شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۳۰۸۰۷
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۹:۱۶
پاسخ هدایت الله شاهینی به مقاله کیانوش راد / کیانوش راد: "مهم نيست شكارچي چه كسي است"
هدايت الله شاهيني رئيس سابق حزب كارگزاران سازندگي خوزستان در نامه ای سرگشاده به کیانوش راد رئيس شوراي سياستگذاري اصلاح طلبان استان به برخی از سوالات...

شوشان: هدايت الله شاهيني رئيس سابق حزب كارگزاران سازندگي خوزستان در نامه ای سرگشاده به کیانوش راد رئيس شوراي سياستگذاري اصلاح طلبان استان به برخی از سوالات مطرح شده در مقاله وی منتشر شده در "مهرنامه "، پاسخ داد.

به گزارش شوشان ، در این نامه آمده است: 


استاد پرتلاش جناب آقای دکتر کیانوش راد 
ضمن سلام و تبریک عید نوروز و سال نو، مقاله جنابعالی را در مجله وزین مهرنامه شماره چهل و شش صفحه سیصد و بیست و چهار خواندم و لذت بردم.  در اواسط مقاله نوشته ايد که اصلاح طلبان باید به چند سوال اساسی پاسخ دهند.

چهار سوال را مطرح فرمودید. پاسخ بنده هم نيز بعنوان یک اصلاح طلب به سوال اول پاسخی منفی و به سوال دوم و سوم و چهارم پاسخی مثبت است. آری ظرفیت اجتماعی جامعه ایران عزیز اجازه حاکمیت تفکر داعشی را نخواهد داد و اصولگرایان معتدل و معقول، درهای حکومت را به روی اصلاح طلبان گشوده و بیشتر از پيش خواهند گشود و طیف های معتدل هر دو جناح يكديگر را پیدا می کنند.

آری اصولگرایان نرم، نرم تر می شوند و مصداق این موضوع می تواند قرار گرفتن نام آقای سيد جمال طباطبایی از حوزه انتخابيه ايذه و باغملك در لیست مورد حمایت اصلاح طلبان استان خوزستان باشد.

باش تا صبح دولتش بدمد 
قلمت پایدار و پر جوهر...
هدایت اله شاهینی


مقاله منتشر شده کیانوش راد در مهرنامه 

"مهم نيست شكارچي چه كسي است" 


ماركس : " هرآنچه سخت و استوار است دود مي شود ، و به هوا مي رود ، هرآنچه مقدس است دنيوي مي شود ، و دست آخر آدميان ناچار مي شوند با صبر و عقل ، با وضعيت واقعي زندگي و روابطشان با همنوعان خويش روبرو گردند." 

وضعيتِ تغييرِ تدريجي و دائمي و فراگير  ، خصلت بارز و شتابانِ جوامع مدرن است. خصلتي كه به يك ميزان ، هم مردم و هم كنشگران سياسي و كارگزاران و حكمرانان را در بر مي گيرد و گريزي از آن نيست.  

انقلاب ها و انقلابيون ، بتدريج و آرام آرام تغيير مي كنند. هيچ انقلابي هميشه انقلابي نمي ماند.
 بنظرمي آيد ،  تحليل كرين برينتون در كالبد شناسي چهار انقلاب را ، اگر در زمينه ي مقدمات انقلاب و آغاز انقلاب و سير مراحل آن ، قابل حون و چرا بدانيم ، اما در مورد پايان انقلاب ها ، وضعيت مشابه آن ها را مي توان تا حد اقتاع كننده اي ، در مورد تمامي انقلاب ها تبيين كرد. 
پايان انقلاب ، با سپري شدنِ دير يا زودِ دوران حاكميت تندروهاو عصر وحشت  ، بسوي آرامش و ثبات و بقول برينتن دوره ترميدور را در پيش مي گيرند. 

بشيريه دوره ترميدور را به معناي " نقاهت از تب انقلاب " مي نامد . دوره اي كه از امور سياسي منع شده رفع توقيف مي شود ، راهپيمايي هاي توده اي به تدريج ناپديد مي شوند ، دولت ها سياست بسيج زدايي را در پيش مي گيرند ، دخالت هاي اقتصادي دولت به تدريج رها مي گردد و در مجموع انقلاب كه در مرحله پوپوليستي " از راست به چپ رفته است ، دوباره از چپ به راست برمي گردد." 

اين چرخش ترميدوري  سال هاست كه در حمهوري اسلامي  آغاز گرديده است ، اما امروز علائم آن هرچه بيشتر آشكارتر مي گردد . 
 به بيان ديگر ، انقلابيون ،  اصلاح طلب و محافظه كار مي گردند. اصلاح طلبان  محافظه كار، كه تغييرات را نه تند و سريع ، بلكه اصراردارند كه " اين   تغيير و تحول ، تنها مي تواند به صورت تدريجي و به شيوه اي تكاملي صورت گيريد " . 
اصلاح طلبان آرمان گرا ، بتدريج در گذر زمان ، واقع بين تر و محتاط تر و محافظه كارانه عمل مي كنند. 

اصلاح طلبي نيز ، خود نوعي رفتار محافظه كارانه در برابر خواست تغيير در جامعه و حكومت است. 
از اين منظر ، بتدريج ، انقلابيون و محافظه كاران بهم نزديك خواهند شد. 
دامنه تغيير هر دو جناح را در خود خواهد كشاند . محافظه كاران يا به تعبير ايراني آن ، اصول گرايان به ضرورت قبول تغييرات اجتماعي و پذيرش مفاهيمي چون دموكراسي و حكومت قانون تن در مي دهند ، و اصلاح طلبان به وجود موانع واقعي در برابر خويش پي مي برند. هر يك از راهي متفاوت ، به مسيري واحد مي افتند . مسيري كه بقول ماركس " ناچار مي شوند با صبر و عقل ، با وضعيت واقعي زندگي خوبش روبرو گردند " . 

به همين دلايل  اين سوال كه ،  آيا اصلاح طلبان در درون حاكميت ايران تثبيت و پذيرفته مي شوند وروابطشان با نظام بهبود مي يابد،را  مثبت ارزيابي مي كنم.  البته مقاومتِ محافظه كارانِ واپس گرا ادامه خواهد داشت ، اما اين جريان بتدريج ضعيف ترخواهد شد. 
دموكراسي خواهي بقول هانتينگتون در "موج سوم"   جنبشي جهاني است و ديريا زود كشورها را يكي پس از ديگري درخواهد نورديد.  فرايند گذار در جامعه ايران و برخلاف برخي از كشورهاي منطقه مدتهاست ايجاد شده است و مقاومت در برابر فشار تغييرات بي فايده و ناممكن است. 
اما در خصوص بهبود روابط اصلاح طلبان با نظام ، (  بايد ميان اصلاحات بعنوان يك "مفهوم نظري  " و اصلاحات به عنوان يك "برچسب سياسي " تفاوت قائل شد ) ، بايد اصلاح طلبان به چند سوال اساسي پاسخ دهند :

١- آيا اشكالات و بحران هاي سياسي بوجود آمده خصوصا در سال هاي اخير از " تئوري سياسي " نظام  و ناكارآمدي قانون اساسي جمهوري اسلامي است ؟ 

٢- آيا اشكالات نه از قانون كه از كارگزان نظام سياسي جمهوري اسلامي است ؟ و با تغيير آنها همه چيز درست مي شود ؟

٣- ادراك و تصور اصلاح طلبان از حاكميت چيست ؟ آيا نظام و حاكميت آمادگي مصالحه و جذب و پذيرش اصلاح طلبان را در درون حاكميت دارد؟ 

٤- آيا در صورت امادگي حاكميت ، اصلاح طلبان مايل بحضور در حاكميت و در درون نظام سياسي هستند ؟ 

نيازي به توضيح نيست كه اصلاح طلبان تلاش خويش را براي حضور و تاثير گذاري در نظام ، با شركت در انتخابات اثبات كرده اند.
برخي از اصلاح طلبان - حتا با فرض غير قابل قبول دانستن بخش هايي از قانون اساسي و ايراد به تئوري ولايت مطلقه فقيه ، اما با قبول التزام به اجراي قانون و با تكيه بر بُعد دموكراتيك قانون اساسي و پذيرش سازوكار راي مردم - حتا در تعين ولي فقيه - ، همين قانون را رافع بسياري از مشكلات مي دانند. 

اصلاح طلبان ، حتا با فرض عدم خواست حاكميت  براي ورود اصلاح طلبان به درون نظام سياسي ، و در مقابل حذف گسترده آنان ، باز هم با سماجت راه تغيبر را از طريق صندوق هاي راي جستجو كرده كرده اند. اصلاح طلبان سياست كناره گيري و قهر و ستيز را كنار نهاده اند . 
در اين سياست ، مهم نيست حاكميت براي اصلاح طلبان فرش قرمز پهن كند يا نكند ، مهم آنست كه با راي دادن ، سلاح رد صلاحيت را از كار بيندازند. 

اما حاكميت چه خواهد كرد ؟ 

حاكميت راهي جز قبول دموكراسي  و يا  حداقل پذيرش صورتي از "انعطاف پذيري اقتدارگرايانه " ، بصورتي كه جمعي از نويسندگان در كتاب " از انعطاف پذيري تا شورش " ،  براي فهم انقلاب هاي جديد عربي تبين كرده اند را نخواهد داشت.
تنها الترناتيو حاكميت در مقابل دموكراسي و يا انعطاف پذيري اقتدارگرايان در ايران  ، تفكر داعشي و طالباني است.

 تفكري كه هنوز  طرفداراني سفت و سخت نيز دارد ، و با افراطي گري و انقلابي گري ،   مانع از تحقق همكاري ميان اصلاح طلبان با نظام سياسي است ، اما ظرفيت اجتماعي جامعه ايران ، اجازه حاكميت  تفكر داعشي  را نخواهد داد. روش هاي انقلابي بتدريج در ميان نسل هاي بعدي اصول گرايان رنگ باخته است و عقلانيت و انعطاف جايگزين آن شده است. 
امروز بخش مهمي از محافظه كاران انقلابي سابق ، در حال به فراموشي سپردن روش هاي انقلابي اند.اين بعني نزديكي و توافق نانوشته با اصلاح طلبان . كاري كه چپ هاي انقلابي با طرح گفتمان اصلاحاتِ تدريجي و گام به گام و با سه سنجه ي واقع بيني ، عقلانيت ، و مصلحت سنجي آن را پي مي گيرند.

به فراموشي سپردن روش هاي انقلابي و حاكميت دادن به روش هاي عقلاني و قانوني ، و معيار دانستن قانون اساسي ، راه نزديك تر شدن اصول گرايان و اصلاح طلبان را بوجود آورده است. 
شايد در اين وضعيت ، ناچار باشيم ، براي تمايز دو جريان  سياسي ،  و بجاي اصلاح طلبي و اصول گرايي ، عنوان و شاخص و معيار ديگري بكار ببنديم. 

چه اصلاح طلبان ، اصول گرايانِ  معتدل را به شكار خوبش  درآورده باشند  و چه اصول گرايان معتدل ، درهاي حكومت را بر اصلاح طلبان گشوده باشند ، فرقي نمي كند، جريان هاي ميانه ، يكديگر   را پيدا مي كنند. 

ضربه و ضرورتِ پذيرش و همراهي با تغييرات گسترده ي اجتماعي مردم ايران براي حاكميت ،راه را براي حضور اصلاح طلبان خواهد گشود. 

در شرايط فعلي و از نظر جامعه شناختي  در جامعه ايران  ، و براي عبور از وضعيت پر تنشِ همراه با حبس و حصر ، و براي دستيابي به جامعه اي  مردم سالار و بدون خشونت  ،  اين نقشه راه - بخواهيم يا نخواهيم - فعلا  توسط روحانيت و عالمان ديني با هزينه هاي كمتري  به مقصود خواهد رسيد.   

نه نظاميان ، نه روشنفكران مذهبي و نه روشن فكران سكولار و نه با دخالت خارجي ، نمي توانند بدون حذف بخش مذهبي جامعه مسير دموكراسي را طي كنند ،  تا اطلاع ثانوي باز هم اين روحانيت نوانديش و مردم گرا است كه مي تواند باعث فراهم ساختن بستر و تحقق دموكراسي در ايران باشد. 

به همين دلايل اصلاح طلبان بايد با روحانيت حاكم و حاكميت به تعاملي سازنده دست يابند.
اصول گرايان وحاكميت  بايد باور كنند كه  ، مردم عوض شده اند ، آدم ها تغيير كرده اند ، زمانه عوض شده است.حتا اصول گرايان هم اصلاح طلب شده اند.  انها نيز بايد تغيير را بپذيرند .

بايد به شرايطي انديشيد كه ، مهمترين  وجه مميز جريانات سياسي ، تنها قبول حاكميت قانون و راي مردم باشد.در  اين شرايط عنوانِ اصلاح طلب يا اصول گرا بودن  چندان فرقي نمي كند .
اصول گرايان بتدريج نرم و نرم تر مي شوند و سياست در ايران از دوره ارماني و احساسي و قدسي ديدن قدرت بطرف عرفي دانستن قدرت و حكومت تحول خواهد يافت.علائم اين دگرديسي بيش از آن است كه بتوان آنرا كتمان كرد. 

 هرآنچه سخت است دود مي شود و به هوا مي رود .


comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
انتشار یافته: ۴
comment
comment
laboo
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۶
comment
0
0
comment سلام
1-استناد به سخنان مارکس قابل تامل است.
2- از روحانیت تا اطلاع ثانوی بعنوان یک ابزار برای رسیدن به اهداف استفاده میشود نه هدایت گر و راهنما!
3- اغاز دموکراسی در ایران همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی بوده است.
4- اصولگرایان مردمی ترین و دموکرات ترین رفتارهای سیاسی را در انتخابات های اخیر و دهه های گذشته به نمایش گذارده اند و هیچگاه با ارائ مردم شورش نکرده اند! .
از شوشان انتظار دارم در عصر ازادی بیان و دموکراسی مورد ادعا اجازه انتشار دهد.
comment
نجفی فر
|
United States
|
۱۷:۴۴ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۶
comment
0
0
comment درود بر شجاعت و سلامت و صداقت جناب دکتر شاهینی....آقای کیانوش راد یادشان نرود در سال۷۶که در دانشگاه اندک فعالیتی در زمینه حمایت از اصلاح طلبی داشته اند این دکتر شاهینی بود که یک تنه بار ستاد اصلاح طلبان رابه دوش می کشید و یا در دوره ای که هاشمی را از لیستتان در مجلس ششم بیرون کردید و تندرویهای [...] گونه انجام دادید این شاهینی بود که معقول و نگاه به آینده داشت...در زمانی که از نام بردن هاشمی حذر میکردید و روحانی را راست می نامیدید ایشان به جوهر اعتدال وبن مایه بزرگان امروزاعتدال اعتقاد داشت و دارد پس پاسخ های شاهینی به پرسشهای امروزتان.هم با آن سابقه است..جناب کیانوش راد نگاه انحصار ی [...] شما در بدنه اصلاح طلبان خوزستانی مثال است پس اگر در مقام تغیر و تبری از افراطهای دیروز وامروزتان بر آمدید بعد به پرسشگری روی بیاورید
comment
مسعود
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۱۳ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۰
comment
0
0
comment جناب کیانوش راد نظر جناب نجفی فر کاملا درست است اگر یادتان باشد در انتخابات مجلس اون دوره شاهینی بجرم اعتدال و همراهی با ایت اله رفسنجانی در لیست اصلاحاتتون جایی نداشت چون تندرو نبود پس ثبات ایشان هنوز پابرجاست و قابل احترام.
comment
بهمئی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۱۶ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۱
comment
0
0
comment به عنوان یک اصلاح طلب متاسفم از روحیه تمامیت خواه استاد دکتر کیانوش راد
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار