهد کرد.