بهگزارش خبرگزاری تسنیم از اهواز، علوم انسانی به عنوان بخش نرم افزاری نظامهای اجتماعی همواره موضوعی مطرح بوده است چرا که این علوم است که سخت افزارهای اجتماعی را شکل میدهد.
در این میان نقطه تفاوت کلیدی نظام جمهوری اسلامی ایران با نظامهای استحاله شدهای چون ژاپن، کره، قطر و ترکیه ماهیت الهی نظام و داشتن چشم بصیر و بیداری مانند امام خامنهای در جایگاه کلان ولایت فقیه است.
رهبر معظم انقلاب با نگاه ویژهای که به مسائل دارند با احساس خطر از علوم مسموم غربی، بحث توجه و تحول به علوم انسانی و اسلامی کردن علوم را مطرح کردند. برای بررسی اهمیت علوم انسانی و راهکارهای رسیدن به این تحول با علی حسین حسینزاده استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران به گفتوگو نشستیم که حاصل آن در پی میآید.
تسنیم: لطفا در ابتدا کلیاتی پیرامون علوم انسانی و اهمیت آن در شکل گیری نظامهای اجتماعی بفرمایید؟حسینزاده: نگاه به علوم انسانی با توجه به جایگاهی که این علوم در جوامع مختلف دارد و نیز نقشی که همواره عهدهدار بوده است، موضوع بسیار با اهمیتی است. الگوهایی که در جهان غرب مورد استفاده قرار گرفته است بستر مناسب برای شکلگیری فناوریهای نوین در غرب بعد از رنسانس را فراهم کرد.
چنین رویکردی برای اینکه بتواند نهادینه شود و اصطلاحاً توسعه پایدار در جامعه شکل گیرد نیاز به یک توسعه در زمینه علوم انسانی دارد و از طرفی نظام سازی در هر جامعهای متکی به توسعه و تکامل علوم انسانی است و روی این بحث همه جامعهشناسان اتفاق نظر دارند.
تسنیم: به نظرتان برای علوم انسانی میتوان تعاریف مختلفی داشت، از منظر شما علوم انسانی چه تعریفی دارد؟حسینزاده: در حوزه تعریف، میشود برای علوم انسانی یک تعریف ساده گفت و البته همواره مفاهیم علوم انسانی مفاهیم بحث برانگیز و مجادله آمیز بوده است.
اگر علوم انسانی را ناظر بر انسان بدانیم از دو جنبه به انسان میشود نگریست: جنبه بیرونی و درونی که جنبه درونی در رشتههایی مثل فلسفه و روانشناسی و جنبه بیرونی در علومی مثل جامعهشناسی و اقتصاد قابل بحث و طرح است که مجموع اینها که معطوف به انسان است میشود گفت علوم انسانی را میسازد.
تسنیم: بهنظر میرسد برای ورود به بحث علوم انسانی به عقب برگردیم و ریشههای تمدنی علوم انسانی را بررسی کنیم؟حسینزاده: در حوزه تمدن ایرانی و اسلامی منابع بسیار گرانقدری در نگاه به انسان داریم که میتواند تحت عنوان دانش اجتماعی و یا علوم انسانی تلقی شود. در دورهای به دلیل مشکلات متعددی که حوزه اسلامی داشته به یک باره شاهد یک افول معرفتی در این حوزههای تمدنی هستیم که تا هم اکنون متاسفانه ادامه داشته است.
البته درباره جغرافیای تمدنها نمیشود مرز مشخصی قائل شد. به طور مثال در تاریخ، فارابی را موسس فلسفه اسلامی میدانیم.
فارابی اندیشمندی است که متاثر از ایدههای یونان باستان است و اگر مطالعه کنیم در مسایل اجتماعی و انسانی رگههای تاثیرپذیری فارابی از افلاطون مشهود است. وقتی فارابی مدینه فاضله را مطرح میکند به نوعی به نظر میرسد که فارابی با اندیشههای افلاطون در مورد اتوپیا آشناست.
تسنیم: در این حوزه تبادلی علوم انسانی آیا باید از این بحث تبادل تمدنی یونان و ایران استقبال کرد و یا نه تخطئه کرد؟حسینزاده: دقت کنید این بده و بستانها امر مذمومی نیست. اصلاً شما بدانید در حوزه مباحث فلسفی فارابی از فلسفه یونان تاثیراتی پذیرفته است به همین دلیل به او فیلسوف مشایی میگویند.
در این مورد هیچ شکی نیست و این تاثیر و تاثر چیز عجیبی نیست ولی باید بدانیم فارابی به هیچ وجه مقلد اندیشه یونان نبوده است. مدینه فاضله فارابی ریشه در اندیشه وحیانی دارد، چیزی که در اتوپیای افلاطون پیدا نیست.
اتوپیا به دنبال حفظ وضع موجود است در حالی که در مدینه فاضله فارابی هدف نقد وضع موجود است، این نقادی بخصوص در دورهای که عباسیان حاکم هستند و جامعه از الگوهای اسلامی دور شده است مطرح است. این تبادل بین تمدنی را مطرح کردم که بگویم نباید از تبادل علوم ترسید و یا دیوار کشید.
تسنیم: این تبادل تمدنی را برخی نشانی از استیصال تعبیر میکنند و حتی برخی ملّاصدرا را یونان زده میخوانند؟حسینزاده: این طرز تفکر صحیح نیست و این اصطلاحی که بعضی از افراد که در حوزه معرفتی پژوهش میکنند به عنوان یونان زدگی مطرح میکنند که مترادف غرب زدگی فعلی است را قبول ندارم و بلکه میبینم از این منظر نقدی به دیدگاههای ملاصدرا دارند.
حال سوال من این است که چگونه میشود بزرگانی چون شهید مطهری و آقای دینانی که برای درک مباحث فلسفی ملاصدرا در جلسات خصوصی علامه طباطبایی شرکت میکردند تا این مباحث را درک کنند با این وضع چگونه امروزه افرادی که حتی یک عنوان کتاب فلسفی ندارند به خود جرات میدهند به راحتی در مورد ملاصدرا این گونه قضاوت کنند و بگویند یونان زده است.
حوزه معرفتی حوزهای تعاملی است و چه بسا بعد از اسلام حوزه معرفتی اسلام بیشترین تاثیر را در حوزه معرفتی غرب داشته است.
تسنیم: حوزه علوم انسانی نوسانات بسیاری داشته به نظرتان انقلاب اسلامی ایران چه بسامدی در علوم انسانی ایجاد کرد؟حسینزاده: باید به ماهیت انقلاب توجه کنیم انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی است و آنچه مسلم است حوزه علوم انسانی یک تداخل عمیق با حوزه دین دارد و این رویکرد، رویکردی است که از معرفت امام خمینی (ره) به ما به ارث رسیده است. حوزه علوم انسانی غرب بعد از رنسانس با یک استقلال از حوزه دین شکل گرفته است.
اما به برکت انقلاب اسلامی و دیدگاههای امام خمینی (ره) و رویکردهایی که انقلاب اسلامی دنبال میکرده است امروزه یک حوزهٔ فرهنگی مستقل و مبتنی بر رگههای دینی ایجاد شده و به برکت انقلاب، نگاه جدید به انسان و آن سعادتی که انسان به دنبال آن است که متفاوت با آنچه غرب زمین دنبال میکرد شکل گرفته است.
تسنیم: به تفاوتهای ماهوی بین علوم انسانی غربی و اسلامی میشود به طور بارز اشاره کنید؟حسینزاده: مبانی علوم انسانی در غرب مبتنی بر یک نوع جهان بینی مادی است و پیشرفتها در حوزهٔ علوم انسانی غرب با ما که جهان بینی اسلامی و معاد محور داریم متفاوت است و جای شک نیست که این تفاوتها به شکل عمیق وجود و غیرقابل انکار است.
در جهان بینی که معاد نقش دارد با جهان بینی غرب که مبتنی بر ماده و لذت جویی است تفاوت دارد لذا آنچه مسلم است اینکه ما باید حوزهٔ علوم انسانی را با یک رویکرد انتقادی دنبال کنیم.
تسنیم: خارج از این فضای انتزاعی، امروز با این واقعیت روبرو هستیم که خروجیهای دانشگاههای کشور پرورش یافته متون غربی هستند و به باور بسیاری از صاحب نظران علوم انسانی علت العلل ناهنجاریها و آسیبهای اجتماعی از جمله حوادث 78 یا 88 معلول همین تعلیمات غربی است نظر شما چیست؟حسینزاده: البته بنده گفتمان دلواپسی را در مورد آسیبهای اجتماعی نمیپذیرم. نگاهم به حوزهٔ مشکلات جامعه از منظر آسیبشناسی است و این آسیبها در هر جامعهای وجود دارد و آسیبهای مختلف به دلیل زندگی مدرن جزئی از جوامع موجود این دنیا است ولی اینکه با یک نگاه بحران انگیز یا بحران آمیز به مسایل جامعه نگاه کنیم اصلا نمینگرم.
در فرمایشات امام خمینی (ره) و یا جانشین خلفشان مقام معظم رهبری میبینیم که میگویند که جامعه ایران از جامعهٔ مدینه النبی بالاتر است یا این همه تاکیدی که مقام معظم رهبری به جوانان میکنند که نسل امروز پویاتر است.
توجه کنید به طور کلی علوم انسانی را باید با نگرشی انتقادی ببینیم و بله مبانی ما با مبانی غرب متفاوت است ولی با این وضع و این رویکرد بگوییم بعد از 30 سال انقلاب اسلامی، الان جامعه ایران یک جامعهٔ سکولار غرب زده است را نمیپذیرم و مبانی دین اسلامی خیلی ریشهدار است و در همین حوزه درمراسم باشکوه اربعین حضور میلیونی مردم را دیدیم.
تسنیم: یعنی به نظر شما آسیبها واقعیت دارند یانه؟حسینزاده: بله میپذیرم در جامعه آسیبهایی داریم ولی این به معنی برچسب زدن جامعه غربی یا سکولار به جامعه خودمان نیست و جامعه فرار از دین نیست ولی حتما نگاه باید به سمت مطلوبهای عالی دینی باشد و در این شکی نیست و اگر نگاه فاقد ایدهآل داشته باشیم درجا میزنیم و راه حل این آسیبها در باورهای دینی ماست.
تسنیم: نقش هدایت گرانه ولی فقیه را چگونه ارزیابی میکنید؟
حسینزاده: مقام معظم رهبری وقتی مسیر را اعلام میکند میبینید خیلی از افراد به مسیر انقلاب برمیگردند.
مقام معظم رهبری گوشزد میکند تا حساسیت ما را بیشتر کند و اگر غفلت کنیم بنابر وظیفه هشدار میدهند. مقام معظم رهبری هیچگاه جامعه را منحرف نمیداند و برعکس برای آینده جامعه چشم اندازهای عالی متصور است و این نوید را میدهد که ایران میتواند الگوی کشورهای منطقه شود. رهبری ایشان رهبری متفکرانه و مدبرانه است.
تسنیم: با این اوصاف و اهمیتی که درباره علوم انسانی فرمودید و بعد از این همه توصیه و تأکید امام خامنهای درباره تحول علوم انسانی شما به عنوان استاد علوم انسانی در کشور کنکاشها را در این زمینه چگونه ارزیابی میکنید؟حسینزاده: بله حق با شما است با وجود تاکیدهای مکرر مقام معظم رهبری در سالهای متمادی در حوزه نظریهپردازی علوم انسانی کار جدی در کشور انجام ندادهایم و متاسفانه شاهد هیچ گونه تحرکی در این زمینه نبودهایم.
البته نگاه انتقادی به علوم انسانی غربی نباید ما را دچار یک نگاه انحصاری و محدود کند، چون این نوع نگاه هم مشکلاتی دارد. به دلیل اینکه پیش فرضهای ما پیش فرضهای دینی است و علوم انسانی پیوند وسیعی با دین دارد باید با تلاش و ممارست و با توجه و تکیه بر این پیش فرضهای دینی نظریه علوم اسلامی را پردازش کنیم.
تسنیم: این تحول چگونه و بر چه منطقی باید شکل بگیرد؟حسینزاده: اصل این تحول باید براساس باورهای دینی باشد و وحدت حوزه و دانشگاه بخشی از تحول است.
اگر ما قرار است متکی بر آموزههای دینی و آن اهدافی که انقلاب اسلامی براساس آن شکل گرفت تحول داشته باشیم ابتدا باید تئوریهایی را تاسیس کنیم که ریشههایش در این پیش فرضها باشد. نظریههایی چون علم برای علم و دین برای دین از اساس مردود است.
نگاه ما در تحول علوم انسانی باید بر اساس منطق و پیش فرضهای دینی باشد و نگاه مبتنی بر سعادت اخروی و مادی، فضیلت و معاد باید محور تحول در علوم انسانی باشد و این پیش فرض باید در نظریههای علوم انسانی ظهور و بروز پیدا کنند.
تسنیم: آیا این وحدت بین علوم تجربه شده است که بتوان بر ایجاد آن در آینده امیدوار بود؟حسینزاده: بله چرا نشود. شما ببیند شهید مطهری در کتبی چون جامعه و تاریخ این تحول علوم انسانی را مطرح میکند و یا ملاحظه کنید قبل از انقلاب حضرت امام خمینی (ره) به عنوان یک اندیشمند تئوری ولایت مطلقه فقیه و به پشتوانه آن شعارهای مثل استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی را سر میدهند که اگر اینکار را نمیکردند اکنون دیگر ما جرات نداشتیم ادعای علوم انسانی داشته باشیم و این باور را امام خمینی (ره) در قلوب ما و اذهان ما عینیت بخشید و یا مرحوم شریعتی جز کسانی است که با این دیدگاه انتقادی کار کرده و علی رغم اینکه از اندیشه علوم انسانی غرب استفاده کرده اما ریشههای علوم انسانی شریعتی باوجود اینکه انتقادهایی که به آن وارد است ریشههای وحیانی است. این یعنی داشتن علوم انسانی ایرانی و اسلامی قابل دسترس است.
تسنیم: نوع مواجهه با اندیشههای غربی در تقابل با اندیشههای اسلامی به نظر شما چگونه باید باشد؟حسینزاده: در قرآن نزدیک به 80 بار کلمه علم و مشتقات آن بکار برده شده است، شاید در هیچ مکتبی سفارش به علم آموزی مثل اسلام نباشد.
نظر مقام معظم رهبری حذف اندیشههای غربی نیست اما عدهای وجود دارند که به دنبال حذف مکاتب غربی هستند و نگاه انحصاری به حوزهٔ اندیشهٔ اسلامی دارند که این نگاه اصلا به صلاح نیست و میتوان برخی اندیشههای غربی را که مخالفتی با مبانی اسلامی ندارند به کار گرفت.
اینکه در حال حاضر نسبت به دوران درخشان اسلامی در این حوزه بسیار ضعیف هستیم چون کاری نکردهایم. نمیتوانیم نگاه حذفی داشته باشیم و باید خودمان را تقویت کنیم.
تسنیم: یکی از راهکارهای که امام خامنهای برای ایجاد تحول در علوم انسانی و تولید نظریه در دانشگاه پیشنهاد دادند که به شکل حقیقی هم هیچگاه شکل نگرفت کرسیهای نظریهپردازی برای اساتید و کرسیهای آزاد اندیشی برای دانشجویان بود بنظرتان چرا کرسیها شکل نگرفت؟حسینزاده: بله در سالهای متمادی میبینیم مقام معظم رهبری تاکید فراوان بر کرسیهای آزاداندیشی دارند.
در کرسیهای آزاداندیشی که فیزیک و شیمی قابل طرح نیست. این در حوزهٔ علوم انسانی مطرح است. کرسیهای آزاداندیشی موفق منوط به داشتن 3 شرط است: آزادی، گفتوگو و مشارکت.
اینکه چرا کرسیها شکل نگرفت بنظرم عدم تعاریف واحد در پارادایمها را داریم. مثلاً آزادی در دانشگاه مفاهیم مشخص ندارد. به عنوان آزادی نباید تهمت زد یا بداخلاقی کرد و مبانی اسلامی را زیر سوال برد.
آزادی در حوزه معرفتی دینی قابل تعریف است و این را بدانید اسلام به طور صد درصد میتواند پاسخگوی نیازهای کشور در حوزه علوم انسانی باشد که این واقعیت باید پایه کاری تحول در علوم انسانی باشد.
گفتوگو از اکبر بهاری