فرشید خدادادیان ؛ پژوهشگر تاریخ نفت و گردشگری جنگ
سومین روز از خرداد ماه هر سال،یادآور آزاد سازی خرمشهر از دست دشمن بعثی به سال 1361 خورشیدی است.روزی که محمد جهان آرا نبود تا ببیند شهر آزاد گشته و جوانان خرمشهر در مسجد جامع جمع شدن اند و پرچم پر افتخار ایران را بار دیگر بر فراز شهر به اهتزاز درآورده اند.
اگر سری به خرمشهر بزنید خاطرات ایام دفاع مقدس در مرکز فرهنگی دفاع مقدس این شهر زبان گویای تاریخ مقاومت است،اما نکته ی قابل توجهی که تا کنون بدان کمتر توجه شده این است که این ساختمان شاهد اتفاقات تاریخی قدیمی تری نیز بوده و اتفاقاً سه دهه قبل از پایین کشیدن پرچم عراق از فراز آن،یکبار نیز در جریان خلع ید از کمپانی نفت انگلیس و ایران،اتفاقاً آنهم در ماه خرداد ماه(بیست و نهم خرداد1330)،پرچم بریتانیا از فراز آن پایین کشیده شد!
سوم خرداد1361،مسجدحامع و خانه ها و ساختمان های زخمی از آماج توپ و گلوله و خمپاره خرمشهر نیز همراه با مردم خرمشهر و کل ایران نفس آزادی می کشیدند و در این میان ساختمان قدیمی نفت در خرمشهر تجربیات بیشتری داشت.ساختمانی با نقشه ساخت متفاوت و انگلیسی و استحکام قابل توجه در پی و دیوارها در دهه های نخست فعالیت صنعت نفت در ایران ساخته شده بود و حداقل طی دو نوبت در خرداد 1330 و خرداد 1361،شاهد پایین کشیدن پرچم متجاوزان از بلندایش بود تا شاهدی باشد بر ماندگاری ایران و وطن دوستی ایرانیان.
امروز این ساختمان موزه دفاع مقدس خرمشهر است و اگر به درستی این گفته باور داشته باشیم که"موزه ها سخن می گویند"و این موزه مکانی است که گویای تاریخ پرفراز و نشیب ایران،خوزستان و خرمشهر است.
خرمشهر و ملی شدن نفت
ملی شدن صنعت نفت ایران در آخرین روز اسفندماه سال1329خورشیدی،مهلک ترین ضربه بر پیکره ی چپاولگران نفتی محسوب می گردید.كوتاه كردن دست چپاولگرانی كه در قالب كمپاني نفت انگلیس و ایران APOC(مخففANGLO PERSIAN OIL COMPANY)(1/ص285)كار مي كردند.
گرفتاریهای كمپاني نفت انگلیس و ايران از نخستین روزهای سال یکهزار و سیصد و سی خورشيدي آغاز شده بود.پس از اعلام نخست وزیری مصدق در هفتم اردیبهشت1330،همچنان که انتظار می رفت او نخست به سراغ مسئله نفت رفت(2/ص330)
در حالی که در نخستین روزهای خرداد1330 بریتانیا در آخرین مقاومتهای خود در برابر ملی شدن نفت به دادگاه لاهه شکایت برده بود،روزهای پایانی آن کابوس بزرگ بریتانیا و كمپاني نفت انگلیس و ایران بود.خصوصاً زمانی که در بیست و نهمین روز آن پرچم سه رنگ ایران بر فراز پالایشگاه آبادان و ساختمان مرکزی کمپانی در خرمشهر به اهتزاز در آمد و پایان همه چیز را برای کمپانی نفت اعلام نمود.
پیش از آن و همزمان با شکایت بریتانیا به دادگاه لاهه،ایران اعلام کرده بود مسئله نفت در ایران یک موضوع داخلی و اختلاف نظر بین یک کشور و یک شرکت خارجی است و ایران تنها حاضر به مذاکره با نمایندگان کمپانی است و خود را ملزم به پاسخگویی به دولت بریتانیا و حضور در دادگاه بین المللی لاهه نمی بیند!
كمپاني نفت انگلیس و ایران که از هر فرصتی برای بازگرداندن آب رفته به جوی استفاده می کرد،در عالی ترین سطح خود یعنی رئیس و اعضای هیئت مدیره وارد ایران شدند.روز بیست و سوم خرداد ماه(برابر با سیزدهم ژوئن1951)بازیل جکسون رئیس هیئت مدیره کمپانی در جریان مذاکراتی بین شرکت مذکور با دولت ایران،به طرف ایرانی اطلاع داد کمپانی با پذیرش نوعی از ملی شدن که در آن شرایط شرکت نیز در نظر گرفته شده باشد موافق است اما دکتر مصدق در پاسخ به این پیشنهاد گنگ كمپاني نفت انگلیس و ایران و همچنین دولت امریکا که تلاش می کرد نقش میانجی در حل مسئله نفت بین ایران و بریتانیا را بازی کند،صراحتاً بیان داشت که تنها یک نوع ملی شدن وجود دارد و آنهم ملی شدن واقعی و حقیقی است که در آن منافع ملی و استقلال ایران در نظر گرفته شده باشد!یعنی اینکه صنایع نفت بطور کامل در اختیار دولت ایران قرار بگیرد.(3/ص211)
با توجه به اینکه در جریان تصویب قانون ملی شدن نفت اولین اقدام در اجرایی نمودن این اصل خلع ید از كمپاني نفت انگلیس و ایران تعیین شده بود،جکسون برای آنکه حداقل بهره را از مذاکرات مذکور ببرد از طرف ایرانی خواست مانع اجرای خلع ید گردد،اما طرف ایرانی این امر را نیز نپذیرفت و به صراحت اعلام نمود که هدف مذاکرات موجود تغییر قانون ملی شدن صنعت نفت نیست،بلکه بررسی چگونگی اجرای آن است!
هیئت ایرانی تاکید کرد از تاریخ بیست و نهم اسفند ماه1329 خورشیدی(برابر با 20 مارس 1951 ميلادي)که لایحه ملی شدن صنعت نفت به تصویب رسیده،تمامی دریافتهای خالص بابت فروش نفت به ایران تعلق دارد و البته از دریافتهای مذکور بیست و پنج درصد آن در یک بانک بیطرف سپرده خواهد شد تا از محل آن غرامت مورد ادعای كمپاني نفت انگلیس و ایران تامین شود.
اين هيئت همچنين به اعضای هیئت مدیره كمپاني نفت انگلیس و ایران تاکید کرد که کمپانی می تواند به هر میزان که بخواهد از ایران نفت خریداری نماید و آنرا به هر بازاری در هر نقطه از دنیا که تمایل دارد بفرستد و در عين حال به ایشان اخطار کرد در هر حال حقوق ایران باید در نظر گرفته شود!
در بيست و هشتم خرداد آن سال(برابر با نوزدهم ژوئن)وقتی دو هیئت نمایندگی برای آخرین بار با یکدیگر ملاقات کردند،جکسون یادداشتی را به هیئت ایرانی تسلیم کرد که در آن نظرات کمپانی منعکس شده بود.در آن یادداشت آمده بود که دارایی های ایرانی کمپانی ممکن است در شرکت ملی نفت ایران سرمایه گذاری شود و با در نظر گرفتن تملک کمپانی بر این دارایی ها كمپاني نفت انگلیس و ایران حق استفاده از آن را تنها به کمپانی جدیدی واگذار خواهد کرد که از طرف خود آن شرکت تشکیل شده باشد و البته این کمپانی جدید زیر نظر شرکت ملی نفت ایران فعالیت خواهد کرد!
جکسون همچنین به منظور ترغیب ایران به قبول این پیشنهاد در یادداشت خود ذکر کرده بود که کمپانی حاضر است در صورت موافقت ایران با این پیشنهاد به طور نقد ده میلیون لیره بعنوان پیش پرداخت به ایران بپردازد و از ماه ژوئیه نیز هر ماه مبلغی به ایران پرداخت نماید تا زمانی که قرارداد نهایی بین ایران و کمپانی منعقد گردد.
جکسون فکر می کرد نیاز شدید ایران به پول نفت،دولت ایران را به چنین پیشنهاد قابل توجهی متمایل می کند و ایرانیان را از فکر ملی کردن واقعی نفت خود منحرف خواهد نمود،اما هیئت ایرانی پیشنهاد کمپانی را توهین به شعور و آگاهی ملت ایران تلقی کرده و قاطعانه آنرا مردود اعلام کرد.(4/ص72)
هیئت ایرانی برای مدیران کمپانی نفت انگلیس و ایران و مسئولین دفتر کمپانی در خرمشهر صراحتاً توضیح داد که راهی جز قبول اصل ملی شدن صنعت نفت در ایران و پرداخت تمام و کمال حقوق ایران-بعنوان کشور صاحب نفت-از جانب بهره برداران نفتی وجود ندارد و هیئت مدیره کمپانی نیز به جای ارائه طرح های نامعقول و بچه گانه بهتر است فکری اساسی نماید تا بلکه بتواند در شرایط جدید بعنوان یک شرکت با سابقه در زمینه صنعت نفت با ایران همکاری عادلانه و منصفانه ای داشته باشد.
هیئت ایرانی برای رؤسای کمپانی توضیح داد که ایران صاحب و مالک واقعی و حقیقی معادن نفت و گاز خود است و آن شرکت اگر طرحی برای همکاری در این زمینه دارد می تواند ارائه نماید تا ایران آنرا بررسی و در صورت در نظر گرفته شدن کلیه حقوق ایران در آن،همکاری دو جانبه ای در این خصوص صورت پذیرد.
مدیران كمپاني نفت انگلیس و ایران سرانجام تهران را بدون دستیابی به کوچکترین امتیازی ترک کردند و جکسون رئیس هیئت مدیره در بازگشت به لندن اعلام کرد تا زمانی که در ایران این دولت (دولت دکتر محمد مصدق)بر سر کار است انگلستان نباید کمترین امیدی به تجدید مذاکرات و حصول نتیجه ای به نفع انگلیس داشته باشد.(5/ص129)
خرمشهر و خلع ید
پیش از ورود هیئت بریتانیایی به تهران،دولت ایران هیئتی را به خرمشهر اعزام کرده بود تا اداره عملیات استخراج و بهره برداری از نفت را از شرکت نفت انگلیس و ایران تحویل گرفته و خود سرپرستی نمایند.
مصدق دستور داده بود استاندار خوزستان به ستاد مرکزی کمپانی انگلیسی در خرمشهر برود.وی در جلوی ساختمان کمپانی در خرمشهر خطاب به جمعیتی که سر از پا نمی شناختند اعلام کرد که امتیاز نفت لغو گردیده و تمام تسهیلات کمپانی انگلیسی در ایران،از جمله نفتی که تولید می کردند اینک به ملت ایران تعلق دارد.(6/ص777)شکست مذاکرات تهران انجام ماموریت این هیئت را سرعت بخشید و برای ایشان این مجال را بوجود آورد که با اقتدار بیشتری ماموریت خود را دنبال نمایند. پیش از آن،سفیر انگلیس به مصدق توهین کرده بود با این همه دولت ایران واقعاًهمچنان علاقمند و امیدوار بود به سرعت و به شکلی مسالمت آمیز با شرکت سابق به توافق برسد.(7/ص145)
هنگامی که هیئت مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران و نمایندگان کمیته مشترک نفت مجلس وارد مناطق نفت خیز شدند همچون قهرمانانی ملی از ایشان استقبال شد.در آبادان که دیگر به واسطه و جود بزرگترین پالایشگاه نفت خاورمیانه در آن شهرتی جهانی یافته بود بیش از پنجاه هزار نفر شامل کارکنان صنعت نفت و اهالی آبادان به استقبال آنان آمدند و با وجود اینکه در آن روز طوفان شن شدیدی در این شهر وزیدن گرفته بود،استقبالی تاریخی از سفیران آزادی و اقتدار ملی ایران صورت پذیرفت.
هیئت اعزامی روز بعد در خرمشهر نیز با استقبالی قابل توجه روبرو شد و نمایندگانی نیز که به اهواز / مسجدسلیمان و سایر مناطق نفت خیز عزیمت کرده بودند هم با استقبالی چشمگیر و قابل توجه روبرو شدند.
هیئت خلع ید تابلوی کمپانی سابق را از فراز دفتر اصلی شرکت به زیر کشیدند و تابلوی جدید خود را بر افراشتند.تابلویی که در آن زیر آرم تاریخی شیر و خورشید نوشته شده بود؛"هیئت مدیره موقت قانون ملی شدن صنعت نفت"
ساعت 5/9 صبح روز دوشنبه بيستم خرداد 1330 "اريك دريك" رئيسAIOC به همراه دو تن از اعضاي هيئت مديره آقايان "بكستر"و"ميسون"و مترجم شركت آقاي "بزرگمهر" در محل دفتر مركزي AIOC در خرمشهر پذيراي نمايندگان هيئتي بودند كه در حقيقت براي كوتاه كردن دست آنان از صنعت نفت ايران وارد خرمشهر شده بودند!
شمس الدين اميرعلايي؛مهدي بازرگان و دكترعلي آبادي در دفتر"دريك"با آنان ملاقات كردند و تصميم دولت ايران مبني بر تحويل گرفتن امور بهره برداري نفت از شركت انگليس و ايران را به اطلاع آنان رساندند.اميرعلايي،وزير اقتصاد دولت دكتر مصدق بعنوان مامور ویژه ی دولت به خوزستان اعزام شده بود تا بر انجام مذاكرات هيئت خلع يد كه افرادي همچون مهندس مهدي بازرگان،دكتر متين دفتري(داماد مصدق)،حسين مكي،اردلان،مهندس بيات و دكتر علي آبادي در آن عضويت داشتند با کمپانی نفت نظارت داشته باشد.(8/ص25)امیرعلایی همراه قدیمی مصدق و عضو گروه نوزده نفره ای بود که نخستین بار با دکتر مصدق در جلوی کاخ محمدرضاشاه برای اعتراض به انتخابات فرمایشی سال 1328 تحصن کرده بودند و جزو سابقون دولت ملی بود.(9/ص524)
مديران AIOC به خوبي متوجه عزم ملي ايرانيان براي در دست گرفتن مديريت صنعت نفت بودند و بهمين دليل سريعا" در ساختمان خود دفتري براي آنان در نظر گرفتند.ساعت دوازده و پنجاه دقيقه همان روز هيئت مديره موقت در دفتر خود مستقر شده بودند و ساعتي بعد تابلويي كه يك روز قبل از آن تهيه شده بود نيز بر سر در ورودي ساختمان نصب گرديد و هیئت خلع ید در جلوی ورودی ساختمان با تابلوی جدید عکسی به یادگار گرفتند.
سيد محمد علي مرتضوي،شهردار وقت اهواز در خصوص تهيه تابلوي مذكور مي نويسد: "حوالي ساعت شش بعدازظهر يكشنبه نوزدهم خرداد 1330 آقاي امير علايي نوشته اي را كه در پشت پاكتي نوشته بودند بدست من داد و گفتند كه اين عبارت بايد روي تابلو نوشته و براي فردا آماده شود.بلافاصله اقدام لازم معمول و با وجودي كه تهيه تابلو در مدت كوتاهي ميسر نبود،معذالك با شور و احساسات وطن پرستانه كاري كه در عرض اقلاً سه روز (مي توانست) انجام پذيرد ظرف مدتي كمتر از پنج ساعت انجام شد."(10/ص62)مرتضوي يادآور مي شود:"نوشته اي كه آقاي اميرعلايي داده بود حاوي اين جمله بود؛؛هيئت مديره موقت مامور اجراي قانون ملي شدن صنعت نفت؛؛و قرار بود اين عبارت بر روي تابلويي كه در بالاي آن شير و خورشيد نقش شده بود نوشته شود.ساعتي كه براي دريافت تابلو نزد نويسنده تابلو(بنام)ابراهيم منوچهري رفتم،معلوم شد بجاي صنعت نفت؛صنايع نفت نوشته شده كه بر خلاف نوشته آقاي امير علايي بود.وقت كم بود و دو ساعت ديگر هيئت مديره قصد حركت به آبادان و خرمشهر را داشتند.آقاي منوچهري كلمه صنايع را پاك كرد و بجاي آن كلمه صنعت را نوشت.تابلو 80/1 متر طول و 60 سانتي متر عرض دارد و زمينه آن سفيد و با خط مشكي بر روي آن نوشته شده و شير و خورشيد آن با زرد طلايي نقاشي شده است.به منظور آنكه تابلو مذبور تا نصب در محلي كه مورد نظر هيئت بود از انظار مخفي بماند دور آن پارچه سفيدي ميخكوب كرديم و آن را در يكي از اتومبيل هاي هيئت جا داديم."(10/ص63)
بعد از ظهر روز دوشنبه بيستم خرداد 1330 اولين تصميم هيئت مديره موقت مبني بر نصب تابلوي تهيه شده و پرچم ايران بر فراز عمارت مركزي شركت سابق در خرمشهر با تشريفات خاصي انجام شد.امير علايي نطقي ايراد كرد و پس از آن در حالي كه سرود ملي مترنم بود،پرده از تابلو برداشته و پرچم ايران به اهتزاز درآمد.
پس از رویدادهای خرداد1330،غرور ملی که دولت دکتر مصدق در ایران ایجاد کرده بود در تمام مدت عمر کوتاه این دولت در مناطق مختلف و از جمله خرمشهر ساری و جاری بود.در مواقع مورد نیاز مردم خرمشهر نیز دوشادوش دیگر هموطنان خود از دولت حمایت کردند.از جمله در 28 دیماه 1331 خبرنگار اطلاعات از خرمشهر خبر داد؛شهر تعطیل عمومی شده و اوضاع متشنج گردیده است.مردم کفن پوشیده اند و پشتیبانی خود را نسبت به آقای دکتر مصدق ابراز می دارند.طبقات مختلف دسته دسته در خیابان ها به تظاهرات به نفع دولت مشغول و عده زیادی نیز در تلگرافخانه متحصن شده اند.(11/ص310)
در تمامی این سال ها بنای تاریخی شرکت نفت در خرمشهر شاهد و ناظر خاموش این رویدادها بود و تاریخ خرمشهر و خوزستان و ایران را با پی و آجر خود لمس می کرد...
سی و یک سال بعد که این ساختمان شاهد تکرار تاریخ و حضور دوباره اجنبی در خرمشهر بود،با زخمهایی مخرب از توپ و گلوله دشمنی که آمده بود تا قادسیه ای دیگر بسازد.اما زهی خیال باطل!
خرمشهر و انقلاب
ناآرامی ها در خرمشهر قبل از شروع رسمی جنگ عراق بر علیه ایران با درگیری های داخلی خلق عربی ها در خرمشهر آغاز شده بود.سه روز بعد از تشکیل کمیته انقلاب اسلامی در تاریخ16/12/1357 سازمانی به نام جبهه رزمندگان عرب با گرایش قومی-عربی در ساختمان سابق کنسولگری امریکا در خرمشهر توسط گروهی از عرب زبانان اعلام موجودیت کرد.تلاش این سازمان که به سازمان سیاسی خلق تبدیل شد،بالا بردن روحیه عصبیت قومی بود.این گروه مردم عرب زبان خوزستان را از رفتن به کمیته انقلاب و سایر نهادهای دولتی نهی می کردند و غیر عرب ها را در بین خود نمی پذیرفتند.حمایت شیخ محمدطاهر آل شبیر رحانی مسن و دور از سیاست خرمشهری خواسته های این گروه را دامن زد.همین گروه بودند که وقتی مهندس بازرگان برای سخنرانی به خرمشهر امده بود تا با مردم علاوه بر مرور خاطرات تاریخی خود از خلع ید از کمپانی نفت انگلیس درخصوص انقلاب اسلامی سخن بگوید،چنان جوی ایجاد کردند که مانع سخنرانی وی شد!(12/ص61)
ایران هنوز در جوش و خروش انقلابی بود که صدام حسین قرارداد الجزایر مبنی بر تعیین خط مرزی و تقسیم اروند رود را پاره کرد و به احتمال زیاد برای بازپس گیری کنترل بر این آبراهه ی حیاتی به ایران حمله کرد.(13/ص301)البته دلایل بلندپروازانه دیگری نیز برای عبور از اروند و پیشروی بسوی خرمشهر مطرح می شود.
خرمشهر و دفاع مقدس
چند ماه قبل از آغاز رسمی جنگ در سی و یکم شهریور1359 و حمله جنگنده های عراقی به فرودگاههای ایران،در خرمشهر و مرز با عراق جنگ عملا آغاز شده بود!
روز بیست و یکم خردادماه 1359 دو نفر از پاسدارهای خرمشهر به نام های عباس فرحان اسدی و موسی بختور در منطقه مرزی بدست نیروهای عراقی به شهادت رسیدند (12/ص65)تا نخستین شهدای ایرانی جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران لقب بگیرند.
در هر صورت پس از حمله گسترده ی نیروهای بعثی به خوزستان و سقوط خرمشهر،ارتش و نیروهای مردمی ایرانی تلاش کردند تا خرمشهر را آزاد کنند.نخستین عملیات مشخص بدین منظور عملیات نصر بود که از پانزدهم تا هیجدهم دیماه 1359 انجام شد و البته نافرجام ماند و هویزه نیز به تصرف عراق درآمد(14/ص9) اما این موضوع نهایتا با عملیات بیت المقدس منجر به آزادسازی خرمشهر شد.سربازان عراقی بر روی دیوارهای ساختمان قدیمی نفت در خرمشهر که اینبار مقر فرماندهی عراقی های متجاوز شده بود،نوشته بودند؛آمده ایم تا بمانیم!غافل از اینکه رزمندگان ایرانی ساختمان قدیمی و خرمشهر را به قیمت خونین شهر شدن از آنان پس خواهند گرفت و امروز ساختمان تاریخی نفت در خرمشهر با عنوان مرکز فرهنگی دفاع مقدس خرمشهر تمامی این حوادث و رویدادها را در دیوارهای خود جای داده است.
اگر به بازدید از خرمشهر و موزه دفاع مقدس این شهر رفتید خوب گوش کنید!موزه ها سخن می گویند و این موزه تاریخی روایت های زیادی از تاریخ ایران برای شما بازگو خواهد کرد.
از تولدش در نفت تا پایین کشیدن پرچم بریتانیا از فراز آن.از عباس فرحان اسدی و موسی بختور و محمد جهان آرا...خوب گوش کنید.
و خرمشهر،عروس دیروز شهرهای خوزستان؛امروز با تمام پیشینه ی تاریخی خود.با تمام محرومیت ها و مشکلات.با بیکاری جوانانش و مشکلات زیست محیطی و بهداشتی و...گرچه از اسب افتاده،اما از اصل نیفتاده!
اگر به روی کاروان های راهیان نور و گردشگران نوروزی و مسئولین میهمان در ایام و فصل های خوش آب و هوای سال که حتی آب معدنی و چفیه خود را نیز از خرمشهر نمی خرند،نمی آورد اما مطالبات خود را نیز فراموش نکرده است!
نوجوانان مرزبان خرمشهری الگویی همچون بهنام محمدی،مردانش الگویی همچون محمد جهان آرا و زنانش الگویی همچون سیده زهرا حسینی دارند.
منابع :
1- دانیل یرگین:تاریخ جهانی نفت/ج 1/ترجمه غلامحسین صالحیار/1374/انتشارات روزنامه اطلاعات/تهران
2- یرواند آبراهامیان:ایران بین دو انقلاب/ترجمه گل محمدی و فتاحی/چاپ ششم1380/نشر نی/تهران
3- احمدعلی رجائی و مهین سروری:اسناد سخن می گویند/ج1/1383/قلم/تهران
4- فرشید خدادادیان:روایت نفت/چاپ دوم1393/انتشارات روابط عمومی شرکت نفت/تهران
5- مصطفی علم:نفت قدرت و اصول،ملی شدن نفت ایران و پیامدهای آن/1371/انتشارات روزنامه اطلاعات/تهران
6- دانیل یرگین:همان/ج2
7- محمدعلی همایون کاتوزیان:مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران/ترجمه فرزانه طاهری/چاپ دوم1378/نشر مرکز/تهران
8- مارک جی گازیوروسکی و مالکوم برن:مصدق و کودتا/ترجمه علی مرشدی زاد/1384/قصیده سرا/تهران
9- گروه جامی:گذشته چراغ راه آینده است/ویراستار بیژن نیک بین/چاپ سوم1381/انتشارات نیلوفر/تهران
10- شمس الدین امیرعلایی:خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران/1357/دهخدا/ تهران
11- مسعود کوهستانی نژاد:اختیارات،اصلاحات و لوایح قانونی دکتر محمد مصدق/ 1383/نشر نی/تهران
12- اعظم حسینی:دا،خاطرات زهرا حسینی/چاپ چهارم1388/سوره مهر/تهران
13- یرواند آبراهامیان:تاریخ ایران مدرن/ترجمه ابراهیم فتاحی/1389/نشر نی/تهران
14- محمد سرابی:کشاکش نبرد،وقایع نگاری 8سال جنگ ایران و عراق/مقاله در روزنامه شرق/شماره 1349 سال نهم/چهارشنبه 30 شهریور1390
من بارها به موزه خرمشهر رفته ام اما این نگاه خیلی جالب بود.استفاده کردم