نامه نیوز نوشت:نائب رئیس اول مجلس گفت: حضرت آقا در هفته دولت، خطاب به دولتمردان فرمودند که کارهای گذشته را نقد کنید، اما بیانصافی نکنید؛ چون فردا دولت بعدی هم همین حرفها را در مورد شما میزند.
محمدرضا باهنر گفت: روی بیانات حضرت آقا با دولت یازدهم بود، چون دولتهای هفتم، هشتم، نهم و دهم که رفتهاند. دولت یازدهم حواسش باشد، آثار اقدامات دولت گذشته را در یکسال گذشته میتوان توجیه کرد اما الان باید کار کرد تا آثار اقدامات این دولت برای مردم نمایان شود.
بخشهایی از سخنان محمدرضا باهنر:
کمکم درحال از دست دادن زمان هستیم و برای انجام بعضی از کارها دیر شده و تاب مردم بیتاب میشود. وقتی بنگاههای اقتصادی را نگاه میکنیم، متاسفانه این مجموعهها دارای دستاندازهای مقرراتی و قانونی هستند. بهطور مثال در سال 89 یک قانون در مجلس به تصویب رسید به نام بهبود فضای کسب و کار. متاسفانه دولت دهم اعتقادی به این قانون نداشت و اگرچه دعوا و بحثهای بسیاری در این باره با دولت دهم داشتیم، اما آن دولت در هر حال حاضر به اجرای آن قانون نشد و کاری در این زمینه انجام نداد، اما دولت یازدهم اتفاقا این قانون را در اولین اولویتهای کارهای خود قرار داد. اگرچه هنوز شاهد اجرایی شدن آن نیستیم.
-برای این کار بهتر است یک اتاق فکر تشکیل شود و در آن اتاق، ما برای پیشبرد اهداف اقتصادی، برنامههای بلندمدتی را ترسیم کنیم تا بر اساس آن برنامهها میانگین توان اقتصادی کشور یعنی هم دولت و هم مردم بالا برود. یک مثال میزنم که شاید زیاد هم خوشایند نباشد؛ در موضوع یارانهها در این کشور 70 میلیون نفر ثبتنام کردهاند. ما از ابتدای ماجرای یارانهها به دولت گفتیم برای جلوگیری از تورم ناشی از یارانهها برنامهریزی کنید که این اتفاق نیفتاد و همین الان برای پرداخت یارانهها هر ماه 500 - 600 میلیارد تومان کمبود بودجه داریم.
-آن افرادی که یارانه در زندگیشان تاثیر بسزایی ندارد، نباید این پول را بگیرند و دولت باید برنامهریزی کند تا بتواند 20درصد از یارانهبگیرها را حذف کند. البته دولت زحمت کشید و توانست یارانه حدود یک میلیون نفر از افراد مقیم خارج کشور را قطع کند یا اینکه 500هزار شناسنامه یارانهبگیر را که متوفی شده بودند، شناسایی کرد. این کارها، کارهای خوبی است، اما در نهایت عدد به درد بخوری عاید نمیشود، چراکه از 70 میلیون نفر بیش از 15 میلیون نفر نباید یارانه بگیرند. در اقتصاد مقاومتی از این حرفها بسیار دیده میشود.
-مهمترین توقعی که ما از دولتهایی که روی کار میآیند داریم این است که خودمحور نباشند. اتفاقاً در اواخر دولت آقای احمدینژاد، نکتهای که حضرت آقا در یکی از بیاناتشان به آن اشاره کردند، این بود که «دولت آینده کارهای مثبت این دولت را ادامه دهد و تقویت کند و کارهای منفیاش را انجام ندهد». اینطور که نمیشود که هر دولتی که بیاید و بگوید کل کارهای گذشته بد بوده است. این تنها به دولتها برنمیگردد؛ ما در مجلس هم از این همکاران داریم. اینکه ما بنشینیم و تمام دولتهای گذشته را مورد بحث و بررسی قرار دهیم، کار پسندیدهای نیست؛ چراکه در شرایط آن زمان مورد بررسی قرار نمیدهیم و با شرایط الان میسنجیم. وی افزود: دولت تدبیر و امید اما همانطور که از اسمش هم مشخص است بحمدا... دولت مدبر و عاقلی است، اما این تدبیر و این عقل هم که خیلی خوب است، بعضی اوقات جلوی شجاعت را میگیرد. باید یک تعادل در این زمینه وجود داشته باشد. البته این موضوع در دولت گذشته دقیقا برعکس بود. دولت قبل شجاعتش بالا بود و در بعضی از کارها بسیار شتابزده و به دور از تدبیر عمل میکرد. به نظر بنده عقل و تدبیر و شجاعت هیچ کدامشان نباید فدای دیگری شود.
-درمورد آقایان خاتمی، احمدینژاد و روحانی نه خود این 3 بزرگوار و نه دیگران تا 3 ماه قبل از انتخابات، هیچگاه حدس نمیزدند که بتوانند رئیسجمهور بشوند، حالا بگذریم که آقای احمدینژاد میگفت نخیر، من میدانستم و خبر داشتم که رأی میآورم؛ گویا به ایشان این موضوع الهام شده بود. ولی درمجموع فعالان سیاسی در کشور ما اصلا حدس نمیزدند که این افراد رئیسجمهور شوند. وی ادامه داد: در این نظامی که 35 سال از آن گذشته است، نمیشود کسی تا 3 ماه قبل از انتخابات نداند که چه کسی رئیسجمهور میشود. منظور من این نیست که نظام خودش هرکس را بخواهد بیاورد و رئیسجمهور کند؛ منظور من این است که کشور باید بتواند فضا و افکار عمومی جامعه را پیشبینی کند. من نمیگویم که نظام یک نفر را درست حدس بزند، اما لااقل روی 2 نفر نظر داشته باشد.
-باید در ایران 3 - 4 حزب قدرتمند، شناسنامهدار و پاسخگو داشته باشیم. البته این حزبها باید درچارچوب مقررات و قانون اساسی کشور فعالیت کنند. من بهطور بسیار صریح بگویم اگر حزبی بخواهد نظام را عوض کند، اولا معلوم است که نمیداند حزب یعنی چه و درثانی چنین حزبی نباید اجازه فعالیت داشته باشد. قاطعانه و آگاهانه میگویم که هیچ کشوری به حزب یا آدمی که بخواهد نظام را عوض کند، نهتنها اجازه کار نمیدهند بلکه مجازات زندان هم برای چنین افراد و احزابی در نظر میگیرند. نایبرئیس مجلس خاطرنشان کرد: افرادی که میگویند ما برخلاف بقیه بدون حزب آمدهایم، قطعا کملطفی میکنند. بهتر است در این زمینه یک مثال بزنم. کسی که میآید و به قدرت میرسد و میگوید من هیچ حزبی ندارم، مثل این است که بیاید در شهر بگوید که من متعلق به قوم و قبیلهای نیستم . من معتقدم که 3 الی 4 حزب شناسنامهدار، قانونمند و قدرتمند در کشور باید شکل بگیرند، البته این معنایش این نیست که بقیه افراد ممنوعالفعالیت شوند، ولی بالاخره احزابی که رشد میکنند باید بتوانند کار کنند و بتوانند پاسخگو باشند و مردم هم نهایتا به احزاب رای دهند.
-ما هماکنون در مجلس در حال تصویب قانونی هستیم مبنی بر اینکه ملزومات یک حزب واقعی باید به چه صورت باشد. نزدیک به 260 درخواست مجوز حزب در کشور داریم درحالی که بالغ بر 200 حزب که درخواست داشتهاند، فعال نیستند؛ مابقی هم که کار میکنند، کل جمعیتشان 500 نفر بیشتر نمی شود. بنابراین حزب باید یک حداقلی هم داشته باشد. ما در مجلس در حال تصویب این موضوع هستیم که مثلا یک حزب باید در یک دوم استانهای کشور دفتر داشته باشد یا در برخی استانها روزنامه داشته باشد و ... وی اظهار کرد: اغلب سیستمهای سیاسی دنیا 2 حزبی، 3 حزبی یا 4 حزبی هستند. بیش از این هم دیگر شلوغ میشود. اما اینکه ما چه سیستم حزبی را داشته باشیم، بستگی دارد به آن فضای موجود و مورد انتظار در کشور. مثلاً اگر ما بخواهیم سیستم حزبی داشته باشیم میتوان 2 جریان بزرگ اصلاحطلبی و اصولگرایی را برای آن در نظر گرفت. اگر بخواهیم 3 حزبی باشیم بازهم میتوان 3جریان اصولگرایی، اصلاحطلبی و اعتدالی را شکل داد. حتی اگر بخواهیم 4 حزبی شویم میتوان شکلگیری جریانهای اصولگرای رادیکال، اصولگرا یا اصلاحطلب رادیکال و اصلاحطلب را بررسی کرد، با این شکل که 2 حزب تندروی اصلاحطلبی و اصولگرایی و 2 حزب میانهروی اصلاحطلب و اصولگرا شکل بگیرند. البته بنده فکر میکنم درحال حاضر هنوز موقعیتی برای تشکیل سیستم 4 حزبی در کشور ما وجود ندارد و فعلا باید همان 2 جناح کار کنند.
-بنده دولت آقای احمدینژاد و دولت آقای خاتمی را نماد اصولگرایی و اصلاحطلبی نمیدانم؛ چراکه در این بین تندروها میداندار بودند. بنده معتقدم که آقای خاتمی شخصا آدم تندرویی نیست، اما کار را به دست تندروهای اصلاحطلب داد و آن ساختارشکنیها در زمان دولت ایشان روی داد. در دولت آقای احمدینژاد هم خود رئیسجمهور معتقد بود که این اصولگرایی فعلی منظور ایشان نیست و بارها به ما گفته بود که شما را به عنوان یک اصولگرا اصلاً قبول ندارم. در خوشبینانهترین تعریف از دولت آقای احمدینژاد میتوان گفت ایشان دارای یک ایدئولوژی ساخته شده به نام اصولگرایی تندرو بود. در حقیقت مردم از این 2 جریان تندرو خسته شده و به اعتدال روی آوردند.
-بنده رویه شکلگیری احزاب دولت ساخته را اصلا قبول ندارم؛ چراکه معتقدم حزب باید دولت ساز باشد. برای همین است که حزبهای دولت ساخته در پیگیری اهدافی که به آن اشاره کردید، موفق نبودند و با کنار رفتن آن دولت به حاشیه رانده شدند. درحالی که اگر حزب دولت ساز باشد، در یک دوره برنده انتخابات است و در یک دوره هم ممکن است بازنده باشد. آن حزب در یک دوره اکثریت حاکم است و در دورهای دیگر اقلیت؛ چنین احزابی قواعد شکلگیری دولتها را به خوبی میدانند و به نتایج تمکین میکنند.
-باید تلاش کنیم که اصولگرایان به وحدت حداکثری برسند، اگرچه رسیدن به وحدت 100 درصدی در جریان اصولگرا دور از دسترس است، اما ما تلاش میکنیم 80 تا 90 درصد اصولگرایان را دور هم جمع کنیم. در اینجا ممکن است بگویید در این صورت آرایش انتخاباتی دور بعد مجلس چگونه خواهد بود؟ برای سوال دو نظریه وجود دارد بعضیها میگویند یک طرف فرض میکنیم اعتدالیون اصلاحطلب با اصولگراها با هم یکی شوند، بعد 2 جریان رادیکال، رادیکال اصلاحطلب و رادیکال اصولگرا باهم مبارزه کنند. من این را اصلا به مصلحت اصولگرایان نمیدانم. من معتقدم اصولگرایان اگر چه با هم اختلافات زیادی دارند، اما باز هم باید همه تلاششان را بکنند که به هم نزدیک شوند و اگر رقابتی هست باز بین جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی شکل بگیرد؛ چون اگر اصولگرایان دو تکه شوند و اصلاحطلبها هم به همین شکل، آن وقت معلوم نیست چه کسی یا کسانی از نتیجه این کار سود ببرند.
-ما در جریان اصولگرا نباید صفر و صدی نگاه کنیم، ما در جریان اصولگرا باید تمامی تلاش خود را به کار ببندیم و رو به جلو حرکت کنیم، اگرچه علاقهمندیم به وحدت 100 درصدی برسیم اما اگر نشد وحدت 90 و 80 درصدی هم خوب است، بالاخره ما کار را نباید رها کنیم. وحدت جریان اصولگرایی را در 2 فضا میتوانیم تصور کنیم، اول در وحدت بین علما که بالاخره 3 جریان جامعه روحانیت مبارز تهران- در غیاب آیتا... مهدویکنی-، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و موسسه آموزشی امام خمینی(ره) در آن تاثیرگذار هستند، باید این 3 مجموعه با هم بنشینند و به یک سری تفاهمها برسند.
-خوشبختانه 3 تشکل روحانی یاد شده در جاهایی هم به تفاهم رسیدهاند، مثلا در جریان انتخابات مجلس خبرگان بحمدا... این 3 مجموعه کاملا به تفاهم رسیدهاند، ولی در بحث مجلس هنوز دارند بحث میکنند. بعد از این هم من معتقدم که خیلی آقایان نباید وارد جزئیات شوند؛ یعنی در حد سیاستهای راهبردی و جمع کردن اصولگرایان دورهم تصمیمگیری کنند تا این جریان بتواند سازوکارهای مربوط به مجلس را انجام داده و طرحریزی کند. باهنر در مورد مجلس دهم گفت: ممکن است بعضی از نمایندهها تغییر کنند، اما من این تصور را ندارم که مجلس دهم از جریان اصولگرایی خارج شود. البته نباید نسبت به این امر مطمئن باشیم بلکه باید برای آن تلاش کنیم. رقیب جدی است. وی در پایان اظهار کرد: کسی نباید تصور کند مجلس ششم اتفاق میافتد؛ نه، از این خبرها نیست. من میخواهم بگویم همان توصیهای را به اصولگرایان میکنم که به مومنین میشود؛ باید همیشه در حالت خوف و رجا باشیم، نه خیلی مطمئن که آب از دست برود و نه خیلی ناامید.