امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
قرهشیخلو به کشورهای مختلفی چون عربستان سعودى، سوریه، لبنان، بنگلادش، امارات متحده عربى، پاکستان، ترکیه، سودان، جمهورى آذربایجان، چین، هندوستان، سریلانکا، ایتالیا، فیلیپین، تایلند، مالزى، آفریقاى جنوبى و موازمبیک سفر کرده و تجربیات بینالمللی ارزشمندی در عرصه بینالملل اندوخته است.
مهدی قرهشیخلو، رئیس سازمان دارالقرآن الکریم و عضو شورای توسعه فرهنگ قرآنی کشور چندی پیش مهمان تسنیم بود و ضمن بازدید از تحریریه و دیگر بخشهای این خبرگزاری، در جریان فعالیتها و دستاوردهای این رسانه قرار گرفت. وی سپس در موضوعات مختلف فرهنگی و قرآنی به گفتوگو پرداخت که بخش عمدهای از این گفتوگو به افزایش سهم قرآن از بودجه کشور، وجه بینالمللی فعالیتهای قرآنی و ضرورت استفاده از ظرفیت تبلیغی قاریان به عنوان سفیران فرهنگی جمهوری اسلامی، برخی از ضعفهای موجود در فعالیتهای قرآنی کشور و... اختصاص داشت. بخش اول این گفتوگو به شرح ذیل منتشر میشود:
به عنوان سؤال نخست درباره جایگاه و سهم قرآن وفعالانِ این حوزهدر فضای فرهنگی فعلی کشور چه میزان است؟ سهم قرآن را درساحتهای مختلف اجتماعی و بخصوص در ساحت رسانه چگونه ارزیابی میکنید؟
نخستینبار به اندازه یک اتوبان 200 کیلومتری به قرآن بودجه اختصاص یافت
سهم قرآن هنوز در همه جا کم است. وقتی سهم خودِ قرآن کم باشد، حقیقتاً سهم اهالی قرآن هم کم میشود. وقتی به حوزه اعتبارات در کشور نگاه میکنیم؛ میبینیم بیشترین پولی که به حوزه قرآن تزریق شده است، سال 91 بود که به بودجه نیم درصد معروف شد. در حوزه عمرانی کشور این رقم به اندازه یک اتوبان 200 کیلومتری است که 200 میلیارد تومان هزینهاش میشود. بعد از کلی سر و صدا در سال 91 برای نخستین بار و به میزان یک اتوبان 200 کیلومتری برای قرآن پول اختصاص دادیم. این نشان میدهد سهم قرآن در بودجه کشور سهم اندکی است. در حوزه خبر رسانی، اطلاع رسانی و رسانه هم درست است ما شبکه قرآن و رادیو قرآن را داریم و تمام خبرگزاریها به نحوی به موضوع قرآن میپردازند اما با نقطه مطلوب هنوز فاصله بسیاری داریم.
قرآن زیر مجموعه فرهنگ نیست، فرهنگ از قرآن نشأت میگیرد
معمولا موضوع قرآن در خبرگزاریها زیرمجموعهای از یک موضوع دیگر است. مثلا میگویند سرویس «فرهنگ» و قرآن را زیرمجموعه بخش فرهنگی قرار میدهند. این خیلی شایسته نیست و اگر فرهنگی داریم باید زیرمجموعه قرآن قرار گیرد نه برعکس آن. قرآن باید در رأس باشد. ما فرهنگ خود را عرضه میکنیم، قرآن هر جایی از فرهنگ را که تایید کرد تقویت میشود و هرجا را که تأیید نکرد، باید از فرهنگ حذف شود. در حوزه رسانه نیز علیرغم کارهای صورت گرفته، جایگاه واقعی برای قرآن دیده نشده است. در حوزه سیاست و اقتصاد هم همین اتفاق افتاده است.
اعتقاد ما این است که قرآن برای تمام مبانی که باعث خوشبختی انسان در زمینههای فردی و اجتماعی میشود، حرف دارد. این مبانی میتواند اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی باشد. در حوزه اقتصاد الان نقش قرآن چقدر است؟ چقدر از تصمیمات اقتصادی در کشور را بر قرآن عرضه میکنیم تا ببینیم صحتِ روش و ذات آن را قرآن تایید میکند یا خیر تا بعد آن را همگانی کنیم. در حوزه سیاست هم همینطور؛ اگر دیپلماسی خارجی ما موضعی میگیرد، باید دید چقدر این مواضع و عملکردها با قرآن تطبیق داده میشود؟ در این حوزهها بسیار ضعیف عمل کردهایم و باید تلاش زیادی انجام دهیم. لذا خواهش من از حوزه رسانه این است که سطح قرآن را در کشور بالا بیاوریم.
مهجوریت قرآن در رسانه/نمایش رسانه از قرآن به مرگ محدود شده است
یکی از مشکلات فرهنگی کشور که به حوزه رسانه برمیگردد، این است که رسانه به مردم القا کرده است که وقتی شما دارید در خیابانی راه میروید، و صدای قرآن از خانهای شنیدید، اولین چیزی که به ذهن میآید این است که کسی فوت کرده است. رسانه این مفهوم را القاء کرده است. تمام سریالها و فیلمهای ما جایگاه قرآن را در مراسم ختم نشان میدهد و صدای قرآن را پخش میکند در صورتی که رسانه وظیفه دیگری دارد؛ باید روی قلب این قضیه کار کند تا قرآن در زندگی و حیات مردم بیاید، نه اینکه وقتی صدای قرآن ما را یاد بهشت زهرا، مرگ و قبر بیندازد.
رسانههای ما باید به قرآن به عنوان موضوعی درجه یک بپردازند؛ نه اینکه قرآن زیر مجموعه چیزدیگری باشد. باید سنتشکنی کرد و بخش مستقلی برای قرآن گشود، باید تلاش کنیم جایگاه قرآن را در کشور ارتقا دهیم، وقتی میگوییم جایگاه قرآن، فقط منظور کلاس روخوانی و روانخوانی و... نیست؛ جایگاه قرآن یعنی قرآن در تمام حوزههایی که برای زندگی مردم موثر است، حرف دارد.
قرآن به یک کتاب تشریفاتی تبدیل شده است
در زمان دولت اصلاحات، مرا به بانک مرکزی دعوت کردند تا برای افتتاح برنامهای قرآن بخوانم. هرچقدر فکر کردم که چه آیهای را برای خواندن انتخاب کنم تا با این برنامه هم متناسب باشد، به نتیجه نرسیدم. انتخاب سخت بود چون رؤسای بانکها و سیستم پولی و اقتصادی کشور در آن جلسه حضور داشتند. تا اینکه به یاد آیاتی از سوره یوسف افتادم؛ عزیز مصر از حضرت یوسف(ع) پرسید: چه مسئولیتی میخواهی؟ و حضرت پاسخ داد: من را خزانهدار این کشور قرار بده. چون من دو ویژگی دارم؛ هم دانای این کار و هم امین و حافظ منافع این منطقه هستم. یعنی قرآن، دو ویژگی را به ما تذکر میدهد که هر وقت خواستید خزانه کشور را به کسی بسپارید، باید امور را به کسی واگذار کنید که «امانتدار» بوده و «علم» این کار را داشته باشد. وقتی این آیه را خواندم رئیس جمهور گفت: «من هرچه میخواستم بگویم را قاری گفت».
اگر با نگاه کاربردی به قرآن توجه کنیم خواهیم دید که قرآن برای خیلی از حوزههایی که به آن نیازمند هستیم، حرف و نسخه دارد، ولی متاسفانه سراغش نمیرویم و قرآن به یک کتاب تشریفاتی تبدیل شده است. مثلا در همین سمینار بانک مرکزی، اولش قاری میآید میخواند و میرود. کسی کاری به اموری چون اقتصاد در قرآن، ربط قرآن با نظام پولی کشور و تاریخ قرآنی در داستانهای مختلف مثل سوره یوسف ندارد. وقتی در داستانهای قرآنی ورود میکنی میبینی چقدر جزئیات حکومتداری در آن موجود است.
برخی مسئولان از سادهخوانی قرآن کریم هم عاجز هستند
همه ما باید تلاش کنیم جایگاه قرآن در نظام تصمیمگیری و تصمیمسازی کشور ارزشمند باشد. پیامبر در تاریخ اسلام، وقتی میخواست نماینده و استاندار تعیین کند و مامور به جایی بفرستد، اولین معیار پیامبر این بود که آن فرد چقدر با قرآن آشنا است. آشنایی با قرآن در زمان پیغمبر به این معنا نبوده است که چقدر فرد مورد نظر چه مقدار از آن را حفظ است یا چه کسی آن را قشنگتر میخواند؟ دنبال این بودند که چه کسی بیشتر «قرآنفهمتر» است، سپس آن فرد مسئول حوزههای مختلف میشد.
الان این پرسش مطرح است که آیا کشور در نظام انتخاب مسئولان، جایگاه خاصی برای قرآن کریم قائل است؟ آیا آقای فلان برای اینکه در حوزه سیاسی، اقتصادی و امنیتی کشور سِمَت بگیرد؛ چه اندازه با قرآن آشناییت دارد، چقدر مطرح است؟ برخی مسئولان، از سادهخوانی قرآن کریم هم عاجز هستند. یعنی اگر قرآن را باز کنیم، نمیتوانند از روی آن بخوانند و این برای ما ضعف بزرگی محسوب میشود. اصلیترین مسئولیت دستگاههای فرهنگی قرآنی و رسانه که در کشور داعیه نظام انقلابی و دینی داریم این است که تلاش کنیم جایگاه قرآن در کشور به جایی برسانیم که در شأن قرآن است.
در بحث بودجه قرآن، به این مورد اشاره کردید که برای اولین بار به اندازه یک اتوبان 200 کیلومتری به قرآن بودجه تعلق گرفت که تازه کلی هم سر و صدا داشت. همین میزان بودجه هم از سوی عموم دستگاهها در مسیر فعالیتهای قرآن هزینه نمیشود، به نحوی که به کمیته تحقیق و تفحص نیازمند شدهایم. چطور است که دستگاهها حتی در همین حد هم نمیتوانند برای هزینهکرد بودجه، برنامهای تعیین کنند؟ اشکال کار کجاست؟
این مشکل در بخشهای دیگر هم مطرح است. اینجور نیست که در همه بخشها همه کارها مطابق با قانون و ضوابط انجام شود و فقط در حوزه قرآن، این مشکل وجود داشته باشد. باید در این قضیه با دقت بیشتری نظر دهیم؛ نمیخواهم بگویم اشکالی وجود نداشته است، قطعاً مشکلات عدیدهای بوده و باید آن را ریشهیابی کنیم تا بدانیم به کجا برمیگردد، نظام ارزشیابیِ همه حوزهها در کشور ضعیف است.
داستانی که در مورد زمان حکومت حضرت علی(ع) میشنویم که وقتی والی منطقهای، بر سر سفرهای چرب نشست، حضرت علی او را بلافاصله توبیخ کرد. این مهم است که امیرالمؤمنین(ع) سیستم نظارتی قویای داشته است. با وجود اینکه در آن زمان ارتباطات به شکل امروزی وجود نداشته، اما سیستم کنترلی حضرت علی(ع) قوی بوده و ایشان افراد بسیاری برای مراقبت از مسئولان گماشته بودند که حتی وقتی مسئولی بر سر سفرهای مینشست، از چشم رئیس حکومت پنهان نمیماند.
سیستم نظارت و ارزشیابی در کشور ضعیف است
سیستم نظارت و ارزشیابی در کشور ضعیف است. گاهی اعتبار به دستگاه اجرایی میرود، اما دیگر کسی کاری ندارد که افراد با این اعتبار چه میکنند؟ آیا مطابق استاندارد هزینه شده است یا خیر؟ اگر هزینه نشده، علت آن چه بوده است؟ این مراقبتها در اقتصاد سیاست، حوزه فرهنگ و... ضعیف است. باید ضعف این حوزه را برطرف و ارزشیابی را تقویت کرد. وقتی من به عنوان یک انسان احساس کنم به صورت جدی از من مراقبت میشود؛ حواسم را جمع میکنم اما اگر احساس کنم میتوانم هر کار دلم بخواهد انجام دهم، مواردی از دستم در میرود.
اجازه ندهیم هرکس به رأی خود عمل کند
با آنکه در مواضعی ضعف داریم، نباید نگران تزریق بودجه به حوزه قرآن بشویم. ما پول را تزریق کنیمف اما از آن طرف هم حوزه نظارت و ارزشیابی را تقویت میکنیم. اجازه ندهیم هر کس به رای خود عمل کند؛ چارچوب و ضابطه تعریف کرده، آن را ابلاغ کنیم و بالای سرش بایستیم تا اگر کسی خواست پایش را کج بگذارد جلویش را بگیریم. یک نقص نباید باعث شود صورت مساله را پاک کنیم.
در این دستگاههایی که مشغول فعالیت هستند، خود معاونت قرآن هم چندین بار اعلام کرده است که شفافترین و بهترین علمکرد در حوزه بودجه نیم درصد، چه از لحاظ اجرا و چه از لحاظهای دیگر به سازمان دارالقرآن مربوط برمیگردد. بیایند از این الگو برداری کنند و ببینند چه سیستمی وجود دارد که همه میگویند بهترین بوده است. البته بهترین به این معنا نیست که ما ضعفی نداشتیم، ضعف هم داشتیم اما کار، کار قابل قبولی بوده است.
سهم قرآن از بودجه کشور باید افزایش یابد. نص صریح قرآن است که اگر به دنبال توسعه اقتصادی در این کشور هستیم باید به این آیه توجه کنیم: «ولو أن أهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والأرض ولکن کذبوا فأخذناهم بما کانوا یکسبون». اگر جامعهای میخواهد توسعه اقتصادی باید دو شرط دارد؛ «ایمان و تقوا» اگر این دو مورد در جامعه باشد، توسعه و برکت در جامعه نیز تضمین میشود. اگر تربیت دینی و قرآنی قوی نشود هرچه قانون و تبصره دیوان محاسبات گذاشته شود بالاخره این آدم یک جایی راه گریز پیدا میکند. مگر اینکه تقوا و پلیس درونی وجود داشته باشد. بعد از دوران انقلاب، توسعه اقتصادی محور قرار داده و پول بسیاری نیز اختصاص داده شد، ولی از اینکه باید زیرساخت دینی مورد پردازش قرار گیرد، غافل شدیم که اگر این زیرساخت دینی نباشد ناگهان میبینیم سههزار میلیارد از این سو و رقم دیگری از آن طرف کم میشود؛ نابسامانیهای اقتصادی و مالی نتیجه همین رویه است.
بزرگان ما همواره بر ضرورت انس با قرآن و تدبر در آن تأکید کردهاند. بهویژه رهبر معظم انقلاب تأکید ویژهای بر این نکته دارند و ایشان امسال نیز در جمع قرآنیان،تلاوت و تجوید و حفظ قرآن را مقدمه رسیدن به جامعه قرآنی مطلوب برشمردند وقرائت و حفظ قرآن را زمینهساز فهم قرآن و تخلق به اخلاق قرآنی دانستند. شما پیش و شاید بیش از عهدهدار بودن ریاست سازمان دارالقرآن، قاری قران بودهاید، لطفا نظر خود را درباره اصل یا فرع بودن قرائت در حوزه قرآن بفرمائید.
یک ساختمان هیچ وقت یک عدد ستون ندارد و متناسب با حجم و مساحت، ستونهای مختلف طراحی میشود. «بنی الاسلام علی خمس: علی الصلاه والزکاه والصوم والحج والولایه». بنای اسلام یک چیز نیست خیلی چیزها اسلام را کامل میکند. «انس با قرآن» هدف اصلی مواجهه با آن است. این هدف اصلی یک مجموعه است که از چند بخش تشکیل شده،اگر مسلمان بخواهد با قرآن مأنوس باشد باید کل مجموعه را داشته باشد. «قرائت» بخشی از این مجموعه و یکی از اعضا است؛ اگر به آن نپردازیم بسته ما کامل نخواهد بود. ما نمیخواهیم بگوییم قرائت اصل و بقیه فرع است. این مجموعه با هم بوده و نمیتوان یک تکه از آن را در نظر گرفت و به بخشهای دیگر توجه نکرد.
قرائت یکی از اجزا و ستونهای اصلی انس با قرآن است
در خود قرآن آمده «فاقرؤوا ما تیسّر من القرآن» تا آنجا که برایتان مقدور است قرآن را بخوانید. این قرائت هم لفظش قرائت معمولی است. جای دیگری از قرآن آمده است: «الذین آتیناهم الکتاب یتلونه حق تلاوته»؛ یعنی کسانی که قرآن را تلاوت میکنند. این آیه مرحلهای بالاتر از قرائت را در نظر دارد. تلاوت یعنی قرائتی که با تدبر و فهم همراه است. ولی آیا ما میتوانیم بگوییم وظیفه من فقط فهم است، پس عربی را کنار میگذارم و فقط فارسی را میخوانم؟ اگر همه معنای فارسی قرآن هم که خوانده شود، ثوابی ندارد. ولی اگر یک آیه قرآن بخوانیم حتی اگر معنی آن را هم نفهمیم ثواب دارد چون این کلمات لغات معمولی نیستند و از ناحیه خدا صادر شدهاند. در ارتباطی که از ناحیه چشم با آن برقرار میکنیم، تاثیراتی وجود دارد که وقتی قرآن نمیخوانیم خود را از آن تاثیرات محروم کردهایم.
توصیه امام(ره) به سیداحمدآقا درباره قرآن
خود پیامبر(ص) با اینکه قرآن به قلبش نازل شده بود، قرآن را از رو میخواند، ائمه، بزرگان و مراجع نیز اینطور بودند. امام خمینی(ره) حتی در حال بیماری در بیمارستان قرآن را از روی متن میخواندند و پیش میرفتند. قرائت یکی از اعضای اصلی انس با قرآن است و اصالت دارد. امام خمینی(ره) در نامهای که به فرزندشان سیداحمدآقا نوشته بودند تصریح کردند: پسرم اگر قرآن را نمیفهمی این بهانهای نشود که شیطان تو را از خواندن قرآن باز دارد. این نامه محبوب است و نگاه کردن در آن حتی تاثیراتی دارد.
کربلایی کاظم در محضر آیتالله بروجردی
مرحوم کربلایی کاظم را که با عنایت امام زمان(عج) حافظ کل قرآن شد، به محضر آیتالله بروجردی بردند و گفتند این کشاورز بیسواد یک شبه حافظ کل قرآن شده است. آیتالله بروجردی او را امتحان کرد؛ جامعالمقدمات را باز کرد و مقابلش گذاشت و گفت بخوان! کربلایی کاظم انگشت میگذاشت روی خط دهم که عبارت کوچک قرآنی را دربرداشت همانجا را میخواند، دوباره صفحه را ورق میزد و مثلا در خط پنجم انگشتاش را دقیقاً جایی که قرآن بود میگذاشت و میخواند. آقای بروجردی از او سوال کرد این کتاب همهاش عربی است در این میان از کجا میفهمی که کدام کلمه قرآن است و آن را میخوانی؟ پاسخ داد: این کلمات نور دارد، بقیه صفحه تاریک است از نور میفهمم این کلمات از قرآن کریم است.
انس با قرآن بستهای است که اجزای مختلفی دارد، یکی از اجزای آن قرائت است یعنی انس با ظاهر قرآن. پله بعد تلاوت است، سپس تدبر بر مفاهیم و بعد تلاش در عمل به قرآن است. اگر بهانه کنیم و به بخشهایی از این بسته توجه نکنیم قطعا در بخشهای دیگر هم توفیق نمییابیم. نمیشود آدم مدعی باشد که به قرآن عمل میکند اما در روز با ظاهر قرآن انس نداشته باشد یعنی برنامه ثابتی برای تلاوت روزانه نداشته باشد. اگر میگوییم قرائت یعنی این کار در جایگاه خود؛ فهم در جایگاه خود و عمل نیز در جایگاه خود اهمیت دارد. اینکه بیاییم به بهانه یک بخش، بخشهای دیگر را تخطئه کنیم غلط است.
سنت ما و حتی خود قرآن هم این را میگوید هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ وظیفه پیامبر تلاوت آیات قرآن بر مردم بوده است پس قرائت یکی از اجزای اصلی انس با قرآن است اما از بخشهای دیگر نیز نباید غافل شویم.