امین فضلی در عصر ایران نوشت: نزدیک به دویست
روز از انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری می گذرد. انتخابات که در فضایی
غیر قابل پیش بینی انجام شده بود به امید انجامید. دیگر احمدی نژاد رییس
جمهور نیست. انتخابات تمام شده و روحانی رییس جمهور منتخب مردم بر اریکه
نشسته است. شایسته است شش ماه پس از فرجام آن روزهای بیم و امید، به تبیین
آرایش قومی فضای انتخاباتی بپردازیم. امر مهمی که در انفجار تحلیل های
فردای انتخابات، گم شد و کمتر بدان پرداخته شد.
بیگمان اقوام متنوع ایرانی در انتخابات نقش بسیار مهمی ایفا کردند.
یادداشت
حاضر می کوشد به دور از تعصب و دورتر از جنجال ها و تحلیل های عاطفی
روزهای پس از انتخابات، به تبیین موضوع بپردازد. با این امید که در اتخاذ
تصمیم های مناسب دولتمردان در سیاست گذاری های های قومی، موثر افتد.
در تحلیل رفتار رای دهندگان به سه پرسش کلیدی باید پاسخ داد:
1) رفتار انتخاباتی مردم رفتاری اجتماعی است یا فردی؟
2) رفتار انتخاباتی مبتنی بر گرایش جناحی است یا مطالباتی و هویتی؟
3) رفتار مردم به تفکیک گروه های مختلف جنسی، صنفی، سیاسی و قومی و ... چگونه بوده است؟
پاسخ
به این سوالات نیاز به آماری نسبتا دقیق مانند آرای زنان، گروه های فکری و
اقشار مختلف و احزاب دارد. البته در شرایطی که احزاب قادر به ایفای نقش
خود نیستند و در نبود آمار دقیق، تحلیل رفتار انتخاباتی و آنچه در واقعیت
رخ داده بسیار دشوار می نماید لیکن بررسی آمار موجود این انتخابات از
زوایای مختلف رسیدن به تحلیلی واقع بینانه را تا حدودی امکان پذیر می سازد.
انتخاب روحانی از نگاه تحلیلگران سیاسی پس
از اتمام انتخابات شاهد آنالیزهای مختلفی از رفتار انتخاباتی مردم و
چگونگی و چرایی این نتایج بودیم. در حالی که برخی از اصولگرایان این انتخاب
را نتیجه حضور چندین کاندیدای اصولگرا و تشتت آرای بین جبهه اصولگرایی
دانستند بعضی از تحلیلگران این پیروزی را ظفر قاطعانه اصلاح طلبان نامیدند.
دکتر
جلایی پور، از جمله تحلیلگرانی است که انتخاب روحانی را فرصتی بسیار
ارزنده برای اصلاح طلبان می بیند. وی این پیروزی را قاطعانه توصیف کرده و
ریشه آن را در نارضایتیها و اتفاقات پس از انتخابات 88 دانسته است. به
عقیده او فضای امنیتی ایجاد شده و اتفاقات بعد از آن انتخابات باعث
افزایش نگرانی جامعه شده و هشیاری جمعی جریان اصلاح طلبی و هواداران اصلاح
طلب و نیز پتانسیل جنبشی جامعه ایران عاملی برای شکل گیری جنبش انتخاباتی
اصلاح طلبان در شرایط غیرهیجانی انتخابات 92 شد.
دکتر حاضری نیز در
سخنرانی خود در نشست انجمن جامعه شناسی ایران با موضوع تحلیل جامعه شناختی
رفتار مردم در انتخابات ریاست جمهوری، شادمانی مردم پس از انتخابات را
مبین پاسخگو بودن انتخاب آقای روحانی به مطالبات و خواسته های مردم دانست.
بنا
به نظر دکتر ربیعی غیرقابل پیش بینی بودن جامعه ایران به مثابه ضعفی است
که در انتخابات نیز خود را نشان می دهد و عاملی برای نابسامانی سیاسی به
حساب می آید. به عقیده او فرایند تغییرخواهی جامعه و تصمیم گیری در شب
انتخابات - که خود ناشی از تردید های بخش هایی از رای دهندگان است - از
عوامل موثر در نتیجه بودند. به نظر او منشا تغییرخواهی در انتخابات 76 طبقه
متوسط تقویت یافته و فرهنگیافتگی جامعه و تغییرخواهی در 84 نیز حاصل
دغدغه های معیشتی بوده است. ولی در انتخابات 92 و شکل گیری روند انتخابات،
امتیاز بالایی به جریان اصلاح طلبی (به عنوان جریان خاص سیاسی و نه در
معنای تغییرخواهی) تعلق نمی گیرد. در حقیقت نمی توان آن را بازیگر اصلی و
موجساز دانست بلکه با بازی خوانی هوشمندانه و عقلانی ،جایگاه صحیحی را در
فرایند موجود برای خود انتخاب کردند.
یاران دبستانی کمتر از حد انتظاربا
مقایسه میزان مشارکت سالهای 88 و 92 شاهد کاهش 12-13 درصدی آرا هستیم که
با توجه به رفتار انتخاباتی طرفداران گروههای مختلف فکری، قسمت عمده ریزش 6
میلیونی آرا را می توان منتسب به جریان اصلاح طلبی دانست. توجه به میزان
آرای روحانی به عنوان کاندیدای مورد تایید اصلاح طلبان در استان هایی مانند
تهران (51/48 درصد) و اصفهان (80/ 45 درصد) و کاهش قابل توجه تعداد آراء
در این استانها که مراکز اصلی اتفاقات 88 بوده اند نیز موید نظرات دکتر
ربیعی در کلیدی نبودن گفتمان اصلاح طلبی در انتخاب روحانی است.
با
بررسی آرای استان تهران شاهد کاهش 2 میلیون و 488 هزاری آرا (حدود 50/6
درصد کل آراء استان) نسبت به سال 88 هستیم. این کاهش بیانگر افزایش آرای
خاموش نسبت به انتخابات دوره قبل است و می توان آن را بصورت عدم حضور این
تعداد تحت تاثیر انتخابات 88 دانست؛ جمعیتی که اگرچه در انتخابات گذشته
ریاست جمهوری طرفدار اصلاح طلبان بودند ولی بر خلاف نظر دکتر جلایی پور در
سال 932 پای صندوق های رای حضور نیافتند.
در استان اصفهان نیز
شاهد کاهش حدودا 390 هزار نفری (17/5 درصد کل آرای استان) شرکت کنندگان
نسبت به انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری هستیم.
کلید انتخابات در دست پیرامونیانبا
نگاهی به آمار شاهدیم که دکتر روحانی بیشترین در صد آرا را در استان هایی
چون کردستان، سیستان و بلوچستان، یزد و آذربایجان غربی به دست اورد. جالب
توجه اینکه آرای دکتر روحانی در تمامی مناطقی که بافت قومیتی خود را حفظ
کرده اند - به جز زنجان و استان های لر و عربنشین- بالاتر از میانگین کل
آرای ایشان است. با توجه به آرای سه استان چهارمحال و بختیاری، خوزستان و
کهگیلویه و بویراحمد که دکتر محسن رضایی، کاندیدای اصولگرا و لر، در آنها
رتبه نخست را کسب کرد و مقایسه آن با نتایج انتخابات سال 1384 که در این
استانها بیشتر آرا به آقای کروبی، کاندیدای اصلاح طلب و لر، داده شده بود
می توان به وجود آرای قومیتی در این مناطق پی برد. با علاوه کردن این داده
ها با نتیجه آرای مناطق قومیتی دکتر روحانی می توان آرای قابل توجه قومیتی و
تعیین کننده بودن این آرا در ایران را نتیجه گرفت. افزایش چشمگیر آرای
دکتر محسن رضایی در برخی از استانهای قومیتی، با توجه به تاکید ایشان بر
تمرکز زدایی و ایجاد فدرالیسم و نیز توجه ویژه ایشان به مسئله اقوام در
سخنرانیها و تبیین شعارهای انتخاباتیشان حائز اهمیت ویژه ای است.
بطور
مثال ایستادن دکتر رضایی در جایگاه دوم (۲۰۲۱۷۵ رای و 12/11 درصد) در
استان آذربایجان شرقی و یا کسب بیشترین آرای استان خوزستان بسیار معنی دار
است. اگرچه برخی از شعارهای انتخاباتی ایشان تکرار شعارهای دوره قبل بود
ولی این تغییر نشانگر موفقیت تیم انتخاباتی دکتر رضایی در رساندن این
شعارها به رای دهندگان به حساب می آید. البته باید توجه داشت که عدم حضور
کاندیدای آذربایجانی در این انتخابات، بستری مساعد برای رقابت کاندیداها بر
اساس شعارها فراهم آورده بود. این رفتار خود مبین تاثیر بسزای هویت قومی
در مناطقی مانند آذربایجان و تعیین کننده بودن آرای قومی در نتیجه نهایی
انتخابات است. پراکندگی آرای آقای مهرعلیزاده در انتخابات سال 84 نیز موید
این موضوع است.
با
توجه به داده ها می توان به این نتیجه رسید که آرای روحانی تلفیقی از
اقوام مختلف است تا جایی که شاید بتوان ادعا کرد اقوام غیرفارس نقشی کلیدی
در پیروزی آقای روحانی داشته اند و شعارهای تبلیغاتی مبنی بر احقاق حقوق
فرهنگی و مذهبی اقوام، توجه به حقوق برابر شهروندان و تلاش برای پاسخگویی
به مطالبات اقوام و گروههای مذهبی مختلف توانست تا حدود زیادی اعتماد آنان
را جلب کند که در عین حال با این تاکید صورت پذیرفت که گل های متنوع "
گلستان ایران" هستند.
به طور مثال وی توانست 94/58 درصد از حدود ۴
میلیون 130 هزار رای چهار استان آذربایجان شرقی(۱۰۵۲۳۴۵ رای و ۸۷/57 درصد)
، آذربایجان غربی(۶۸۲۱۹۳ رای و 91/63 درصد)، اردبیل(۳۸۴۷۵۱ رای و 37/58
درصد) و زنجان(۲۸۱۸۶۷ رای و 29/50 درصد) را کسب کند. اهمیت این موضوع را
هنگامی بیشتر درم یابیم که بدانیم اگر رای مردم این استان ها همچون متوسط
۲۷ استان دیگر بود، انتخابات به دور دوم میکشید.
از سویو دیگر
بالاترین میانگین آراء دکتر روحانی در دو استان سیستان و بلوچستان
(73/3درصد) و کردستان (85/70 درصد) بوده و ایشان بیش از ۷۰ درصد از حدود
۱/۷ میلیون رای ماخوذه در این دو استان را به دست آورده است. این در حالی
است که در استان های ÷ر جمعیت این نسبت نصف و گاه کمتر از نصف است.
قرائتی دیگر از آمارهابه
رغم پراکندگی نسبتا یکسان آرای دکتر روحانی می توان شاهد مطالبات متفاوت و
خواسته های گوناگون در این پراکندگی بود. اگرچه تغییرخواهی را پیروز اصلی
انتخابات می توان خواند ولی با توجه به داده ها، آرای اقوام به عنوان قسمت
اعظم تغییرخواهان ( و نه الزاما اصلاح طلبی) نقش اصلی را در پیروزی رییس
جمهور جدید ایفا کردند.
وعدههایی چون اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی
وبا ذکر مصداق و جزییات را می توان در جذب این آرا سهیم دانست. اصلاح
طلبان نیز به عنوان قسمتی از تغییرخواهان با اتخاذ تصمیمات بجا مانند کناره
گیری کاندیدای اصلاح طلب و سوق دادن بخش عظیمی از آرای خود به سبد
کاندیدای اعتدال گرایان و ائتلاف با روحانی نقش ماندگاری ایفا کردند.
از
آرای شناور هم نباید غافل شد که حدود 20 درصد کل آرا را تشکیل می دهند و
روحانی با تدوین شعارهای مناسب توانست بخش عمده ای از این آرا را نیز کسب
کند. ضمن این که سکوت تعیین کننده 13/5 میلیونی آرای خاموش را نیز نباید
فراموش کرد. سکوتی که نشان دهنده ناکامی کاندیداها در جلب اعتماد این جمعیت
است اگر هم 20 درصد از این جمعیت را اساسا بی علاقه به مناسبات قدرت -فارغ
از این که چه کسی نامزد است -بدانیم بقیه را نمی توان فراموش کرد. واقعیتی
که از سطح بالای انتظارات از رییس جمهور جدید حکایت می کند.
بر این اساس می توان نتیجه گرفت که تبیین مطالبات و خواست های جامعه از رهگذار تحلیل واقع بینانه رفتار انتخاباتی میسر می شود.
*کارشناس مسائل قومی