شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۲۴۱۱۴
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۳
شهاب زمانی 

وقتی کشور عربستان سعودی در سال2014در یک اقدام غیر منتظره از پذیرش عضویت غیردائم خود در شورای امنیت خودداری نمود و دلیلش را « کوتاهی این شورا در پایان بخشیدن به شش دهه نزاع بین اعراب و اسرائیل و عدم مجازات دولت سوریه بخاطر استفاده از سلاح شیمیایی وقتل وعام مردمش » عنوان نمود، عده ای آنرا نشانه حس مسئولیت و دلسوزی عربستان نسبت به سرنوشت امت عرب و مسلمانان منطقه دانستند ولی بسیاری آنرا یک تاکتیک سوخته سیاسی از طرف کشوری دانستند که با ذکر چنین دلایلی، ضمن مخفی نمودن عصبانیت شدیدخود از روند تحولات جاری منطقه و تغییر دیپلماسی آمریکا نسبت به ایران و سوریه ، قصد فریب افکار عمومی کشور خود وسایر ملت های منطقه را دارد،دلایلی که فقط کسانی را متقاعد می ساخت که حافظه تاریخی ضعیفی داشته باشند.

طی چند دهه گذشته کشور عربستان بعنوان دومین متحد آمریکا در منطقه بعد از اسرائیل (پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران) ارتباط تنگاتنگی با سیاست های منطقه ای آمریکا واسرائیل داشته است. این سیاست با وقوع حملات یازده سپتامبر به قلب آمریکا وارد چالش جدیدی گردید.پس از مشخص شدن تابعیت عربستانی و یمنی ربایندگان هواپیماها وحمایت مالی از داخل عربستان ، اگرنبود روابط گسترده و نزدیک اقتصادی با جمهوری خواهانولابی گری آنها ، عربستان حال و روز دیگری می داشت ومطمعنا دگرگونی گسترده ای را باید شاهدش می بود . آمریکا حالا با کشوری سر وکار داشت که بواسطه درآمد هنگفت ناشی از فروش نفت ، وجود حرمین شریفین ومقابله با سیاست های منطقه ای ایران  باید سیاستی کج دار و مریض نسبت به آن در پیش  می گرفت وعربستان نیز بتدریج سیاستی ناهمگون وگاهی چالش برانگیز با آمریکا  پیش گرفته و در صدد تحمیل خود به آمریکا بعنوان  یک شریک و نه یک متحد در منطقه بود.

هزینه های سرسام آورعربستان  در کشورهای مختلف (اعم از فقیر وغنی ، مسلمان و غیر مسلمان ) موجب رواج تفکر افراطی گری مذهبی در جهان و برادرکشی در کشورهای مسلمان (درسوریه،پاکستان،عراق ،لبنان و...) شده است. کشوری که با دارا بودن بزرگ ترین ذخایر نفتی ، می توانست با کمک کشورهای مهم و مسلمان منطقه موجب اتحاد مسلمانان در برابرتهدیدهای مشترک و کاهش درد ورنج آنها شود. 

ولی این آمریکا بود که طی دو جنگ و با هزینه مالی خود وکشورهای نفت خیز خلیج فارس ،اقدام به سرنگونی دو دشمن منطقه ای ایران (طالبان افغانستان و حزب بعث عراق) نموده بود و از این بابت ناخواسته موجب گسترش حوزه نفوذ ایران در منطقه گردید ، شکست راهبردی برای بلندپروازی سیاسی و اهداف خاص عربستان که از روند تحولات سیاسی این دو کشور، عقب مانده و یاکنار گذاشته شده بود.

بررسی وقایع منطقه بیانگر این مسئله استکه عربستان بدلایل معلوم با مداخلات مستقیم وغیرمستقیم در کشورهای لبنان ، سوریه ، بحرین ، عراق و یمن  منجر به ایجاد بی ثباتی ، نا امنی و کشته و زخمی شدن شمار زیادی از مردم بیگناه این کشور ها (مخصوصا سوریه و یمن) شده است ،پروسه ای که شاید اسرائیل هیچوقت نمی توانست و تصور نمی نمود که بتواند چنین خساراتی را اینگونه ،به این سرعت و شدت به این کشورها وارد نماید. ماجراجویی در یمن شاید بعداز اشغال کویت توسط عراق، دومین تجاوز یک کشور عربی علیه کشور عربی دیگر محسوب می شودکه منجر به کشته وزخمی شدن شمار زیادی ازمردم بیگناه وتخریب زیرساخت های این کشور محروم گردیده وبهمین دلیل عربستان سعی نموده با همراه نمودن سایر کشورها ، ائتلافی برای جنگ تشکیل داده وبه تجاوز خود مشروعیت منطقه ای ببخشند.

همه این وقایع به بهانه مقابله با سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته ولی بدون شک ، شکست سیاست های عربستان (در سوریه ، عراق ، لبنان ، یمن ) ، نزول جایگاه منطقه ای در سیاست خارجی آمریکا ،ترس از وزیدن نسیم بهار عربی در پادشاهی عربستان  و متحدینش در منطقه وروند تحولات مربوط به پرونده هسته ای ایران موجب بروز انفعال ،عصبانیت و سردرگمی در سیاست خارجی این کشورشده ودر صورت ادامه این مسیر می تواند این کشور را درگیر منازعات غیرمعقولانه تر نیز نماید.

کشوری که از داشتن حداقل های یک حکومت مردم سالار ،آزادی های سیاسی واجتماعی محروم بوده وهرساله مورد انتقاد گروهها وسازمان های مدافع حقوق بشر در جهان قرار می گیرد از این حیث سخنان  باراک اوباما در خصوص وجود نارضایتی داخلی در کشورهای عربی و فرافکنی آنها نسبت به خطر هژمونی منطقه ای ایران ، نشان دهنده این مسئله استکه  هم پیالگی با چنین نظام هایی یک پارادوکس در سیاست خارجی آمریکا محسوب می شود ومسلما در صورت تغییر شرایط منطقه و رفع تنش با ایران ، حمایت از اصلاحات سیاسی در چنین کشورهایی (مشابه تونس و مصر) گزینه پیش روی غرب خواهد بود.

هرچند نمی توان تحلیل دقیقی را از عواقب امضاء توافقنامه جامع هسته ای (بین ایران و کشورهای 1+5 ) و سیاست های بعدی ایران وآمریکا (تنش زدائی وبهبود روابط) بر منطقه ارائه نمود ولی بدون شک این مسئله کابوس کشورهایی استکه طی چند دهه گذشته با وجود عدم برخورداری از دموکراسی و شاخص های آن ، به مدد دلارهای نفتی و شکاف بین ایران و غرب ، بیشترین منفعت را نصیب خودنموده و بعنوان همپیمانان کشوری قلمداد می شوند که داعیه دار حمایت از دموکراسی در جهان است. 


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار