غلامرضا جعفری
داستان انتخابات مجلس رو به اتمام است، تا چند ساعت دیگر این ماراتون سنگین به پایان می رسد و تا این لحظه فقط خداوند می داند که صندلی سبز بهارستانی نشیمن کدام نام و گروه می شود، هر چند که امید هر کدام ما چیزی است و نامی،اما هر آنچه اتفاق بیفتد؛ استان و خاصه اهواز سرنوشتی دیگر خواهد داشت و چاره ای به جز تغییر باقی نمانده، چاره ای که ناشی از حضور بازیگران جدیدی است که دانسته های خود را فقط از مجاری رسمی به دست نمی آورند و برای انتشار این دانسته ها منتظر همان مجاری معتاد به بی کنشی نمی مانند.
در این انتخاباتی که گذشت بیش از هر حضوری، حضور مجازی آدم ها در دنیای واقعی برجسته بود و آمارها نشان از تاثیر شگرف این فضا در معاملات حقیقی دارد، معاملاتی که پیشتر در پس پرده های ضخیم و دور از دیدرس تماشاچی ها صورت می پذیرفت و همین دلیلی بود برای حرکتهای گل درشتی که حق مردم را نصیب دیگران می کرد، دیگرانی که در چرخه معیوب نظارت از کنشگرانی اقتصادی به طبقه ای آریستوکرات بدل می شدند و در بازتولید چرخه نظارت معیوب با نقدینگی های بادآورده،ناظران امین خود را حمایت می کردند، و در نبود جدیت ناظران برای نظارت و البته به دلیل همان پرده های پشتی ضخیم، نور چشم های مردم به اتاق های کریه توزیع زر و زور و تزویر و در نهایت قدرت نمی رسید، همانکه امروز با نفوذ جهان مجازی پرده ها را در برابر نور حقیقت جویی به شدت نحیف کرده و بازیگران می دانند هر لحظه ممکن است این نور چشم های شان را کور کند، شاهد این ماجرا همین انتخاباتی است که گذشت.
در شعارهای انتخابات و سخنرانی ها و پوسترهایی که این گوشه و آن گوشه شهر مشاهده کردیم حضور ادبیات جهان مجازی را می شد به عینه دید، وقتی نمایندگانی که خود در اثر حضور چند دوره مجلس و البته یدک کشیدن نام های سنگین مدیریت کل فلان و بهمان سخن از رفع تبعیض کریه می زنند و یا از نام های خواستنی مردم برای شهرهای آبا و اجدادی شان می گویند و هنگامی که از حضور مدیران غیر بومی یاد می کنند،مدیرانی که به واقع دشمنان اصلی توسعه هستند و در نتیجه فرصت های بومی را نه برای توسعه و یا توسعه متوازن، که در اختیار ایل و تباری قرار می دهند؛و یا وقتی که به یادشان می آید آب های کارون نامراد را و هنگام اشک ریختن بر تالاب ها و پرنده ها و حیوانات تنها و در معرض هزار آسیب زیست محیطی، همه اینها و بیشتر در واقع بازنشر همان ادبیاتی است که مردم و فقط مردم، در جهان مجازی نگاشته و منتشر کرده اند، جهانی که انسان عادی را از رسانه رسمی بی نیاز کرده و حالا این رسانه رسمی است که باید به دنبال دریافت طعم مختلف اذهان مردم، حضور خود را در جهان مجازی و حقیقی توجیه و اقتصادی کند و درست در همین جاست که می گویم هر آنچه از صندوق های رای بیرون بیاید چاره ای به جز همنوایی با موج تغییر خواهی مردم ندارد، هرچند که امید حضور نام هایی را داریم که این جریان را تقویت و تحکیم بورزند و نه تنها در برابر موج نایستند که با موج تغییر خواهی مردم همنوایی کنند، البته آنکه بخواهد در برابر این موج بایستد در سونامی تغییر خواهی غرق خواهد شد، همچنانکه برخی مدیران ارشد استان به احتمال بسیار قوی از نخستین قربانیان این داستان خواهند بود مگر آنکه با درک جهان مجازی، خواسته های حقیقی مردم را گردن نهند اما هر چه هست امروز را عید دیگر اهواز بدانیم، عید حضور هوشمندانه مردم را که از طریق گوشی های هوشمند حتی مدیران کر و کور را مبهوت ساخته مگر آنانی که:(( خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِيمٌ )).
امروز را آغاز فصل دیگری بدانیم، فصل خواستن ها و دانستن ها و امید که این جوانه با حضور موثر مردم به نخلی با طعم شیرین عدالت ورزی و توزیع آگاهی تبدیل شود، در این میان چاره ای به جز گردن نهادن به خواسته مردم باقی نمی ماند، حتی اگر دروغگویان حرفه ای در آیینه مردم بنگرند.