سرور و برادر عزیزم جناب آقای درویش
مشاور محترم استاندار و مدیرکل روابط عمومی استانداری خوزستان
پیامک کوتاه جنابعالی در نقد یادداشت «آقای استاندار؛ ستون اعتماد به مسئولان ترک برداشته نه دیواره سد دز!» که در آن به دو نکته شکلی و محتوایی اشاره داشتید را مطالعه کرده و توضیح زیر تقدیم میگردد:
1- نکته شکلی: «باکمال تأسف حتی بعضی از مدیران برداشت درستی از یادداشت نداشتند و پاراگرافهای 3،4،5 را که شما از منتقدین نقلقول کردهاید بهحساب شما گذاشتهاند حالآنکه اصل سخن شما ازجمله این فقط دو روایت ... در پاراگراف 6 شروع میشود. فکر کنم نیاز باشد حاشیهای بر عروهالوثقی بزنید.»
البته جنابعالی و دیگر مخاطبان عمومی این یادداشت بهدرستی برداشت کردهاند، اینجانب دو گفتمان رسمی و غیررسمی را برابر هم قراردادم. جملاتی که از گروههای مجازی نقل کردهام از اینجانب نیست به دو قرینه که در این یادداشت آمده است. قرینه اول که خود به آن اشاره کردید و بلافاصله پسازاین مطالب آمده است:
«این فقط دو روایت از یک واقعیت نیست! این دو گزارش از یک رخداد نیست! این دو نگرش به یک حادثه نیست! متأسفانه اینیک شکاف گفتمانی عمیق بین مسئولان و مردم است! این حکایت از بیاعتمادی به مسئولان و گفتار آنهاست!»
قرینه دوم کمی پایینتر آنجایی که اشاره کردم: «شکاف گفتمانی که ظرف دو روز اخیر در بین رسانههای رسمی و مجازی رخنمایی کرده نمونهای از کاهش نسبی اعتماد اجتماعی به مسئولان است.»
2- نکته محتوایی: «جسارتاً تنها یک ایراد کوچک دیدم که در منطق به آن استقراء ناقص و تعمیم ناروا میگویند»؛ اما در این خصوص باید عرض کنم گرچه جنابعالی در بخش اول، برداشت درستی کردید اما در این بخش تلقی شما ناصواب است. چراکه صاحب این قلم در نقلقول مطالب مردم از شبکههای اجتماعی و صفارایی آنها در برابر گفتار رسمی مسئولان در پی راستی آزمایی و تائید یا رد گفتار مسئولان یا مردم نبوده است. بلکه دقیقاً در پی نشان دادن شکاف بین دو گفتمان رسمی و مجازی بوده است. لذا مغالطه استقراء ناقص و تعمیم ناروا قابل اطلاق بر نتیجهگیری یادداشتم نیست.
بر اساس تعریف؛ «تعمیم ناروا درواقع نوعی از استقرای ناقص است که با آنکسی از چند نمونه محدود یا غیرمتعارف، حکمی کلی صادر میکند؛ درحالیکه آن نمونهها کم یا نامتناسب هستند؛ بنابراین درست نبودن و کافی نبودن شواهد، استدلال را به مغالطه تبدیل میکند.» این در حالی است که من فقط میخواستم نشان دهم مردم در شبکههای اجتماعی صحبتهایی کاملاً متفاوت با آنچه مسئولان میگویند مطرح کرده و به سخنان مسئولان باور نداشتند. بدون ورود به صحتوسقم هرکدام از گفتار رسمی مسئولان یا گفتار مجازی مردم!
در این خصوص شمارا به مطلب «سیلزدهایم یا سیاست زده؟!» که یک روز پیش از یادداشت ذکرشده در بالا نگاشته و در آن تلاش کردم که به سهم خود فضایی برای هشدارهای مسئولان ایجاد کنم و مردم را با آنچه در صداوسیمای مرکز خوزستان و رسانههای رسمی گفته میشود همراه کنم: «درحالیکه مسئولان و مردم خود را برای مدیریت این بحران طبیعی آماده میکنند ذهن سیاست زده ما گمانهایی از جنس «سیاست زدگی» برای این هشدارها و اطلاعرسانی صداوسیما و رسانهها طراحی میکند. در این شرایط که مردم باید به مسئولان خود اعتماد کنند چرا برخی از افراد در پی اینگونه سناریوها هستند؟» اما نهتنها کارساز نبود که مطالب افزونتری برخلاف آنچه مسئولان گفته یا میگویند اقامه شد.
تحلیل محتوای مطالب شبکههای اجتماعی در جریان سیل دودسته مطالب عمده را نشان میدهد. یک: نقد سخنان مسئولان استان خوزستان در بزرگنمایی از سیل و بیان و تشریح اهداف جنبی برای آن. دو: مقابله با مطلب سخیف و ناپسند «طغیان دز، خروش کارون و دمخروسی که ادعای بیآبی خوزستان را برملا کرد!» که در سایت اصفهان ما آمده است.
در پایان مجدداً باید بر نتیجهگیری قبلی خود تأکید کنم: «بنابراین پیشنهاد میدهم روابط عمومی دستگاههای اجرایی را موظف کنید بخش عمدهی توان و ظرفیت خود را به «اطلاعیابی» از سطح جامعه اختصاص دهند تا میزان شکاف گفتمانی با «اطلاعرسانی» مسئولان به دست آید. سپس پروسه [نه پروژه] اعتمادسازی را در بلندمدت کلید بزنید!» به این دلیل که ضروری است مسئولان بدانند در بستر جامعه چه می گذرد؟ و نقد را اشتباه و غلط دریافت نکنند!
.
.
.
.
منصوری متشکریم
انتظار ما از شما بیشتر از اینهاست
لطفا بیش از پیش تحلیل کنید و نماینده مردم در انتقاد باشید