شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۳۲۱۸۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۷:۳۶

شوشان - ناصر کرمی / استاد دانشگاه برگن نروژ

سیل جنوب ایران که در سه روز گذشته زندگی هزاران نفر را در ۱۳ استان کشور با مخاطره روبرو کرده یکی دیگر از هواسختی‌های (Climate Extremes) غافلگیرکننده چند سال اخیر ایران است که تا هم اکنون هم توانسته آمارهای غیر منتظره‌ای به جا بگذارد.

در شول‌آباد لرستان رکورد ۲۷۱ میلی‌متر بارش در ۴۸ ساعت ثبت شده که بیشتر از نصف مجموع بارش سالانه این منطقه است. در آبدانان و دهلران هم در همین سامانه بارشی ۲۲۰ میلی متر بارش ثبت شده است، نزدیک به معادل کل بارش سالانه این منطقه. میزان بارش ۴۸ ساعته خرم آباد (۱۷۰ میلی متر) و پلدختر (۱۷۵ میلی متر) نیز در دهه‌های اخیر سابقه نداشته است.

سابقه اقلیمی

بارش در این حجم در محدوده مرکزی زاگرس، عمدتاً لرستان و ایلام و کرمانشاه و استان مرکزی، چنانکه گفته شد در دهه‌های اخیر بی سابقه است ولی در دوره‌های اقلیمی بدون سابقه نیست. حتی بارش بیش از این مقدار و سیل شدیدتر از این حجم نیز در دوره ثبت رکوردهای اقلیمی منطقه (هشتاد سال اخیر) تجربه شده است. سیل سال ۱۳۵۹ شمال خوزستان یک نمونه مشابه بوده است. گفته شده که دبی خروجی سد دز به واقع سیل را ایجاد کرده است. در حالی که این دبی در اوج سیل طی سه روز گذشته بین ۱۸۰۰ تا حداکثر ۳۵۰۰ متر مکعب در ثانیه بوده، در حالی که اساساً طراحی این سد بر مبنای امکان خروج ۱۰ هزار متر مکعب بر ثانیه در سیلاب‌های شدید بوده و میزان خروجی کنونی اگرچه برای اولین بار در ۱۲ سال گذشته رخ داده است، مکرراً در طول عمر این سد و در دهه‌های گذشته سابقه داشته است. به نظر می‌رسد آنچه که مشکلات را ایجاد کرده به واقع نه خود پدیده بارش و نه گشودن ناگهانی دریچه‌های سد دز (شایعه‌ای که در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌چرخد)، بلکه مدیریت نابسامان چشم‌انداز پایین دست، ساخت و ساز بدون ضابطه و تخریب فضای کالبدی سرزمین بوده است.

نسبت این بارش با خشکسالی

مبنای تعیین روندهای اقلیمی بلند مدت یک منطقه هرگز میزان بارش موقت هفتگی یا ماهانه و حتی سالانه هم نیست. برای آنکه یک وضعیت هواشناختی مبنایی برای تعیین یک وضعیت غالب اقلیمی قرار بگیرد دست کم باید ۳۰ سال تداوم داشته باشد. متأسفانه در رسانه‌ها دیده می‌شود که حتی بعضاً متخصصان رشته‌های مرتبط با علوم محیطی با اشاره به این سیل ابراز امیدواری می‌کنند که دوران خشکسالی به پایان رسیده باشد یا اینکه تصورات در باره آن اکنون مستندی برای نقض پیدا کرده باشد. روند کنونی کاهش بارش در منطقه خاورمیانه از اوایل دهه شصت میلادی آغاز شده (نزدیک به شصت سال پیش)، از نیمه دهه هفتاد شدت گرفته (از حدود ۳۵ سال پیش) و در پانزده سال اخیر توانسته به عنوان یک الگوی اقلیمی بر چشم‌انداز مسلط شود. عجالتاً هیچ مستندی که نشان بدهد این روند برگشت‌پذیر است وجود ندارد و بر عکس مستندات پرشماری تاکید می‌کنند که خاورمیانه در سال‌های پیش رو باز هم گرم‌تر و خشک‌تر خواهد شد.

بنا بر این هرگز دو روز بارش شدید نمی‌تواند مبنایی برای قضاوت در باره روند کلی اقلیمی منطقه باشد.

بر عکس از یک زاویه دیگر می‌توان چنین سیلی را نشانه‌ای از صحت فرضیه تغییر اقلیم خاورمیانه هم در نظر گرفت: وقوع آنومالی‌های (بی نظمی و بی قاعدگی) شدید و مکرر از جمله اثرات معمول تغییرات اقلیمی است. خشکسالی بلندمدت خود یک آنومالی است. آن روی سکه خشکسالی، وقوع سیلاب و بی قاعده شدن رژیم بارش است. در خیلی از موارد خشکسالی لزوماً به معنای کاهش بارش متوسط سالیانه نیست.

ممکن است در نهایت آمار سالانه چندان تفاوتی با بارش نرمال نداشته باشد، اما زمان نامناسب بارش موجب شود که مقدار کمتری از رطوبت دریافتی در محیط ذخیره شده و در نهایت با کاهش ذخایر آب و تقلیل رطوبت خاک خشکسالی رخ دهد. برای مثال در همین دو روز گذشته شاهد بوده‌ایم که در عمده لرستان نیمی از متوسط بارش سالانه در ۴۸ ساعت فروباریده است. غالب این بارش هم به صورت سیلاب و با خسارات فراوان از سرزمین خارج شده است. البته که اگر در زمستان بارش کافی رخ نداده باشد و یا در ادامه بهار بارش مناسب رخ ندهد باز هم لرستان با وجود چنین حجمی از بارش در دو روز اخیر، با کمبود منابع آب روبرو خواهد شد.

سدها در این سیل ناجی بودند یا قاتل؟

این بحث البته قدری پیچیده است. یکی از کارکردهای مهم سدها قطعاً مهار سیل و کاهش خسارت ناشی از بارش‌های شدید در دوره‌های ترسالی است. اما سیلاب نیز به واقع بخشی از چرخه طبیعی گردش آب است که امکان بهره‌مندی از رطوبت و آبرفت ادواری را برای عرصه‌های وسیعی از زیست‌بوم به ویژه گستره‌های دور از خط القعرها فراهم می‌آورد.

به واقع سیلاب تنفس عمیق طبیعت است و فرصت باززایی ادواری برای عرصه‌های دور از جریان‌های دائمی آب را ایجاد می‌کند. نقیضه اینجاست: انسان در مسیل‌ها خانه می‌سازد و در بالادست سد می‌سازد تا سیل خانه‌های ایجاد شده در مسیل را ویران نکند. عاقلانه این است که انسان به دم و بازدم مؤلفه‌های جانبخش طبیعت اعتنا کند و در مسیل خانه نسازد تا نیاز به احداث سد در بالادست هم نداشته باشد. بله، سدها خسارات سیل اخیر را کاهش دادند. اما همچنین سدها مانع نوزایایی صدها هزار اراضی خشکیده با سیلاب و آبرفت‌های جانبخش شدند. طبیعت در ماه‌های آتی با ریزگرد انتقام خواهد گرفت.

15 آوریل 2016 - 27 فروردین 1395 

comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۱
comment
comment
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۳۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۱
comment
0
0
comment حرفات طلا واقعا کارشناسی
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار