ازدواج سنت حسنهای است که سبب پویایی و استحکام جامعه میشود و جوان با ازدواج میتواند از همه ظرفیتهای خود برای رسیدن به موقفیت در مسیر درست استفاده کند.ازدواج فشارهای روحی جوان را کاهش داده و اعتماد به نفس بالایی به نسل جوان میبخشد. اما امروزه به سبب تغییر نگاه خانوادهها به ازدواج و با گذاشتن شرایط بسیار سخت برای قشر جوان جامعه، روند سن ازدواج در میان جوانان را افزایش داده و عواقب خطرناکی را به جامعه تحمیل میکند.
بالا رفتن سن ازدواج در جوانان زنگ خطری است که مدتی با صدایی بلندتر از گذشته به گوش میرسد و نگاه جدیتری به این مسأله را میطلبد؛ بنابراین میتوان با بررسی این موضوع مهم، بسیاری از مشکلاتی را که در آینده گریبان جامعه را خواهد گرفت پیشگیری کرد.
عوامل بسیاری در روند افزایش سن ازدواج در جوانان ثأثیرگذار است که به عنوان نمونه میتوان مهمترین مشکلات پیشروی نسل جوان امروز را بیکاری، ادامه تحصیل، بالارفتن سطح توقعات و مسکن ارزیابی کرد.در این زمینه با توجه به نگرانیهای پدرانه و به حق رهبر معظم انقلاب درباره افزایش سن ازدواج که منجر به تحدید نسل و پیری جامعه در چند سال آینده خواهد شد، بر آن شدیم تا با حجتالاسلام رضا کلاهکج، مدیرسابق سازمان ملی جوانان خوزستان و کارشناس برجسته مسائل خانواده به گفتوگو بنشینیم و درباره دلایل بالا رفتن سن ازدواج در جوانان و تأثیرات آن بر روی جامعهصحبت کنیم. مهمترین عامل افزایش سن ازدواج، درک نادرست خانوادهها نسبت به فرزندانشان است.
ضمن این که از دیگر عوامل بحث ازدواج را میتوان ادامه تحصیل، اشتغال و دیگر جاذبههای جنبی دانست که سبب میشود جوانان در سنین بالا تصمیم به ازدواج بگیرند.در برخی موارد شاهد ایجاد بحران در برخی افراد هستیم که با بالا رفتن سن افراد، تا پایان عمر موفق به ازدواج نخواهند شد؛ امااز نظر بنده مهمترین عامل بالا رفتن سن ازدواج در جوانان، نقش خانوادهها است و نبود فرهنگ مناسب ازدواج برای ازدواج جوانان، سبب شده تا روز به روز از آمارهای ازدواج کاسته شده و متأسفانه ما شاهد آن نسبتی که باید در جامعه ازدواج شکل بگیرد، نخواهیم بود.
اما با فرهنگسازی و آموزشهای ضروری به جوانان و خانوادهها میتوان آنها را از تبعات دیر ازدواج کردن مطلع کرد و از مشکلاتی که در آینده میتواند برای خانواده و جامعه رخ دهد جلوگیری کرد.در هر جامعهای مهمترین رکن تشکیل دهنده آن نیروی انسانی است و هر چه جامعه به لحاظ نیروی فردی از کثرت بیشتری برخوردار باشد، قطعا تأثیرگذاری بیشتری در دنیای امروز خواهد داشت. کشوری که جمعیت جوان آن بیشتر باشد، به همان نسبت از ظرفیتها و تواناییهای بالاتری برخوردار است و قابلیتهای بسیاری در عرصه علمی، سیاسی و صنعتی خواهد داشت؛
اما هنگامی که کشوری با کاهش جمعت روبرو شود، در آینده جمعیت آن کشور پیر شده و عملا به سستی و ناتوانی گرایش پیدا میکند و با کوچکترین تهدیدی از پا در میآید.بیان این که کشورهایی همچون چین و هند به سبب جمعیت بالای نیروی انسانی، کسی حق تهدید به آن کشورها را ندارد، أمری درست است؛ چرا که این کشورها همواره به شوخی عنوان میکنند که اگر بخواهند با کشوری به مقابله بپردازند، همچون مورچه آن کشور را تصرف خواهند کرد.
خطر تحدید نسل خطر بسیار جدی برای کشور ما محسوب میشود و اگر در فرصت کنونی به فکر چاره برای حل این مشکل نباشیم، در طولانی مدت قطعا دچار مشکل خواهیم شد.جوان یعنی شجاعت و ریسکپذیری بالا و به این سبب است که کسی جرات مقابله در میدان مستقیم با ایران را ندارد.امروز اگر ما موفق به کسب افتخارهای علمی و ورزشی میشویم، به سبب این است که دارای کشوری جوان هستیم و همین جوان بودن کشور است که ما را تبدیل به یک قطب نیرومند و تأثیرگذار در منطقه میکند.
مباحث و مشکلات اقتصادی را مهمترین عامل در افزایش سن ازدواج نمیدانم؛ چرا که بسیاری از خانوادههای مرفه در جامعه هستند که به لحاظ اقتصادی مشکل خاصی ندارند، اما وقتی به بررسی آمار میپردازیم، مشاهده میکنیم که سن ازدواج در خانوادههایی که وضعیت معیشتی بهتری دارند بیشتر است؛ در حالی کهاز امکانات اجتماعی بیشتری برخودار هستند.شاید مهمترین عامل این است که خانوادههای ایرانی با این باور فاصله دارند که بچههای آنها بزرگ شدهاند و با این که سن فرزندانشان بالا رفته، آنها را به شکل یک کودک نگاه میکنند.قطعا کودکی که در رفاه و نعمت رشد میکند، به استقلال فردی نخواهد رسید و دارای اعتماد به نفس نخواهد بود ووابسته به خانوادهخود است؛
بنابر این جوان شخصا نمیتواند برای ازدواج اقدام کند.ضمن این که وقتی سن افراد بالا میرود، توقعات نیز متناسب با سن شخص افزایش مییابد و به همین سبب ازدواج در خانوادههای مرفه و برخوردار به لحاظ اجتماعی نسبت به دیگر اقشار جامعه سختتر است و این یکی از مهمترین معظلاتی است که خانوادهها را به خود درگیر ساخته است.در برخی موارد خانوادهها میخواهند انتخاب همسر آینده فرزندانشان را مدیریت کنند و این سبب میشود تا قدرت انتخاب آنها پایین بیاید و با ارزیابی این خانوادهها متوجه میشویم که برخی از این اشخاص حتی در زمان حیات خود موفق به ازدواج نخواهند شد.
از نظر بنده در خانوادههای مرفه جامعه جاذبههای دیگری وجود دارد؛ همچون پدیده دوستیهای اجتماعی که به خودی خود سبب رفع نیاز جوان برای ازدواج میشود و این در خانوادههای مرفه خیلی بیشتر دیده میشود تا این که متأسفانه در برخی از خانوادهها این پدیده به عنوان یک فرهنگ تبدیل شده است.شرایط جنگ دارای شرایطی بسیار متفاوت است؛ هنگامی که تاریخ اسلام را مرور میکنیم، متوجه میشویم که پیامبر اکرم(ص) فرماندهی اکثر جنگهای سخت را به جوانان میسپرد.در جنگ، جدال میان مرگ و زندگی است و عرصهای برای نشان دادن شجاعت اشخاص، کهدر این عرصه انسان توانمند از ناتوان مشخص خواهد شد و همچنین شجاع از ترسو قابل تشخیص خواهد بود.
در جنگ اعتماد به جوان، حرف اول و آخر را خواهد زد و اگر در جبهه اعتمادی وجود نداشته باشد، قطعا شکست خواهی خورد.رهبر معظم انقلاب در زمان جنگ یاحضرت امام خمینی(ره) به جوانان اعتماد کردند و فضا دادند که به سبب این اعتماد حماسه هشت سال دفاع مقدس رقم خورد؛ اما این باور و اعتماد در خانوادههای امروزی وجود ندارد.به سبب این که ما در یک شرایط صلح زندگی میکنیم، تکیهگاهاکثر خانوادهها پدر است و خانواده نمیتواند به فرزند خود برای تشکیل خانواده اعتماد کند.هنگامی که خانوادههای موفق علمی و صنعتی را مورد ارزیابی قرار میدهیم، متوجه میشویم که فرزندان این خانوادهها از اعتماد به نفس بالاتری برخوردار بوده و در جامعه از قابلیتها و تواناییهای بسیاری برخوردار هستند.
برای ایجاد اعتماد میان خانواده و نسل جوان، باید دولت و رسانههای فرهنگی به فعالیت جدی پرداخته تا زمینه ایجاد اعتماد به فرزندان در خانوادهها به وجود بیاید.برای نمونه خدمت سربازی، بهترین راه برای کسب اعتماد به نفساستکه در واقع هدف از گذاشتن قانون خدمت سربازی، ایجاد اعتماد به نفس در میان جوانان است.اگر یک میوه در وقت مناسب برداشت شد، هم طراوت و تازگی خود را میتواند حفظ کند و هم رنگ و بوی خوبی خواهد داشت؛ اما اگر همان میوه را در موقع مناسب از درخت جدا نکنیم، از بین رفته و به جایی خواهد رسید که غیر قابل استفاده میشود.ازدواج دیر هنگام جوان سبب مرگ روانی او خواهد شد و از سویی سبب منزوی شدن جوان خواهد شد؛ چرا که امروز شاهد جوانان مجردی در جامعه هستیم که از بیماریهای بسیار روحی و روانی رنج میبرند و حتی قادر به ارتباط با جامعه نیستند که این شرایط خود را با زندگی مجردی نشان میدهند.
اسلام با دید بسیار درست در این زمینه تأکیددارد فرزندان خود را در سن مناسب ازدواج دهید؛ چرا که فکر جوان را آزاد میکند و سبب میشود تا جوان قابلیتهای اصلی خود را پیدا کرده و از نیروی جوانی در مسیر مناسب استفاده کند. سن ازداوج برای آقایان نزدیک به 30 سال و برای خانمها از 27 گذشته است و متأسفانه سن ازدواج در جامعه به وضعیت قرمز رسیده است.آمار ازدواج روز به روز در حال پایین آمدن است و با توجه به جمعیت 14 میلیونی جوانان، در نسل جوان کشور سالیانه تعداد کمی ازدواج شکل میگیرد که این یک فاجعه انسانی استو آثار خود را در بیست سال آینده نشان خواهد داد.دولتها در زمینه ازدواج جوانان موفق عمل نکردهاند؛ به سبب این که دولتهای گذشته به صورت زیر بنایی نسبت به ازدواج جوانان توجه نکرده و با نگاه آماری به ازدواج جوانان قدم مثبتیبرنداشتند.
نمونه واضح آن بحث وام ازدواج جوانان است که به یک سریال سی و چند ساله تبدیل شده و با وعدههای بسیار، همواره مشکلات بسیاری بر سر راه جوانان برای دریافت وام ازدواج وجود دارد.وزارت ورزش و جوانان که یکی از مهمترین سازمانهای مرتبط با ازدواج جوانان است، فقط در برنامههایی همچون جشن ازدواج دانشجویی و برخی آمارها خلاصه میشود؛ اما برای ایجاد انگیزه در میان جوانان نمیتواند فعالیتی انجام دهد.
اصلیترین وظیفه دولت باید ازدواج جوانان باشد و ایجاد اشتغال و مسکن میتواند به نگرانیهای جوانان پایان دهد.بسیاری از جوانان که با داشتن مدارک عالی تحصیلی با وعدههای دولتها تشکیل خانواده دادهاند، بیکار بوده و از این که تن به ازدواج دادهاند، پشیمان هستند.چشم وهمچشمی مهمترین عامل در میان خانوادههای ایرانی است که باید به آن توجه داشت؛ چرا که امروزه توقعات دخترها و پسرها از هر دورهای پایینتر است.در بسیاری از موارددخترها و پسرها حاضر هستند با کمترین امکانات زندگی خود شروع کرده و به زندگی ادامه دهند؛ اما توقعات بالای خانوادهها که بخشی از آن مربوط به عملکرد مسؤلان فرهنگی است که با نمایش دادن خانههای تجملاتی و ازدواجهای بسیار پر زرق و برق سبب شدهاند تا سطح توقعات خانوادهها افزایش پیدا کند.
به نظر شخصی بنده، یکی از مهمترین عوامل که سبب عدم تمایل جوانان به ازدواج میشود، عدم اعتماد به طرف مقابل است.سلامت دوران مجردی و ترس از عدم صداقت طرف مقابل، سبب شده تا شخص نتواند با خیالی آسوده زندگی خود را شروع کند. در این زمینهنقش شبکههای ماهوارهای را که با تولید برنامههای هدفمند در افکار جوانان تأثیر میگذارندرا نمیتوان نادیده گرفت.
عامل دیگر ترس جوانان از ابهام درباره آینده زندگی است؛ با این تفکر که خدای دیروز همان خدای امروز و فردا است، میتوانبخش عمدهای از مشکلات جوانان را پایان داد.