امید حلالی :
تحولات منطقه خاورمیانه در بازه زمانی اخیر در 5 محور دارای تغییراتی است که ضرورت دارد برای تحلیل شرایط و کنش و واکنش متقابل این تحولات بر نظام سیاسی ایران به رصد آنها پرداخت :
1- تحولات سوریه : در سوریه تقابل گروه های مختلف نیروهای تکفیری با نظام حاکم علوی اسد ادامه دارد و از طرفی خود این نیروها نیز با هم در تضاد و پیکارند. بمب گزاری عوامل مقر فرماندهی «احرار الشام» از گروه های مطرح رقیب، توسط داعشی ها که منجر به قتل و عام تعداد زیادی از رده های فرماندهی این نیروی معرض نظام شد جزو مهم ترین تحولات میدانی سوریه است که بر آشتی ناپذیری این گروه ها با هم اذعان دارد. هر چند داعش در میان نحله های تروریستی موجود دست بالا را دارد اما جدال همزمان وی با دو نظام مستقر سوریه و عراق و رقابت نظامی با سایر گروه های تکفیری وابسته به القاعده نیز ورود نیروهای بین المللی بر ضد این گروه تروریستی آینده را به نفع این جریان تندرو و خوارج زمان ترسیم نمی نماید.
2- تحولات عراق : در عراق کنار کشیدن «نوری مالکی» نخست وزیر از قدرت علیرغم داشتن اکثریت کرسی های مجلس و احترام گذاشتن به نظرات مستقیم و علنی مراجع عراق و ولی فقیه امام خامنه ای که به صورت غیر مستقیم بیان شده بود جلوی تشتت در اردوگاه شیعی را گرفته و این بهانه را از تکفیری ها ستانده که قتل عام های خود را به مخالفت با مالکی نسبت می دادند و با ادامه یافتن معارضه پس از کنار کشیدن مالکی از نخست وزیری، حداقل افراد خوش باور در عراق و منطقه می بایست به خود آمده باشند.
«حیدر العبادی» نیروی خوش سابقه شیعه دیگر در سمت نخست وزیری استقرار یافته و کابینه معرفی کرده و مالکی نیز به عنوان معاون نخست وزیر در ساختار قدرت حضور دارد و این پذیرفتن تغییرات در عراق به اشاره و تاکید راهگشای مراجع شاید بیش از پیش تلنگر و تذکاری باشد بر نیروهای سیاسی داخل ایران که ضمن آنکه خود را منسوب به نظام می دانند اما بعضا به اشارات و نصایح و راهنمایی و فرامین رهبر انقلاب بی توجهی کرده و با تندروی و کندروی خاصه در مقاطع انتقال قدرت و بروز دادن بی اخلاقی ها (با تاکید بر مقطع انتخابات 88) جامعه را به تشتت کشانیدند.
البته به نظر می رسد همان طور که شکل گیری گروه های تکفیری یک روزه نبوده و سال ها طول کشیده که به ساختار فعلی برسد محو و زدودن و براندازی آنها نیز شامل پروسه ای طولانی خواهد بود. همچنین در عراق قلمرو خودمختار کردها تا رسیدن به استقلال کامل فاصله زیادی ندارد و فاصله افتادن بین دولت مرکزی با قدرت محوری شیعیان و کردها در شمال و حد فاصلی که مناطق در اشغال داعش ایجاد کرده است این فرصت را در اختیار کردها قرار می دهد تا به تثبیت وضعیت خویش بپردازند که یکی از چالش های آتی منطقه خواهد بود که طبعا مورد استقبال اسراییل و غرب قرار خواهد گرفت.
3 - تحولات افغانستان : کنار آمدن دو رقیب انتخاباتی افغانستان «اشرف غنی» و «دکتر عبدالله عبدالله» مبنی بر اعلام پیروزی در انتخابات توسط اشرف غنی و معاونت اجرایی عبدالله و در واقع تشکیل دولت وحدت ملی به جای بردن افغانستان آبستن و آماده بروز هر نوع حادثه و تندروی، نشانه بلوغ بیش از پیش این جامعه است.
انتخابات افغانستان و شعارها و رویکرد کاندیداها به شدت متاثر و الگو گرفته شده از وضعیت سیاسی و رقابتی دو جناح ایران است. به نظر می رسد در تشکیل این دولت جدید که با مساعی بزرگان و نیروهای و فرماندهان جهادی و با درس گرفتن از انتخابات ریاست جمهوری 88 ایران صورت گرفته، جامعه افغان یک قدم به پیش گذاشته اند که آن را باید به فال نیک چه برای جامعه افغانستان و چه برای منافع ملی ایران در نظر گرفت. در تحولات افغانستان در واقع جرگه و فرماندهان جهادی و حامد کرزای همان نقش بی طرفی فعال و ریش سفیدی و پدری مراجع را برای عراق ایفا کرده اند که کار مثبت و مبارکی است و بدین ترتیب مرزهای شرقی ایران در تثبیت خواهند بود.
4 - تغییرات بنیادین در یمن : در یمن نیز با سقوط مقر نیروهای علی محسن الاحمر و مقر حزب اصلاح و همچنین جامعة الایمان به دست نیروهای انصارالله فصل جدیدی پس از 52 سال که از کنار زدن نظام امامت زیدی ها بدست جمهوی خواهان می گذشت، حادث شده است و آینده این کشور مهم و حیاط خلوت سعودی ها هر چه که باشد و به هر طرف که چرخش کند لاجرم می بایست شیعیان و زیدیه و نظام مبارز و جوان حوثی ها در ساختار قدرت مشارکت داشته باشند که در معادلات منطقه ای بین ایران و عربستان یا ایران و ترکیه دست بالا را جمهوری اسلامی خواهد داد چرا که شیعیان در هر کجا که باشند ایران را شاهین ترازوی معادلات خود می دانند و خصوصا موقعیت رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای موقعیتی بی نظیر در تبعیت شیعیان از ایشان است که گوشه ای از آن را در جریبان بستری شدن ایشان در بیمارستان و ابراز احساسات میلیون ها شیعه در کشورهای منطقه شاهد بودیم.
به نظر می رسد اگر سعودی ها دست به اقدامات غیر مترقبه ای نزنند در گام بعدی بحرین نیز همین سرنوشت را خواهد داشت و بدین ترتیب برگ های شیعیان در منطقه خاورمیانه یکی پس از دیگری در حال برنده شدن هستند که البته به مذاق جناح سعودی - اسراییلی و جناح دیگر قطر - ترکیه و افراطیون تکفیری خوش نخواهد آمد و بدترین سناریو نیز در یمن، فرسایش نیروهای رزمی شیعه و تکفیری هاست که ممکن است از دل جدال محتمل آنها سکولارهای متمایل به غرب بیرون بیانید که تجربه سیاسی ثابت کرده غرب از این دست افراد فراوان در آستین دارد که به گاه ضرورت می تواند آنها را رو کند.
5 - ائتلاف بین المللی ضد داعش : ورود 40 کشور به ائتلاف بین المللی به رهبری امریکا که ورودی پیروزمندانه در جنگ های اخیر خود در نوبت در عراق، در افغانستان علیه طالبان و در یوگسلاوی و لیبی داشته است بر علیه داعش می تواند تغییراتی اساسی را در منطقه ایجاد نماید. هر چند شک و شبهه به غرب و نیات آن در ایران و در بین دولتمردان کاملن امری بجاست اما نباید فراموش کرد که همین ائتلاف بین المللی در دو مقطع گذشته نیز دو جریان دشمن و خطرناک ایران را از میان برداشته است جریان بعث صدام و طالبان را. در این میان چه در دو مقطع قبلی و حساس ذکر شده ظل تدابیر حکیمانه رهبر انقلاب و کوشش دیپلمات های ایرانی و سیاست خارجه کشور، معادلات منطقه ای در حذف دو دشمن خونی و قسم خورده و دو سگ هار به نفع ایران رقم خورد.
که در این مقطع نیز با تجربه گرانسنگ قبلی و اذعان بر مواضع بحق جمهوری اسلامی ایران در مقابله با گروه های افراط گرایی که سعی در بدنامی چهره رحمانی و واقعی اسلام دارند انشاالله کشور گذاری موفق خواهد داشت خاصه آنکه رییس جمهور کشور نیز فردی آداب دان و آشنا به قواعد نظام بین الملل است که تاکید وی بر مبحث «اعتدال» در کنار انتشار صدها ویدیو و کلیپ از تندروی و قتل و جنایت سبعانه تکفیری ها به نظر می رسد که افکار عمومی جهانیان را به این اقناع و باور رسانده است که ایران و به تبع آن محور مقاومت بنای تندروی را نخواهد داشت و در کشورهایی نیز که شیعیان در آن اکثریت باشند و قرار باشد ساختار قدرت را تعریف کنند بنای دیکتاتوری را نخواهند گذاشت و در نهایت به مدل «تقسیم قدرت» آن گونه که در مدل لبنان رضایت خواهند داد. همچنین باید در نظر داشت که غرب در این مقطع دارای یک دغدغه جدید شده است که عبارت است از ترس از بازگشت اتباع خود که در حال حاضر در سوریه و عراق مشغول آدم کشی و شرارت هستند که بازگشت آنان به منزله بی ثبات کردن جوامع غربی و انجام اقدامات تروریستی خواهد بود.
با این استدلال شبح تندروها باعث کابوس غربیان است که هر کام از این کشورها اقلیت های مسلمان و مسیحیان علاقمند به اسلام را در خود دارند که می توانند میزبان این به اصطلاح قهرمانان برگشته از جهاد باشند. آنچه مسلم است به فرجام رسیدن تحولات هر کدام از این جبهه ها چه عراق و چه سوریه و در مرحله بعد حتا یمن یا بحرین بستگی به کنش مذاکره ایرانیان با غرب خواهد داشت.
مذاکره ای در جریان که جناح اسراییلی و مرتجعین عرب منطقه علی الخصوص سعودی ها و گروه های تکفیری و سلفی وابسته به آنان شدیدا علاقمند به بر هم خوردن و به نتیجه نرسیدن این فرآیند هستند و از طرفی افراطی ها و تفریطی های داخلی، خصوصن برخی دوستان نادان و ناآگاه نیز باید بهوش باشند و زیر بار ننگ همراستایی با منافع اسراییل و برخی دول مرتجع منطقه در بی نتیجه ماندن و سنگ اندازی در جریان مذاکرات ایران و غرب نروند و از پشت جبهه به ایذا تیم مذاکره کننده و رییس جمهور در خط مقدم امروزی جبهه نروند. مذاکراتی که به نظر می رسد آنچنان تعیین کننده است که مشخص می کند جت های غرب و ائتلاف شکل گرفته پای کار آمده در منطقه در نهایت کدام جبهه را بمباران می کند؟ مواضع داعشی ها و یا مامن اسد را؟