خبر تلخ بود و ناگوار، خاصه در فصلی که وعده زندگی می دهد،کلمات خنجری بودند و روح آدمی را سرشار از زخم های تازه می کردند،کسی از پنج مرزبان جوان کم شده است،صدایی دیگر شنیده نمی شود،کودکی دست پدر را گم کرده،بانویی مهر شوی را بر باد رفته می بیند،و ظلم چهره تیره اش را نشان می دهد.
شهادت از هرگونه اش،نهایت جانبازی است و ایثار،گذشتن از ناموس طبیعت؛جان آدمی.این رفتار ویژه مردمانی است که به عهدشان وفادارند،و از الست بربکم تا قالوا بلی،ذره ای کژی جان شان را کدر نکرده،اما شهادت همراه با مظلومیت از جنس دیگر است،شهیدی که ظلم را به تکرار رفتار ناپسند محکوم می کند،باری برای شهادت خویش و از سویی برای ظالمانه به شهادت رسیدن،همچون شهیدان کربلا که نام امویان را در هماره تاریخ رسوای بستن آب بر کودکان کردند،و در نتیجه این ظلم مکرر،جان شان را که از تبار ابلیس است نشان مردمان دادند تا چون پدران شان نتوانند با نشاندن قران بر نیزه کژی را راست نمایی کنند،اینان که بی ادبانه از جسم شریف امام علمی ساختند.
اکنون و بعد از این همه سال و قرن،کربلایی است شرق ایران،وچند جوان ایرانی گرفتار در چنبره ظلم،و یک کدام شان کم شده است.چرا؟
جیش عدل و گروه ریگی و هزار نام آشفته دیگر چه می خواهند؟و اصلا اینان که هستند و بهانه شان برای آدمکشی چیست؟آنچنانکه خود می گویند بهانه شان دفاع از برادران اهل سنت است و اقلیت قومی و مذهبی آن سامان و بهانه جدیدتر هم موضوع سوریه،اما با کدام ابزار و در چه مسیری و با چه نهایتی؟!
اینان که نام از مسلمانی دارند اما در رفتارشان ذره ای هویت اسلامی نیست،چرا که اگر به راستی اهل سنتند،نشان دهند در کجای سنت پیامبر(ص) چنین رفتاری مشاهده شده؟رفتاری که خون ریزی را به عادتی ساده بدل کرده و نقش مرگ کوفتن را به بازی کودکانه ای؟
نویسنده خود از اقلیتی قومی است،اقلیتی که ساکن خوزستان است و در زیر پاهای مردمش نفت فوران می کند،و با مشکلات و مسایل قومی به تمامی آشناست،می داند که گاه مشکل فراتر از مبحث قوم و قبیله است وگاهی نیز در ارتباط با آن،اما همه مشکلات را به نام مسایل قومی دیدن،همانگونه راه به کژراهه رفتن است که ندیدن آن مسایل،اما مشکلات قومی نیز در کل یکپارچه ای به نام ایران است و مشکلی از قبیل سایر مشکلات،راه حل این مسئله نیز اقدامی چنین خلاف خرد و انسانیت و جوان مردی نیست،اینکه راه بر جوانانی خفته و خسته ببندید و حرامیانی باشید که بهار مردم ایران را سیه پوش بهت شهادت عزیزی کرده اند که از فرط جوانی هنوز کودکش را ندیده است.
چنین بیراهه ای کدام مشکل آن جغرافیای بادهای خشک و طوفان های شن را حل می کند؟خاصه در دوران دولتی که از افتخاراتش انتصاب مدیری توانمند در کسوت مشاوره ریاست جمهور در محدوده مسایل قومی است،دولتی که نشان داده برای حل بسیاری از مسایل اقوام ایرانی اراده و آمادگی لازم را دارد،و در همین چند ماهه اخیر با گفت و گو در این باره،به جد خواستار حل مشکلات این گروه از مردم ایران است.
همانگونه که پیشتر اعلام کردم خود در میان قومیت عرب ایران زاده و در همین خاک پرورده شدم،مردمی که جزیی از اهالی استانی هستند که امام در باره شان فرمود دینشان را به اسلام ادا کرده اند و مقام معظم رهبری دروازه تشیع خواند،مردمی که هشت سال دفاع مقدس چونان نگینی درخشان جان شان را جلا داده وهنوز خاک زمین هایشان آغشته با بوی شهیدان است؛اما همین مردم نیز از مشکلاتی رنج می برند و با همه اینهاودر همه برهه های انقلاب اسلامی در برابر بیخردانی چون شما ایستاده اند .
به یقین تمام مردم مسلمان آن خطه،کارهای زشت شما را نه تنها تایید نمی کننند که در مواقع لازم در برابر این کارها ایستاده اند و باز هم می ایستند، چرا که هیچ نظامی بدون حمایت مردم نمی تواند پابرجا باشد،چنانکه نظام اسلامی ایران علیرغم بسیاری از شیطنت ها و جهالت ها هنوز هم پابرجاست و باقی است.
در نهایت امیدوارم اندکی خرد جان تان را روشن کند و سربازان جوان ایران را در سلامت کامل به خانواده های شان برگردانید ،که تا همین جا نیز انگاره شما در ذهن این مردم و خاصه همه قومیت های مختلف ایرانی شباهت به نقش شمر دارد،و اگر اندکی با تاریخ آشنا باشید می دانید که عاقبت کار شمر چه بوده،و اگر تاریخ را نمی شناسید حداقل این کلام قران را آویزه گوش کنید که قتل نفسی قتل همه مردم است ،و یا به سرانجام ظالمان و وعده به حق خداوندی توجه کنید كه بارها به يادمان آورده ستمگران را دشمن است ؛ یوم لا ینفع الظالمین معذرتهم و لهم اللعنة و لهم سوء الدار.