شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۵۷۲۳
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۰۴ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۶:۵۳
تغییر عبارت است از حرکت از یک وضعیت به وضعیت دیگر". آنچه که در این مقاله مد نظر است، تغییر مدیریتی در کشور است و برای به نتیجه رسیدن و دور نشدن از موضوع بحث از تحقیق و بررسی همه جانبه تغییر خودداری کرده و به اصل موضوع می پردازم.
تغییر جزء لاینفک زندگی است. و این جهان ،جهان تغییر و تحول و تطور است. وجمله جالب ومعروفی در این زمینه هست که تنها تغییر است که تغییر نمی کند. پس ناموس خلقت بر پایه تغییر است ودر تعریف تغییر آمده است:"تغییر عبارت است از حرکت از یک وضعیت به وضعیت دیگر". آنچه که در این مقاله مد نظر است، تغییر مدیریتی در کشور است و برای به نتیجه رسیدن و دور نشدن از موضوع بحث از تحقیق و بررسی همه جانبه تغییر خودداری کرده و به اصل موضوع می پردازم. 
در هر کشوری که دمکراسی حاکم باشد انتخاب رهبران و مدیران سیاسی-اجرایی (روسای جمهور) توسط مردم و ازطریق انتخابات انجام می گیرد.درکشورما نیز این چنین است و مردم پس ازانتخاب رییس جمهوربه رویکرد و شعارهای او رای می دهند و نیازها و انتظاراتی دارند که ریسس جمهور باید به آنها پایبند باشد.وقتی که کاندیدایی از میان کاندیدها برگزیده می شود که شعارها و رفتار و گفتار و رویکردش با رییس جمهور پیشین تفاوت فاحش دارد و رسما" رییس جمهور می شود باید صدای مردمی که خواهان تغییر هستند را بخوبی بشنود و برای عملیاتی کردن شعارها و رویکردش و مرتفع نمودن نیازها و خواسته های به حق مردم دست به اقداماتی بزند.اولین و بزرگترین تغییر مدیریت کلان کشور توسط مردم صورت می گیرد و تغییرات دیگر ودر مراتب پایین تر را طبق حکومت اسلامی و در چارچوب قانون اساسی کشور که آن هم برآمده از خواست و رای ملت است به عهده رییس جمهور گذاشته شده است.
با این حال که انتخاب مدیران کلان توسط رییس جمهور انجام می شود طبق قانون، وزار باید به مجلس معرفی و از نمایندگان مردم در مجلس نیز رای بیاورند. اینقدر رای مردم ارزش و اعتبار دارد که کابینه رییس جمهور منتخب مردم باید از نمایندگانشان در مجلس هم رای بیاورند.
پس می بینیم برای جلوگیری از دیکتاتوری و خودرایی وتصمیمات فردی و سلیقه ای قانون اساسی سازو کارهای مهم و خوبی را ایجاد کرد.بارعایت ساز و کارهی قانون اساسی ،وزرا و معونین رییسجمهور و استانداران انتخاب و منصوب شدند. رییس جمهور برای رسیدن به اهدافش نیاز به مدیران هم راستا وابزار و امکانات دارد وقل از هرچیز نیاز به مدیران شایسته دارد که باید از میان منابع ارزشمند انسانی سازمانها و وزارتخانه ها آنها را برگزیند و منصوب نماید.برای این اقدام مهم و در عین حال بسیار حساس، انتظار این است که راه افراط گذشته تکرار نشود اما به دلیل حساسیت و وسواس نسبت به افراط نباید خدای ناکرده دچار تفریط شویم.زیرا افراط و تفریط عاقبت خوشی ندارد و خیر و برکت در میانه روی و اعتدال است (خیر الامور اوسطها). اگر نیاز به این تغییرات اساسی در مدیران تراز اول بجا بود – که واقعیت امر هم همین است ومردم با انتخاب دکتر حسن روحانی با همه وجود خواستار این تغییرات بودند- سؤال اساسی این است که آیا نیاز به تغییرات در دیگر سطوح مدیریتی هست؟

اینجانب به دور از افراط گرایی و احساسات و با استعانت از دین مبین اسلام و علم مدیریت به این پرسش پاسخ می دهم و قضاوت را به عهده مخاطبین می گذارم.آن تغییر اساسی در سطح کلان بر اساس قانون اساسی و منطبق بادمکراسی و دین بود و مردم هم طبق آموره های دینی می توانند در سرنوشت خود دخیل باشند و انتخاب حق مسلم آنهاست و خوب وبد آن هم طبق سنت الهی متوجه خودشان خواهد بود.(ان الله لایغیروا مابقوم" حتی یغیروا ما بانفسهم).به همین مناسبت تغییرات بعدی نیز مجاز و قانونی بود و افراد انتصاب شده رویکردی در راستای اهداف و برنانمه های دولت دارند و از این جهت انتصابات قابل دفاع است و افرادی کاردان و با تجربه و متعهد و متخصص هستند اما به هیچ وجه نمی توان گفت از نظر شایسته سالاری بهترین اقدام صورت گرفت و بهتر از این هم نمیشد.و دولت محترم مخصوصا" شخص رییس جمهور که از درایت و متانت و سعه صدر بالایی برخوردار است از نقدهای منصفانه استقبال کرده و می کند اما کسانی که از بعد تفکر و دیدگاه فکری و رویکرد مدیریتی انتقاد می کنند و این اقدام را جناحی می دانند و انتظار داشتند بخش عمده تیم مدیریتی کلان افرادی باشند که تفکرات دیگری دارند و گفتار و رفتار و رویکردشان با دولت قبل یا کاندیداهای مطرح شکست خورده منطبق است، این یک انتظار بی جا و غیر منطقی است که اگر چنین می شد چیزی جز پشت پا زدن به رای مردم نبود.به هر حال دولتی با چنین رویکردی دارای خط مشی خاصی است و خط مشی گذاری و اجرای سیاستهای کلان دولت باید توسط تیمی که دولت و شعارها و برنامه هایش را قبول دارد انجام پذیرد. حال از هر جناح یا حزبی که باشد.
 آیا این مجموعه حتی اگر اجازه هم می داشتند می توانستند برای دولت قبلی خط و مشی گذاری کنند؟ قطعا" جواب منفی است. آیا سیاست ها و برنامه های آنان عملیاتی می شد؟ اینها توضیح واضحات است اما می خواهم تاکید کنم که نمی شود یک تفکر خاصی داشت اما عملهایی بر خلاف آن دیدگاه را انجام داد.اینگونه عمل کردن نه با دین سازگاری دارد نه با مدیریت علمی. حال به سراغ مدیتهای سطوح پایین تر می رویم و آن را تحلیل و بررسی می کنیم.

1-از زمان انتخاب وزرا و انتصاب استانداران، شاهد تغییرات اندک در معاونتها و ادارات کل وزارتخانه ها و تغییرات بسیار کم در مراکز استانها هستیم.هدف از تغییر، رسیدن به وضعیت مطلوب است پس در تغییرات باید شایستگی و توانایی از شروط مهم باشد چرا که اگر مدیران جدید نه تنها کمتر مدیر قبلی بلکه به همان اندازه کارایی داشته باشند این تغییر مطلوب نیست.تغییرات در مدیریت هدف نیست بلکه وسیله ای برای بهبود است. پس نباید تغییرات اصولی و درست را تسویه حساب و انتقام و ...بدانیم.
اگر کسی دل در گرو انقلاب داشته باشد و دستی بر آتش داشته باشد و از تخصصی برخوردار باشد و از مدیریت های گذشته، هم درس و هم عبرت گرفته باشد خواهان انقلاب و تحول اساسی در مدیریت از صدر تا ذیل ،به طوریکه تمام مسؤلین شهرهای بزرگ و کوچک و حتی بخش ها جابجا شوند، نیست.
گرچه حجم افراط گرایی در این خصوص در دولت قبل بسیار زیاد وچشمگیر بود اما این دلیلی نمی شود که این دولت هم همان شیوه را به کار ببرد وخدا را سپاسگزاریم که دولت تدبیرگر مبرای از چنین شیوه های نامیمون و ناپسند است. لذا بهترین راه انتصاب مدیران شایسته بررسی دقیق عملکرد و سوابق کار و مصاحبه تخصصی افرادی که به نظر می رسد توانایی لازم را برای تصدی پست مورد نظر دارد و در عین حال انگیزه پذیرقتن مسؤلیت را هم داشته باشد و برای مدیران عالی اعتقاد به رویکرد و برنامه ها و خط مشی و سیاستگذاریهای دولت نیز ضروری است اما باید شرط لازم باشد نه شرط کافی.

2-مردم مومن و میهن دوست ما با شور و شوق برای ایجاد تغییرات به سوی صندوقهای رای هجوم آوردند، حال چه رای دادن حق آنها باشد آنطور که روسو اعتقاد دارد و چه تکلیف اجتماعی باشد آنگونه که بارناو باقید و شرطی به ان اعتقاد دارد وبر اساس هر نظریه شرقی یا غربی دیگر به آن نگاه کنیم بر اساس قانون اساسی باید این رای محترم شمرده شده و پاس داشته شود و پاسداشت آن فقط در شعار نباشد بلکه عملا" همگان –اقلیت و اکثریت-حرمت آن را نگاه دارند و به لوازم آن پایبند باشند.همه کارگزاران و کارکنان وصاحب نظران و احزاب و تشکلها باید بدانند و می دانند که یک دیدگاه و تفکری با فاصله فاحش با تفکر دیگر پیروز میدان شده و اگر این مهم به اسم فراجناحی نادیده گرفته شود مردم سرخورده می شوند.فلسفه حضور مردم یک امر تزیینی وصرفا"نمایشی نیست.
درست است مردم در یک روز آمدند رای دادند وبه خانه های خود بازگشتند اما همین مردم آمدند سرنوشت چهار ساله ای را رغم زدند و همان گونه که از اسمش پیداست رای و نظر خود را در مورد چگونگی اداره کشور عرضه داشتند.
اگر حاکمیت برآمده از رای مردماست-که هست- وهر شهروند حق دارد به سهم خود و با رای دادن در اقتدار عالی سیاسی کشور همکاری و مشارکت کند باید حاکمی(رییس جمهور) را که بر می گزینند به نمایندگی از آنها اعمال حاکمیت کند و رویکرد و اقدامات و سیاستگذاریها و سیاست داخلی و خارجی او با افکار عمومی همخوانی داشته باشد نه با افکار طیفهایی که از سوی مردم پس زده شدند. متاسفانه تغییرات لازم تاکنون صورت نگرفته و وزرا و استانداران با همان مجموعه قبلی کار می کنند و اگر این روند ادامه پیدا کند ضعف مدیریتی آن در کاهش کارایی نمایان می شود و بازخورد منفی آن به نام تفکر اصلاح طلبی رقم خواهد خورد.
توصیه دوستانه به مدیران عالی این است که عافیت طلبی و احتیاط های بیش از حد را کنار بگذارند و با اعتماد به حضرت حق و اعتماد به نفس و در چاچوبه میثاق ملی که همان قانون اساسی است مدیران لایق و شایسته را به کار بگمارند ونظارت و کنترل دقیقی روی آنها داشته باشند برای جبران خرابیها کمر همت ببندند و بیش از این نسبت به رای مردم بی توجه نباشند و از دوستان و عزیزانی که علاقه به نظام و کشور دارند و دارای مسؤلیتهای مهم در کشورند اماتفکرات آنها با دولت در بسیاری از موارد تفاوت دارد استدعا دارم که صدای رای مردم را بشنوند و ضمن استفاده از حقوق و اختیارات و وظایف قانونی خود، بدانند که دولت هم در برابر مردم وظایفی دارد و برای پیشبرد برنامهایش و عملیاتی کردن شعارهایش که با اقبال عمومی مواجه شد نیاز به ابزرا و لوازمی دارد و باید بستر اجرای آن سیاستها فراهم باشد و یکی ازاهرمهای کلیدی انتصاب مدیران متخصص وهمگرا می باشد.پس بگذاریم دولت از اختیاراتش استفاده کند تا بتواند مسؤلیتهایش را به نحو شایسته انجام دهد. 

3-چه بخواهیم و چه نخواهیم دوستیها در انتصابات نقش دارد و با نبود احزاب و کارکردهای حزبی و نداشتن تشکیلات تخصصی برای پرورش و استفاده مفید از مدیران شایسته، این نقش پررنگ تر می شود لذا اولا" سعی شود در کوتاه مدت، حتی المقدوراز دوستان توانمند و متعهد و متخصص استفاده شود ،و در میان مدت و بلند مدت مناسبت ترین راهکار برای یافتن و انتصاب مدیران لایق و شایسته تهیه یک بانک مدیریتی و کمک گرفتن از مدیران مافوق و شایسته و احزاب و تشکلها برای معرفی افراد شایسته و انجام مصاحبه های تخصصی و علمی و استاندارد توسط افرادی که در این خصوص تخصص لازم را دارند و دادن کیسهای مدیریتی به داوطلبین پستهای مدیریتی (گزینه های مطرح )و جمع آوری و تجزیه و تحلیل آنها توسط کارگروه متخصص و دادن نمره به افرادمصاحبه شده و کمی کردن توان آنها و انتخاب بهترینها و سپس ارزیابی عملکرد منتصبین بصورت مستمر و هر شش ماه یک بار برای ادامه خدمت در پست مورد نظر و تنزل یا ارتقا با توجه به میزان عملکرد مدیران منتصب.ذکر این نکته ضروری است که برای پستهای بسیار حساس و ویژه نیاز به پروراندن و انتصاب میران خاص و ویژه است ،زیرا پستهای ویژه نیاز به مدیران ویژه دارد که در صورت توجه به این مقوله ،انتخاب مدیران شایسته پایین دستی آسان و راحت تر و اثربخش تر خواهد بود.

09163134982
ali_kord_mg@yahoo.com
comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۳
comment
comment
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۲۵ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۹
comment
0
0
comment استاد کو گوش شنوا!
comment
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۱۴ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
comment
0
0
comment منظور خودت هستی که داری [...] و مذیر شوشان لطقاً از این مقالات [...] ننویسد و شئن خودتان را پائین نیاورید
comment
منوچهر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۲۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۸
comment
0
0
comment در جواب دوستخوب و عصبانیمان باید بگویم ایکاش اسم خود را مینوشتی وتوضیح میدادی که چرا وقتی اسم تغییر میاید عصبانی میشوی. در ضمن شأن درست است و اگر دقت میکردی بجای مدیرهم نمینوشتی مذیر
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار