شوشان/ لفته منصوری: استاد شفیعی کدکنی رباعی زیبایی دارد که گویی درباره وضع و حال روزمرهی ما خوزستانیها سروده است:
عمری، پیِ آرایشِ خورشید شدیم
آمد ظلماتِ عصر و نومید شدیم
دشوارترین شکنجه این بود که ما
یکیک به درونِ خویش تبعید شدیم
استاد شفیعی کدکنی در این شعر به زیبایی فراز و فرود توقعات و انتظارات در جامعه ما را نشان میدهد. نتیجه این امید صبحگاهان و یاس شبانگاهان خزیدن به درون و انزوای اجتماعی است. انزوای که پی آمد آن فقدان ارتباطات و اعتماد اجتماعی است که خود از کمبود سرمایه اجتماعی[1] حکایت میکند.
از تماس تلفنی و دستور ریاست محترم جمهوری اسلامی از استانبول به معاونش گرفته تا حضور دبیر کل جمعیت هلالاحمر و وزیر نیرو در روستاهای سیلزده و دهها خبر از تدابیر، هشدارها، آمادهباش، اقدامات، مصاحبهها، پیگیریها و جلسات پیدرپی مسئولان اتاق بحران که در صداوسیما و رسانههای رسمی انعکاس یافته، حکایت از سلسله اقداماتی است که بعد از رحمت و شفقت الهی به مردم؛ بنا به مصاحبه امروز مديركل مديريت بحران استانداري خوزستان: «سيلاب در استان کنترلشده است»؛ و خدایا صد هزار بار شُکر بر این لطف و عنایتت.
اما در این سو گفته میشود: که 30 درصد از ارتفاع سد دز به دلیل انباشت رسوبات فضای ذخیره آب را کم کرده و لذا این میزان آبی نبود که موجب باز شدن دریچههای کشاورزی سد دز گردد! پر شدن رودخانهها سیل نیست این حق آب طبیعی رودخانه کارون هست که به خاطر تجاوز به حریم رودخانه و از بین رفتن نصف حجم آن، آب به حالت سیلاب جلوه میدهد!
ای کاش زمانی که تالابهای شادگان و هور العظیم و زمینهای حاصل خیز کشاورزی مردم برا ثر سدسازی و انتقال آب نابود شد کسی وضعیت بحرانی اعلام میکرد! در این فصل حجم بارشهای بهاری و ذوب شدن یخها موجب میشود آب با دبی بالایی به سمت مخزن سرازیر شود.
این دو مورد مهم جزء اصول لایتغیر قوانین مدیریت ذخیرهسازی و آبگیری مخزن سد در یک دوره آبی یکساله است. حال با کدام مدیریت وزارت نیرو و سایر دستهای پشتصحنه چنین اتفاق میافتد که در اولین ساعات شروع بارندگی اخیر اعلام میشود: مخزن سد دز پُر است و جای ذخیرهسازی ندارد و در رسانههای استان خوزستان در روز پنجشنبه 26 /1 /1395 صداوسیما اعلام میکند: سد ترک برداشته است!
این فقط دو روایت از یک واقعیت نیست. این دو گزارش از یک رخداد نیست! این دو نگرش به یک حادثه نیست. متأسفانه این یک شکاف گفتمانی عمیق بین مسئولان و مردم است. این حکایت از بیاعتمادی به مسئولان و گفتار آنهاست!
«اعتماد در يك جامعه مانند شیرازهای است كه افراد يك جامعه را به هم پيوند میدهد و از انفصال و پراکندگی آنها جلوگيري میکند. در بررسي انحرافات و مسائل اجتماعي، اعتماد مقولهای حائز اهميت است؛ و ریشهی بسياري از مسائل و انحرافات دريك جامعه را میتوان در بیاعتمادی افراد به يكديگر و بیاعتمادی به ساختار سياسي جامعه، پیدا کرد.» (قدوسی، 1394)
«وقتي در جامعهای منابع به صورت ناعادلانه در بین گروههای مردم توزيع شود و این نابرابري در طول زمان استمرار پيدا كند، شكاف بين دوطبقهی غني و فقير هر روز بيشتر میشود و طبيعي است كه در این شرايط قوانين و ساختار سياسي جامعه زير سؤال رفته و نوعي بیاعتمادی اجتماعي را در افراد تقويت میکند. بیاعتمادی به ساختارهاي سياسي جامعه منجر به تضعيف تعهد اجتماعي و کمرنگ شدن هويت اجتماعي و ملي میشود. گذشته از آن، بیاعتمادی بهتدریج به سطح روابط ميان فردي كشيده میشود و حاصل اين امر انزوای اجتماعي است.» (همان)
«اعتماد مفهوم كانوني نظريات كلاسيك جامعهشناسی و نيز محور اصلي تئوریهای نوين سرمایهی اجتماعي و زمینهی تعاملات و روابط اجتماعي است. نتايج بسياري از مطالعات اخير در سطح کشور حاکی از کاهش سطح نسبي اين متغير در نزد اقشار مختلف اجتماعي است.»(ارمكي،1383: 100)
شکاف گفتمانی که ظرف دو روز اخیر در بین رسانههای رسمی و مجازی رخنمایی کرده نمونهای از کاهش نسبی اعتماد اجتماعی به مسئولان است. من دیروز در یادداشت «سیلزدهایم یا سیاست زده؟!» نوشتم: تابآوری سیستم اجتماعی را در برابر مخاطرات سیل دز و کارون پایین نیاورید! اگر اعتماد مردم به مسئولان کاسته شود مقاومت آنها برای جذب مخاطرات سیل و تطبیق با شرایط در حال تغییر پایین آمده و پی آمدهای اجتماعی و روانی در سطح جامعه ایجاد خواهد شد.
«شرايط تاريخي و ساخت قدرت عمودي و آمرانه در ایران شرايطي به وجود آورده است كه میتوان آن را "فرهنگ سياسي تابعيت" قلمداد نمود. در فرهنگ سياسي تابعيت، رفتارهاي افراد تركيبي است از فرصتطلبی، انفعال و کنارهگیری، اعتراض سرپوشيده و ترس. چنين فرهنگي توانايي افراد را در همكاري و اعتماد به يكديگر تضعيف میکند.»(ارمكي،1383: 105)
جناب آقای استاندار حال که به حول و قوه الهی سیلاب خوزستان مهار شد؛ الحمدلله دیوار سد که از نوع بتنی دو قوسی جداره نازک با ارتفاع 203 متر ساختهشده سالم است؛ اما ستون اعتماد به مسئولان ترک برداشته است. لذا قبل از بازسازی روستاهای سیلزده به فکر جلب اعتماد مردم به مسئولان استان باشید!
بنابراین پیشنهاد میدهم روابط عمومی دستگاههای اجرایی را موظف کنید بخش عمدهی توان و ظرفیت خود را به «اطلاعیابی» از سطح جامعه اختصاص دهند تا میزان شکاف گفتمانی با «اطلاعرسانی» مسئولان به دست آید. سپس پروسه [نه پروژه] اعتمادسازی را در بلندمدت کلید بزنید!
منابع:
آزاد ارمكي، تقي، افسانه كمالي (1383)، «اعتماد، اجتماع جنسیت (بررسي تطبيقي اعتماد متقابل در بین دو جنس)»، مجلهی جامعهشناسی، دورهی پنجم، شمارهی دو، ناشر: انجمن جامعهشناسی ايران.
قدوسی، سحر. (29 تير، 1394). پیامدهای بیاعتمادی اجتماعي. تاریخ استخراج: 27/1/1395. از اینترنت: http://www.fasleno.org.
پانوشت:
[1] ) سرمایه اجتماعی (social capital) سرمایه اجتماعی، عبارت است از یک ظرفیت (جوهر اجتماعی) که هماهنگی و همکاری را در جامعه و گروه، تسهیل میکند. درواقع، میتوان سرمایه اجتماعی را یک مفهوم مرکب که دارای سه بعد: ساختار، محتوا و کارکرد است، تلقی نمود که ساختار اجتماعی آن، همان شبکه ارتباطات اجتماعی است و محتوای آن، عبارت از اعتماد و هنجارهای اجتماعی است و کارکرد آن نیز همان عمل متقابل اجتماعی است.
امیدوارم مسئولین به این مهم واقف باشند. و یا استانهای دیگر از این ماجرا سواستفاده نکنندبرای هر چه بیشتر قاپیدن سرچشمه های کارون .
اگر مردم منطقه در جاهایی که در زمانی آبی در حجم بالا بود و اکنون خشکی بزرگی شده خانه و کاشانه خود را بنا کردند و این موضوع توسط مردم منطقه رو به فراموشی رفته مردم تقصیری ندارند مقصر اصلی این پروژه های لعنتی انتقال آب به استانهای دیگر است.