داراشکر در روزهایی که زادگاه هنرمند را آب برده مسئولین را خواب نبرده و آقای وزیر حرکتی کرده در نوع خودش کمنظیر. من اگر جای ایشان بودم کمی گیلاس و زیتون هم برای هنرمند میبردم.
دیدار وزیر بهداشت، جناب آقای هاشمی از عباس کیارستمی مهم و قابل تحسین است. بخش فرهنگ و هنر ایران از دو سو ضربات کاری خورده: یک از خُلق و خوی ما ایرانیان که مردهپرستیم و اگر خاطرتان باشد فیالمثل مرحوم پاشایی که رفت فهمیدیم که چه خوانندهی محبوبی بود و دو سیاستهای رسمی که مدام خط و نشانهای عجیب و غریب کشیده و توقعات بیش از حد از اهالی هنر دارند.
کیارستمی برای متولیان رسمی و دولتی طبیعتا نباید چندان محبوب باشد چراکه سردمدار و باعث و بانی آن گونهای از سینماست که به مذاق خیلیها خوش نمیآید باصطلاح جشنوارهای یا هنری است و به تنها چیزی که باور ندارد فتح گیشههایی است که چندان آبرویی نزد سینماروها و فیلمبینهای حرفهای و طبقات متوسط ایران ندارند.
خداراشکر در روزهایی که زادگاه هنرمند را آب برده مسئولین را خواب نبرده و آقای وزیر حرکتی کرده در نوع خودش کمنظیر. من اگر جای ایشان بودم کمی گیلاس و زیتون هم برای هنرمند میبردم.
هنرمندانی همچون کیارستمی و بیضایی و چند تن دیگری که بردن نامشان نیز حساسیتزاست در حالتی از قهر تلویحی با بدنهی سینمای ایران بهسر میبرند که طبیعی هم هست.
در شرایطی که سلیقهی سینمایی عموم به پایینترین میزان خود افول کرده و آب گِلالودی فراهم آمده برای عدهای تاجر مسلک و شومن شبههنرمندانی که از اوضاع نابسامان سینما و تاتر برای خویش کیسهای دوختهاند روزی ذوقزده کنار فرش قرمز کن به گرفتن نمایی از جارموش دلخوشاند و روزی دیگر سر از برزیل درمیآورند هنرمند واقعی یا باید قهر کند یا جلای وطن.
هرقدر هم که به تفکیک هنر واقعی و غیرواقعی باور نداشته باشیم باز هم آدمی ته دلش هم که شده به چنین تمییزی دست میزند و فرق قایل میشود مابین ژانرهای نوظهور و مبتذل سینمایی در ایران همچون ژانر اتوبوسی، درامهای عاشقانهی آبگوشتیِ دختر و پسری، ژانر لُپ لُپهای سوپرمارکتی، و دیگر گونههایی که اگر نبود محدودیتهای رسمی و عُرفی دست تلفنهای سفید ایتالیایی و صورتیهای ژاپنی را از پشت بسته و رویشان را به بهای سیاهبختی آنها که ستون فقرات سینمای ایران محسوب شده یا میشوند؛ سفید میکردند.
جنبهی نمادین دیدار هاشمی از کیارستمی میتواند کمر آنهاییکه با بهراه انداختن سویوزکینوی {Soyuzkino} وطنی کار را به تعطیلی نهاد صنفیسینمایی مهمی همچون خانه سینما کشانده بودند را بشکند.
جایگاه فیلمساز عکاسی همچون کیارستمی در سینمای امروز جهان همان جایگاه امثال آنتونیونی، کوروساوا، تارکوفسکی، برگمان و دیگر کارگردانانی است که همچون حلقههای یک زنجیر وابسته به یک نحله و مکتب فکری مهم در سینما یعنی موج نو و سینمای هنری هستند.
آنها که با سخت کردن شرایط برای تنفس و زیست موج نوی سینمای ایران که از پس تباهیهایی همچون فیلم فارسی و فیلمهای تبلیغاتی کممایه سعی داشت تا آبرویی برای سینمای ایران بخرد؛ متهم ساختنش به جشنوارهای بودن و غیره، عرصه را برای گسترش ژانر اتوبوسی سینمای محفلی و گسترش فساد در سینمای ایران فراهم کرده و لاجرم حکم به تبعید یا خانهنشینی بسیاری دادند که امروزه جایشان در بدنهی سینمای ورشکستهی ایران سخت خالی است در قبال شرایط امروز امثال کیارستمی سخت مسئولند.
در روزهایی که سینما و هنرمند ایرانی در معتبرترین جشنوارهی سینمایی دنیا خوش درخشیده است اقدام تحسین برانگیز هاشمی وزیر بهداشت را ارج نهاده و آرزو میکنیم که بیمهی آقای کیارستمی بی هیچ مشکلی پاسخگوی هزینههای بیمارستانیِ ایشان باشد چراکه نفس وجود چنین شخصی خود بخیه و وصلهای است بر تن ناسور و رنجور سینمای ایران اگر کسی پیدا نشود که بخواهد بخیه هارا بکِشد!
منبع: فرارو