شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۷۱۵۹
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۹:۰۳
دکتر افقه:
فرآیند رشد در بحث های مختلف تعطیل نمیشود ولی جهت گیری آن در جهت انسان است یعنی برای نجات انسان از فقر ...
همانگونه که میدانیدتوسعه ملی بر آیندی از توسعه مناطق مختلف یا توسعه منطقه ای است توسعه منطقه ای در کشور ما به عنوان یکی از ضروریات توسعه یا ملزومات توسعه به لحاظ نظری پذیرفته شده است . آیا چنین برنامه ریزیدر مناطق مختلف کشورصورت گرفته است یا هنوز این معنا و مفهوم پذیرفته نشده است ؟

افقه : اول اینکه از این که چنین نشریه خوب و وزینی به نشریات استان اضافه شده است به شما تبریک می گویم و برای شما آرزوی موفقیت در این ضمیمه را دارم .

در رابطه با بحث توسعه اول بهتر است که در رابطه با توسعه توضیح بدهم که توسعه چیست و سپس به این موضوع بپردازیم که در استان برنامه توسعه وجود داشته یا نه؟

آنچه که من برداشت کردم از ادبیات توسعه این است که اول بیاییم ببینیم توسعه چیست و بعد در حد منطقه ای و ملی چطور اعمال و اجرا می شود بر خلاف دیدگاههای تقریبا رایج تر که توسعه را یک فرآیند فیزیکی می دانند من توسعه را یک فرآیند نرم افزاری و انسانی می دانم و از همین جا در رابطه با بحث توسعه به نقد می پردازم و دلیل همه ی ناکامی هایی که در کشور داریم با وجود این همه ادعاهایی که داریم که ثروت در کشور وجود دارد را تعریف نادرست از توسعه می دانم . 

آنچه که باعث شده که ما در کشور به توسعه دست نیابیم این است که توسعه را فرآیندی معرفی کرده اند که به افزایش ثروت ملی منجر شود و در ذهن آقایانی که بر تصمیمات تاثیر گذار هستند هنوز این تعریف حاکم است و اگر توسعه را افزایش در آمد ملی ، افزایش رفاه ، افزایش تولید ملی تعریف کنیم با فروش نفت هم به این توسعه دست میابیم و در اینجا مشکل توسعه وابستگی به نفت است و از نظر من این اصلا توسعه نیست و اسم آن را رشد می گذارم و مشکل اینجاست که خیلی از آقایان هنوز در مسئله رشد مانده اند در صورتی که توسعه خیلی فراتر از مسئله خشک رشد است و رشد جزئی از همان تحولاتی است که منجر به توسعه می شود .

از نظر من توسعه فرآیندی است که طی آن انسان توسعه نیافته به انسان توسعه یافته تبدیل میشود و جامعه ای که از انسان های توسعه یافته برخوردار است محصولی به نام رشد اقتصادی را داراست و این رشد اقتصادی تولید ثروت در جامعه می کند و انسان های توسعه یافته هستند که در جامعه تولید ثروت می کنند و در این جامعه دیگر بحث فروش نفت و تولید ثروت مطرح نیست به عبارتی دیگر توسعه وقتی پایدار و برگشت ناپذیر که محرک آن از بیرون انسان به درون انسان منتقل شود .

در جوامعی که تولید ثروت وابسته به نفت است تولید ثروت متغییر است مثلا ما در طول 4 دهه ی گذشته این مسئله را به وضوح دیده ایم زمانی که قیمت نفت افزایش پیدا می کندمثل سال 1353 همه افراد دچار رفاه اجنماعی می شوند و همه چیز خوب است ولی در بعضی مواقع وضع برعکس است سال 1365 نفت کاهش قیمت داشته و رفاه اجتماعی هم کم می شود این جامعه به نفت متکی است . بدترین وضعیت هم الان است که نفت داریم ، قیمت نفت در بازار های جهانی بالاست اما چون تحریم شده ایم دچار مشکل هستیم . از لحاظ برخورداری دلیلش این است که فکر می کنیم که یک ماده بیرونی می تواند باعث توسعه شود و از نظر من این کاملا اشتباه است از نظر من توسعه فقط یک عامل دارد که آن هم انسان است . انسان است که محرک توسعه میشود و انسان است که برای جامعه تولید ثروت میکند و زمانی که توسعه به انسان متصل می شود توسعه دائمی است. پس تا زمانی که این انسان وجود دارد تولید رفاه و تولید ثروت وجود دارد 

: این انسان توسعه یافته ای که شما می فرمایید بایدواجد چه خصلت هایی باشد که بشود این انسان را توسعه یافته نامید ؟

افقه: این بهترین سوالی بود که منتظرش بودم . در ادبیات توسعه این انسان را انسان مدرن نامیده اند . اما من این انسان را اینطور تعریف میکنم که دارای دو مشخصه کلی است توسعه اولا امری جهانی است یعنی این دنیا برای انسان اهمیت دارد پس ما هرچه که می گوییم درباره این جهان است . انسان توسعه یافته انسانی نیست که بگوید این جهان خوب نیست و آن را کنار بگذارد و باید تکلیفش را با این جهان مشخص کرده باشد . و باید توضیح بدهم که این شبهه پیش نیاید که این تعریف با ادبیات دینی مغایرت دارد در ادبات دینی ما این موضوع را داریم که دنیا هدفت نشود و در توضیح من از انسان توسعه یافته می گویم دنیا هدفت نشود اما مهم باشدودر نهایت رستگاری آخرت اصل میشود
1- دوم اینکه انسان مهم باشد به دلیل انسان بودنش نه  ، قومیت یا ملت خودش
همه ی این ها با ادبیات دینی سازگار است بنابراین انسان توسعه یافته چشم بسته برای بقیه انسان ها احترام قائل است و نسبت به جایگاه انسان در این جهان دید مثبت دارد و آنچه که باعث می شود که انسان مدرن یا توسعه یافته به وجود بیاید اعتقاد به توانمندی خودش است و اعتقاد به اینکه می تواند پله ی ترقی را طی کند. انسان توسعه یافته انسانی است که تسلیم طبیعت و محیط پیرامون نیست بلکه مسلط بر آن هاست و این عمده ترین ویژگی انسان توسعه یافته است . یک مثال مطرح میکنیم در این رابطه :
در بحث کشاورزی که متاسفانه کشاورزان ما اصولا دیم کار هستند و محدوده زمانی کشت آنها از آبان ماه است کشاورز منتظر بارندگی می ماند و چشمش به سمت غرب کشور است و منتظر ابرهای باران زا است این انسان توسعه نیافته است حالا توهین نشود انسان سنتی است اما در مقابل آن انسان مدرن وجود دارد که دیگر منتظر ابرهای باران زا نمی ماند منتظر آبان ماه نیست این انسان بر محیط خود مسلط شده است . چرا؟

چون دیگر ابررا باران زا می کند و از آن باران استفاده میکند و دیگر منتظر نمی ماند شما زمانی منتظر می ماندید که تابستان شود و هندوانه بخوربد اما الان انسان مدرن فضای تابستان را درست می کند و در زمستان هندوانه درست میکند شما زمانی تسلیم گوسفندت بودی تا ببینی چند کیلو شیر به تو میدهد اما انسان مدرن با دست کاری ژن گوسفند بر او مسلط شده و او است که می گوید چند کیلو شیر بدهد برای محصولات دیگر هم وضع چنین است و این است فرق انسان مدرن و انسان سنتی پس سه آیتم برای این انسان توسعه یافته مطرح شد :
1)اهمیت دنیا برای انسان توسعه یافته
2)اهمیت انسان در مقام انسان
3)اعتقاد یا باور انسان که می تواند مسلط شود بر طبیعت یعنی به این خود باوری رسیده باشد که می تواند تا بینهایت پیش برود این انسان کشفش عقل است.
بنابراین وقتی شما به این باور رسیدید به دنبال این اهمیت علم مطرح میشود و علم گزینه اساسی انسان توسعه یافته می شود انسانی که این دنیا را مهم بداند و هدفش رفع دغدغه های مادی شود می تواند از این طریق به نیازهای معنوی اش هم دستیابی داشته باشد یک زمانی در این رابطه برایمان سوالی پیش آمد که مطرح میکنم من دیدم پایه اصلی توسعه امروز علم است و آدم های عالم .....

بعد رفتم مثلا از همکلاسی کره ای خودم پرسیدم شما چطور پیشرفت کردید گفت که ما در دین خودمان کنفسیوس به علم خیلی بها میدهیم و دیدم که ما هم در ادبیات دینی و هم ادبیت ملی به علم خیلی بیشتر از ادیان دیگر جهان اهمیت می دهیم پس چه اتفاقی پیش آمده که آنها دنیا هم برایشان مهم بوده است و پیشرفت کرده اند و من این اتفاق برایم پیش نیامده است .
یک روایت پیدا کرده ام : العلم والعلمان علم الادیان و علم الابدان .

علم دوچیز بیشتر نیست علم دین و علم بدن حالا اگر این روایت درست باشد و تفسیرش هم درست باشد ما را محدود کرده است شما در تاریخ دینی و علمی ما نظری بکنید هرچه عالم داشته ایم یا فقیه بوده اند یا پزشک یا هردوی آنها حتی آن کس که ریاضی دان شده علم نجوم را هم فرا گرفته که اوقات شرعی را محاسبه کند البته برداشت من این است و این فعلا در حد یک فرضیه است و نیاز به یک مطالعه جداگانه دارد .پس علم پایه اصلی توسعه امروز است و آدم عاقل است که عقل را کشف کرده چون میداند یک ثروت در این عالم وجود دارد و آن عقل است .

پس چکیده این موضوع از نظر شما تاکید بر این است که مقدمه رسیدن به توسعه بحث توسعه انسانی است؟

افقه: ببینید در کتابها زیاد گفته میشود توسعه انسانی.پس اون چیزی که منظورم ازتوسعه انسانی است مطرح شود توسعه انسانی از نظر من این نیست که یکی سواد داشته باشد مدرک داشته باشد منظور من انسان توسعه یافته است نه توسعه انسانی انسان توسعه یافته باید کسی باشد که به رشدش وتوانمندیهایش اعتقاد داشته باشد ودنیابرایش مهم باشد . مقام انسان برایش مهم باشد.و به تبعه آن محیط زیست برایش مهم باشد یعنی همه گزینه های یک انسان توسعه یافته را دارا باشد.

بسیار خوب حالا ما میخواهیم به بحث توسعه منطقه ای بپردازیم:البته با توضیحاتی که جناب عالی دادهاید نقش انسان خیلی برجسته میشود وموضوع بیشتر به جای اینکه به بحث های سخت افزاری تاکید بکند مثل بودجه. برنامه و.....بیشتر به سمت بحث ساختن انسان سمت وسو میگیرد؟

افقه :نه همه اینها است اما به نظر من بیشتر انرژی وسرمایه را باید صرف ساختن انسان کنیم.

آیا باید بگذاریم که یک انسان توسعه یافته بر اثر یک روند طبیعی خلق شود ورشد پیدا کند یا اینکه ما باید به عنوان برنامه ریزان ودولت واهل اندیشه هرکسی کاری انجام دهیم وسهمی داشته باشیم تا اینکه انسان توسعه یافته وجامعه ای توسعه یافته داشته باشیم ؟

افقه:خوب نمیشود که منتظر ماند باید این پرسش پیش بیاید که چه کاری باید انجام دادو جامعه ای داریم که عمدتا آدمهای آن توسعه نیافته هستند دلیل آن چیست در بحث توسعه منطقه ای هم باید گفت :که وقتی انسان های یک منطقه به توسعه نرسیده باشند پس آن منطقه هم به توسعه دست پیدا نمیکند.رشد اقتصادی ورفاه اقتصادی محصول آدمهای توسعه یافته است وآن چیزی که تا کنون شاهد آن بوده ایم(فروش نفت)موقتی بوده است وتنها راه رسیدن به توسعه منطقه ای این است که سعی کنیم که در آن منطقه انسان های توسعه یافته ای داشته باشیم و چون در مقیاس ملی 75 میلیون نفر نمیتوانیم تک به تک آموزش دهیم یا نگرش انسان ها را تک به تک عوض کنیم بهتر است که دست اندر کاران ونخبگان ومسولین در ابتدا توسعه یافته شوند.

اگر این گروه که ابزار در دست آنها است همان برنامه بودجه ورسانه ها بنابراین این عده محدود که تاثیر گذار هستند بر توده مردم تاثیر میگذارند پس در سطح منطقه اینطور تاثیر میگذارد.

برای مثال در رابطه با انتخاب استاندار ما گفتیم یک استاندار توسعه یافته را انتخاب کنید که به تبع آن فرماندارانش و... را تحت تاثیر قرار دهد د ر یک جلسه ای که با رییس صدا و سیما دارد به شرطی به اون بودجه دهد که برنامه ها وفیلم ها و... را در فلان راستا باشد.نگرش انسان ها را عوض کنیم وانسان تسلیم پذیر را عوض کنیم.

انسان ها اگر در این راستا قرار بگیرند تحول سریع اتفاق می افتد با این توضیح توسعه یک فرآیند تربیتی است پس زمان بر است زمان را نمیشود حذف کرد اما میشود کوتاهش کرد والان بهترین موقعیت است چون وسایل ارتباط جمعی پیشرفته است و اون کاری که فلان کشوردر طول 20سال کرد شما میتوانید در طول 10سال انجام دهید آن هم با مردمانی مثل ایران که پتانسیل ویژه ای دارند به شرطی که کسانی که این ابزار دستشون است خودشان توسعه یافته باشند حالا اگر توسعه نیافته بودند چه؟

حالا من دارم از طریق این رسانه شما این کار را انجام میدهم بلکه به گوش اشخاص تاثیر گذار برسد.

حاکم یا حکومت میتوانند منتظر انسان توسعه یافته بمانند تا فرآیند فیزیکی توسعه را شروع کند یا به سر انجام برساند؟طبیعی است که به جبر در این حوزه های توسعه اقتصادی هم باید کار کند همچنین توسعه کشاورزی صنعتی؟

افقه :من در هیچ یک از بحث هام نگفتم که بقیه باید تعطیل شوند اما باید جهت گیری شوند مسلما ادمی که نان برای خوردن ندارد نمیشه بهش گفت برو ودر باره انسان اینطور فکر کن بنابراین هرچیزی در جای خود است با هدف اینکه انسان ها نیازهای مالی ودغدغه های مالی نداشته باشند یا رفع شوند تا بتوانندتحصیل کنند وآن وقت چنین درخواستی از آنها داشته باشیم همچنین من به این توسعه نمیگم بلکه از نظر من این رشد است (رشد اقتصادی .رشد صنعتی و کشاورزی و...)

بنابراین فرآیند رشد در بحث های مختلف تعطیل نمیشود ولی جهت گیری آن در جهت انسان است یعنی برای نجات انسان از فقر باید این انسان تحصیل کند .رشد کند .وبا رسانه های جمعی در ارتباط باشد تا از آن طریق به او بگوییم که ای انسان نگرش تو غلط است وباید اینگونه باشی.

یکی از موضوع های دیگری که جای بحث دارد بحث فیزیکی یا کاربردی توسعه است آیا کالبد اجتماع .جغرافیای اجتماع فکر نمیکنید یکی از عواملی است که میتواند باعث شود که یک انسان توسعه یافته شود یا نه ؟یعنی اقتضای محیط نوع معیشت ونوع وضعیت وتعاملاتی که انسان ها با هم دارند درتوسعه یافتن یا نیافتن آنها تاثیر دارد .وقتی جایی نباشد که انسان ها بنشینند بایکدیگر تبادل اطلاعات داشته باشند . این مکان را چه کسی باید ایجاد کند خود افراد که اینکار را انجام نمیدهند. حکومت یا دولت باید اینکار را بکندُبه عبارتی دیگر باز پرداختن به حوزه کاربردی می تواند یک عامل موثر در بحث رشد انسان باشد؟

افقه :بله در این رابطه یک مثال میزنم اینکه چرا ما میگوییم که یزدی ها در مقایسه با مردم دیگر مناطق سخت کوش تر هستند چون اقلیم بر آنها تاثیر گذاشته است یک یزدی برای پیدا کردن آب وتداوم حیات خودتلاش کرده وبه همین دلیل سخت کوش بار آمده است اما من خوزستانی با وجود چند رود پر ابی که در اطرافم هست ممکن است تنبل بار آمده ام بله این تاثیر گذار است در رشد وتوسعه انسان.

تاریخ تحولات هم تاثیر گذار است یعنی آن چیزی که ما در گذشت زمان دیدیم یک جمله از اگوست کنت هست که میگوید:"حاکمیت مردگان بیش از حاکمیت خودمان بر خودمان است".بخش عمده از شخصیت ما ورفتار ما برگرفته از کسانی است که سالها مرده اند.

نقش اصلی از نظر من برای توسعه دولت است .کلید این توسعه در دستان دولت است شما هیچ کشور توسعه یافته ای را روی این کره خاکی نمیتوانید بیابید که به توسعه امروزی رسیده باشد ویک فرد .دولت یا حزب توسعه یافته درپشت قضیه نباشد.برای مثال به ژاپن نگاه میکنیم اسم میجی است و به چین نگاه میکنیم یک حزب توسعه یافته داشته است .

بنابراین ما میبینیم در دعواهایی که از زمان آقای رفسنجانی به این سمت داشته ایم در دولتی وخصوصی کردن . بعضی از افراد نقش دولت را نقشی زاید دانسته اند اصلا مگر میشود که یک دولت توسعه خواه پیش رونده و پیشبرنده برخوردار ازیک بروکراسی روان ویک متخصص با انگیزه در بخش خصوصی موفق باشد یعنی در بحث خصوصی سازی آیا میشود دریک دولت ناکارا بخش خصوصی کارا داشته باشیم ؟پس نقش اصلی در این تعارضات بر عهده دولت است اگر میبینیم که دچار عقب ماندگی هستیم به علت ناکارایی دولت است اگر بگوییم بخش خصوصی خوب است به شرطی که دولت خوبی هم داشته باشیم.

خوب حالا بحث کالبدی را رها کنیم وبپردازیم به این نکته که در همین کشور بالاخره نهادهایی وجود دارند که بطور نسبی توسعه پیدا کرده اند یا به تعبیر شما به رشد رسیده اند ما نمی توانیم بگوییم که برای مثال با اصفهانی برابر هستیم اینجا یک شکافی است به نظر شما این شکاف ناشی از چیست ؟آیا ناشی از ساختار فیزیکی والگوهای رفتاری وفرهنگی ما است؟ یا ناشی از نوع همان برنامه ریزی وقسمت فیزیکی توسعه است؟یا اینکه نه یک امر جدید است و ناشی از برنامه ریزی و اجرای خوب ذر بعضی از مناطق است؟

افقه:نه اینطور نیست برای مثال همین مسجدسلیمان بالاترین آدمها را در صدر نظام داراست اما چرا مسجدسلیمان الان محروم ترین نقطه استان است اگر نگوییم کشور این به چه چیزی بر میگردد؟در بحث انتخاب استاندار از اول دعوا بر سر این بود که استاندار عرب باشد یا عجم باشد.ما گفتیم غیر مسلمان بیاورید اما استان را بسازد فرقی نمیکند از کجا آمده باشد پس مشکل ما چیز دیگری است .در اصفهان کسی نمیگوید استاندار از کجا آمده بلکه یک اصفهانی به کارکرد استاندار توجه میکند اگر خوب بود تحسین میکند واگر بد بود اعتراض میکنداما متاسفانه ما اینگونه نیستیم این به خصلت های ما برمیگرددونه بودجه ای که به استان می دهند یا نمی دهند.ُُ

خصلت هایی که در تعارض با توسعه هستند وباعث میشوند که ما بهره وری لازم را از توسعه نداشته باشیم چه هستند؟

افقه :ما اول باید قبول کنیم که خصلت های ما با اصفهانی ویزدی ها فرق میکند .آنها پولشان را خوب استفاده کرده اند وما نکرده ایم .مانمی توانیم بگوییم که در این چند ساله پول در استان نیامده است یا اینکه به استان ما کمتر از دیگر استانها بودجه اختصاص داده اند .بیایید ببینید الارغم اینکه به آبادان بودجه داده اند چرا آبادان هنوز آباد نشده است .

یک مثال میزنم شهر سامان یک شهر کوچک در چهارمحال بختیاری است .من طی چندین سال که از آنجا میگذشتم میدیدم تپه های اطراف شهر هر ساله درختهای بیشتری دارد وسرسبز تر است .علت را جویا شدم گفتند که اینجا امام جماعتی دارد که به کشاورزی علاقه دارد وبه همین جهت مردم منطقه را تشویق به این کار می کند پس ما اینجا نقش یک آدم تاثیر گذار را بر توسعه داریم.اما متاسفانه در اطراف کارون مثلا در لالی یا ایذه ما یک زمین آبی نداریم وهمه کشت دیم است اما در باریک ترین قسمت های اطراف زاینده رود میبینید که کشت آبی انجام شده است.مشکلی که در خوزستان به نظر من سایه انداخته است نفت است بر روی بقیه ثروت هایی که میشود از آنها کسب در آمد کرد برای مردم محروم. از آنجایی که نفت هم یک ثروت ملی است عمده سود آن هم برای مرکز است وما نتوانسته ایم آثار جانبی آن را برای خود نگه داریم.

یکی از ثروت هایی که در استان به آن تا به حال توجه نشده است صنعت (توریسم )استُ.ما گردشگری فقر زدا را داریم عین کالای لوکسی است که پولدارها از آن استفاده میکنند وآثار توسعه درآمدی بالایی هم دارد برای مثال شمال کشور بهترین نمونه ایناست کل ثروت تهرانی های مرفه در شمال پخش است در آنجا بچه ها دغدغه استخدام دولتی را ندارندچون از ابتدا در کار اجاره باغ .ویلا واتاق هستند .اما ما در دهدز زیباترین طبیعت ومناطق را داریم در مسجدسلیمان همینطور اما چه تلاشی کرده ایم که بایک آژانس مسافرتی قرار داد ببندیم و در تمام سال نه فقط در ایام عید حتی در تابستان توریسم به آنجا بیاوریم ودر این مناطق وبرای مردم محروم منطقه در آمد زایی کنیم وبه روستایی ها یاد بدهیم که دوتا دکه در روستا بزنند و از آن کسب در آمد کنند .در اطراف غار علی صدر برویید ببینید که روستایی هست که چطور یاد گرفته اند و یک اتاق از خانه خودشان را آماده کرده اند و به مسافرها اجاره میدهند واز این راه کسب درآمد میکنند

همین جمله باید یاد بدهیم یعنی اینکه یک برنامه ای داشته باشیم و آموزش بدهیم چه مشوق هایی در اختیار مردم و مناطق بگذاریم ؟عرضم این است که در این حوزه ی کاری مناسب با پتانسیل های استان انجام شده آیا یک برنامه ای است که مشخص کند که توان پتانسیل استان در حوزه ی توریسم چقدر است و از چه نقطه ای متناسب زمان باید به چه نقطه ای برسیم ؟

افقه: این برنامه ریزی اصلا انجام نشده است و به این دلیل است که می گویم استان خوزستان عقب مانده است چون آدم هایی که در حوزه ی دولتی برنامه ریزش بوده اند توسعه نیافته اند آنچه که من دیدم این بوده که استاندار و تبعه آن تمام فرماندار ها منتظر هستند که بودجه ای دریافت کنند و چند پروژه ی پراکنده تعریف کنند و با بخشی هم نیاز های مردم را رفع کنند که این موقتی است ببینید در این میان پروژه هایی که تعریف می کنند تولید ثروت دائمی برای مردم نکرده است مثلا در یکی از بازدید ها لزوم احداث پل را بر روی رود خانه دیده است بودجه ای از تهران آمده و این پل احداث شده به این فکر نکرده که این مردم خود تولید ثروت کنند و این پل را احداث کنند و این مردم را تبدیل به ثروت کند با سر مایه گذار اصفهانی پیشرفتی نداریم و مسجد سلیمان همواره همان مسجد سلیمان است و هفتگل نیز همچنین باید بیایند مردم آن منطقه را توانمند کنند اگر می خواهید هزینه ای صرف کنید این هزینه را صرف توانمند کردن مردم آن منطقه بکنید به آن ها یاد بدهید که در خانه شان اتاقی را آماده کنند و زمانی که توریستی به آن منطقه می آید این اتاق را در اختیار او قرار دهند و از این را تولید ثروت کنند چرا ما به این را یاد نمی دهیم وقتی این موضوع را مطرح می کنیم (موضوع توریسم ) می گویند یک سرمایه گذار بیاید و یک هتل بزند ما می خواهیم آن روستایی پولی در بیاورد و درواقع ساختار اجتماعی موجود را درست کنیم اما چه کسی میخواهد این را یاد بدهد فرمانداری که نمیداند مشکل ما چیست حالا من میخواهم از این طریف بر آن فرماندار تاثیر بگذارم .

بحث این است که برنامه ای در استان نداشته ایم که اگر آدمی که خصلت های لازم را ندارد ظرفیت لازم را هم ندارد و حالا به هر دلیلی مدیر شده است هیچ سند توسعه ای که ما در بخش های مختلف استان کشاورزی ، توریسم ، صنعتی به عنوان یک برنامه ای باشد که مسیر را مشخص کند آیا این برنامه وجود دارد ؟

افقه : یکی از مشکلات استان همین است که هر از گاهی یک استانداری به خیال خودش چیزی نوشته اما این برنامه مثل برنامه های توسعه کشور لازم الاجرا نیست و نکته جالب این است که من به این نتیجه رسیدم که چون برنامه ای وجود ندارد هر استانداری متناسب با برنامه خود و سلیقه خود بودجه را به سمتی می برد مثلا یک استاندار بر این عقیده بود که در ورزش باید سرمایه گذاری شود و بودجه را در این را صرف کرد استاندار بعدی تشخیصش این بود که راه و شهر سازی مشکل دارد حالا ایشان برنامه ریزی را به این سمت می برد حالا باید ببینیم نظر استاندار بعدی چیست 

خوب حالا وقتی این برنامه وجود ندارد باید چکار کرد ؟

افقه: باید فشار بیاوریم از طریق رسانه تا موجود شود چون چاره ای وجود ندارد باید از طریق دولت موجود شود .

دولت ملی باید این کار را بکند یا دولت منطقه ای ؟
افقه: دولت منطقه ای باید فشار بیاورد که جایی تصویب شود که ملزم به اجرایش باشند زیرا اگر از طریق استاندار تصویب شود فایده ای ندارد و لازم الاجرا نیست دولت منطقه ای باید از طریق دولت ملی ملزم شود و مسیر های قانونی را طی کند و این سندی شود که هر کس با هر سلیقه ای نتواند آن را عوض کند ابزار عوض شود نه اینکه اهداف عوض شود و شما رسانه ها باید اینقدر فشار بیاورید هم به دولت ملی و هم دولت منطقه ای تا این کار انجام شود .

در حالت مفروض که این مسیر آماده باشد این برنامه را چه کسی باید بنویسد و با تکیه برچه مولفه هایی و به اصطلاح نسبتش با برنامه های ملی چه باشد حالا بعد مشکل دیگری که داریم این است که برنامه ای که به مثلا شما داده اند که بنویسی آیا میدانید که استان در ده سال آینده به کدام نقطه در برنامه توسعه ملی باید برسد که متناسب با آن نقطه که اگر قرار است پایتخت نفتی شویم یا صنایع پتروشیمی و محصولات نفتی در استان گسترش پیدا کند قطعا تاثیر دارد چه کسانی باید این برنامه را بنویسند متکی به چه مولفه هایی ؟ و چطور ما این نسبت را بدست بیاوریم که در مقایسه با اقتصاد ملی بتوانیم پیش برویم ؟

افقه: این خیلی پیچیده نیست زیرا ما سازمان زیر ربطی داریم که کارش همان برنامه ریزی است که همان سازمان مدیریت و برنامه ریزی است و برنامه ریزی منطقه ای را از قدیم او انجام میداده 
تا قبل از انقلاب ما آمایش سرزمینی داشتیم که آخرین آمایش قبل از پیروزی انقلاب بوده و گروه مهندسین مشاور ستیران آن را نوشته بودند که برای تک تک استان ها جایگاه مشخص کرده بودند که سازگار با همان توسعه ملی بود الان هم شنیده ام که این کارها در بحث همان آمایش انجام میدهند اما خیلی جدی گرفته نمی شود مثل برنامه های پنج ساله که به سازمان مدیریت و برنامه ریزی سپرده می شود زیرا وظیفه آنهاست و آنها کارشناسان در همین رابطه هستند و متناسب با پتانسیل استان و با در نظر گرفتن اسناد بالا دستی موجود ما الان برنامه توسعه پنجم را داریم حالا خوزستان چه سهمی در رسیدن به رشد 8% در سال باید داشته باشد و از طریق چه بخش هایی این پیچیده نیست زیرا باید در مرکز تجمیع و سازگار با اسناد بالا دستی شود و بعد باید تبدیل شود به یک برنامه جامع مثل برنامه ی آمایش سرزمین 

خود شما فکر میکنید به غیر از بحث نفت ما چه عرصه هایی در استان برای توسعه میتوانیم داشته باشیم؟
افقه: همانطور که عرض کردم در استان خوزستان نفت بدجور سایه انداخته و مسئولین هم خیلی به آن دلبسته اند من در طرحی که نوشتم (طرح توسعه خوزستان ) عرض کردم که اگر ساختار تخصصی نیروی انسانی استان را توجیه بکنیم درصد قابل توجهی از بیکاران و متقاضیان کار ما فاقد تحصیلات عالیه هستند بعضا حتی دیپلم هم ندارند مثلا فلان نماینده به شادگان رفته و یک صنایع فولاد به آنجا برده است و می گوید که من فلان کار را کرده ام که شغل ایجاد کند به نظر من یا به خطا رفته اند یا می خواهند خودی نشان دهند چون برای شادگان باید ببینی چه کسانی بیکارند و متناسب با آنها سرمایه گذاری ، برنامه ریزی و ایجاد شغل کنی پس اگر می خواهیم که مشکل بیکاری را در شادگان ، مسجد سلیمان و غیره حل کنیم باید دنبال پروژه هایی برویم که آن آدم ها بتوانند در آن کار کنند از نظر من کشاورزی هم پتانسیلش را داراست هم شغل سنتی مردم است بعضی می گویند کشاورزی بازده اش پایین است درست است ولی باید کم کم به سمت کشاورزی تکنیکی سوق داده شود ولی فعلا کشاورز ما کشاورزی سنتی را بلد است و بچه اش وقتی صاحب در آمد شد می تواند برگردد به آنجا و با تکنیک کار کند مثل کاری که چین کرد مرحله به مرحله کشاورزی سنتی اش را به کشاورزی تکنیکی تبدیل کرد نه این که یکباره کشت و صنعت نیشکر بگذارد و در برنامه ی پنج ساله اول بنویسد هفتاد هزار نمونه شغل مستقیم و غیر مستقیم ایجاد شده اما آنچه که اتفاق افتاد این شد که رفتند هاروستر آوردند و تمام نیروهای بیکار گسیل کرده اند به شهرهای اهواز و تبدبل شده اند به دست فروش ها و مشکلات بعدی از نظر من کشاورزی در وهله اول است و من بر توریسم خیلی تاکید می کنم به دلیل حالت فقر زدا بودنش 

فکر کنم که تاکید شما این است که پتانسیل اقتصادی موجود باید تحریک و ارتقاء داده شود ؟
افقه: بله به این صورت خود آدم تبدیل می شود به ثروت و پایدار است نه از طریق فروش نفت به ثروت برسیم پتانسیل ها خوب است علیرغم اینکه یک استان گرم و خشک هستیم دومین قطب کشاورزی کشور محسوب می شویم ما در سطح بالای کشور قرار داریم و وقتی این پتانسیل ها را داریم باید از آنها استفاده کنیم و بدانیم سرمایه گذاری کور به جایی نمیرسد .

منابع سرمایه گذاری بخش خصوصی هم در نهایت به جاهای دیگر منتقل می شود و توسعه را ایجاد نمی کند مثلا ما در منطقه اروند مشوق های تشویقی گذاشتیم برای بازرگانی اما 70% این آدم ها استانی نیستند از این امتیاز ها بهره مند میشوند اما منطقه از نتیجه آن سودی نمی برد ؟

افقه: منطقه به خودی خود به جایی نمی رسد وگرنه میشویم مثل کیش دو دهه است که بعنوان اینکه ایجاد شغل کنند آنجا را می گردانیم اما تبدیل شده به دو بخش سنتی های بدبخت که حمالی میکنند و پولدارهای که از جایی دیگر آمده اند و استفاده میکنند این اسمش توسعه نیست آبادان و خرمشهر هم اگر بخواهیم سرمایه گذاری کور کنیم به جایی نمیرسند اگر آبادانی نتواند کار کند مهندس از جایی دیگر می آید باید ببینیم چه کاری و چه سر مایه ای برای آبادانی سود مند است نه اینکه سرمایه گذار ببیند چه کاری سود دارد و بیاید یک تکنیک کاملا مدرنی که هیچ کدام از ساکنین آنجا نتوانند استخدام شوند را اجرا کنند برای پتروشیمی هم ما همین مشکل را داشتیم که چرا استخدام بومی ندارید گفتند اطلاعیه عمومی میزنید اگر شما هم نیروی متخصص دارید بیاورید استخدام می کنیم و وقتی نیرویی وجود ندارد از جایی دیگر می آید پیمانکار از جای دیگر می آید برای اینکه پیمانکار توانمند در خوزستان نساخته ایم در خوزستان سرمایه گذاری ها باید هدفمند شود 

 : در پایان اگر حرفی داری بفرمایید ؟
افقه: خیلی حرفا است همانطور که گفتم نگرش من به توسعه برای رسیدن به آن به نقش تاثیر گذار رسانه ها خیلی معتقدم بنابراین امیدوارم که شما در همین مسیر پیش بروید و این مسئولین که نوعا توسعه نیافته هستند تنها راهش این است که به آنها یاد بدهیم و یکی از بهترین راه ها همان رسانه است که به آنها تلنگر بزنیم تا این تحول در نگرش ایجاد شود .

گفتگواز: مسعود مددی
منبع: نشریه اجتماعی و  فرهنگی "وار

comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۵
comment
comment
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۵۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۴
comment
0
0
comment وقتی اطلاعیه استخدامی رو در استانهای دیگر به جز استان خوزستان میزنند ما کف دستمونو بو کنیم که فلان شرکت و فلان اداره استخدام میکنند ، وقته گل نی، پی به اطلاعیه استخدامی می بریم ، حتی شرکت نفت هم بومی استخدام نمیکنه فقط دود و دمش مال ماست.
comment
امین
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۱۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۷
comment
0
0
comment سلام
مسئله ای که دکتر به اون اشاره می کنن، دقیقاً به مفاهیم اصلی توسعه بر می گرده که البته در ایران بسیار نادر و کمیاب هست. انسان توسعه یافته منجر به توسعه می شود و توسعه یافتگی نیز انسان توسعه یافته خلق می کند. لذا این مسئله باید در کنار همدیگر و نه جدای از همدیگر بحث شود.
comment
مسعود مددی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۱
comment
0
0
comment نام مصاحبه کننده ارسلان شهنی بود و ویرایش و تایپ این مصاحبه ی بسیار سنگین و کارشناسانه رو کمترین انجام دادم .
خوب است حتمن منابع دریافتی رو دوستان بسیار عزیز و تلاشگرمان در شوششان ذکر نمایند .
مانا باشید
comment
مسعود مددی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۱
comment
0
0
comment نام مصاحبه کننده ارسلان شهنی بود و ویرایش و تایپ این مصاحبه ی بسیار سنگین و کارشناسانه رو کمترین انجام دادم .
خوب است حتمن منابع دریافتی رو دوستان بسیار عزیز و تلاشگرمان در شوششان ذکر نمایند .
مانا باشید
comment
Merdas Ahmadi
|
Canada
|
۱۳:۴۷ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۱
comment
0
0
comment بسیار عالی و آموزنده جناب ارسلان شهنی
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار