شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۳۴۵۸۱
تاریخ انتشار: ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۴
سید رسول موسوی 

رهبر معظم انقلاب در دیدار با معلمان سراسر کشور با تجلیل از تلاش معلمان گفتند: « نسل آینده با هویت مستقل، عزتمند دینی تربیت شود» در ارتباط با نوسازی در نظام آموزشی کشور فرمودند که نظام آموزشی کنونی برگرفته از نظام آموزشی اروپا است همچون « اثری موزه ای »، دست نخورده باقی مانده و کهنه شده است و نیاز نوسازی دارد، اما نوسازی این نظام به شیوه تقلیدی و رونویسی از دست غربی ها کاری غلط و بیهوده توصیف نمودند در همین ارتباط با تحلیل رهنمودهای مقام معظم رهبری نکاتی را یادآور میشود امیدواریم که مفید واقع شود.

اگر فردی بخواهد در مورد نظام آموزشی یک کشور سخن بگوید یا چیزی بنویسد یا بخواهد برای آن طرحی بدهد برای توفیق حتمی تنها یک راه برایش موجود است و آن هم محک تجربه است ، سخن گفتن در مورد نظام آموزشی یک شکور بدون داشتن تجربه کافی و لازم و فقط با استفاده از اطلاعات محبوس در خزانه ذهن و یا تکیه بر تجارب ناقص دیگران کاری ناقص و ناتمام می باشد.

بنابراین اگر بخواهیم نظام آموزشی کشور را بررسی نمائیم به اشکالاتی برمی خوریم که خواهیم دید این نظام در ظاهر دستگاهی پر سر و صدا و طویل و عریض اما در عمل ناتوان و وابسته می باشد. اشکالات این نظام را می توان در بعد آموزشی وتربیتی آن تقسیم نمود هرچند شاید یکی از مهمترین معضلات حل ناشده این نظام همین تفکیک آموزش از پرورش باشد چراکه این دو شاخه های یک ریشه و عوامل بسیار مهم و همسو و همپا در تشکیل شخصیت انسان می باشند ، بنابراین می بینیم وقتی می خواهیم مسئله و مشکلی را در بعد تربیتی مطرح کنیم باید همان مشکل را به گونه ای دیگر در بعد آموزش نیز مطرح نمود و بالعکس و اما مشکلات موجود در این نظام آموزشی عبارتند از: 

1- در این نظام سطح درس ها بسیار پایین و نیازهای حقیقی و واقعی دانش آموز در نظر گرفته نشده برنامه ها بسیار یکنواخت و کسل کننده و درسها از تنوع برخوردار نیستند و دانش آموز می اندیشد مجبور است چیزی را مطالعه کند که نیاز بدان ندارد ( که البته این خود برمیگردد به اشکال بسیار مهم این نظام یعنی بی هدفی آن، که باید بدان پرداخته و ریشه یابی گردد.) همچنین درسها از روال معینی برخوردار نیستند و در این میان دانش آموز دچار یک اضطراب و ... بالاخره بی تفاوتی خواهد شد و می اندیشد در این میدان بی نظم و بازار رنگارنگ باید به انتخاب خود چیزی بگزیند که چه بسا به انحراف می رود.

2- از دیگر ضعف های این نظام غیرواقعی بودن و بسان مدینه فاضله ای است که حقیقت آن وجود ندارد در کتابها اصولی را در نظر می گیرند و می نویسند بدون اینکه دقیقاً با حقایق واقعیات آن آشنا باشند یکی از مهمترین ضعف های آموزشی نظام آموزشی ما این است که استعدادهای دانش آموزان را شکوفا نمی کند بلکه محفوظاتی را وارد ذهن دانش آموز می کند و بالطبع با عدم کاربرد، این محفوضات بدست فراموشی سپرده شده و این همه بودجه و معلم و کتاب و ... بلااستفاده باقی می ماند و نه نیاز کشور و نه نیاز محصل برآورده نمی شود.

3- بی هدفی دراین نظام از مشخصات بسیار آشکار این نظام است که در هر بخش این سیلاب آشفته به چشم میخورد از معلم و دانش آموز و کادرهای دفتری گرفته تا .. البته این بی هدفی ریشه در عوامل دیگر که گفته شده و خواهد شد دارد وقتی دانش آموز می بیند آنچه را می آموزد به کارش نخواهد آمد نه در بعد عمل و نه در بعد نظر و آینده ای مبهم و آشفته را در پیش رو دارد و معلم می پندارد آنچه که می آموزد و مورد علاقه دانش آموز نیست و مورد نیاز کشور و ... او نیز و همچنین بخشهای اداری می بینند برای گروهی کار میکنند که هدفی ندارد آنها نیز بی هدف خواهند شد نمی دانم شاید تجربه کاری من مرا قدری بدبین نموده و من با عینک بد بینی نموده و من با عینک بدبینی به این نظام می نگرم اما به هر ترتیب چیزی است که من می بینم .

و اما در بعد تربیتی این نظام از نظر تربیتی بسیار فقیر و اصلا نمی توان گفت چنین بعدی وجود دارد شاید بدبین باشیم اما واقعیت است که آنچه از نظر تربیتی صورت می گیرد امری صوری است واگر به نکته مسائل مراجعه نمائید، رنگهای فریبنده ای بیش نیستند این مسئله را اگر بخواهیم دقیق تر بررسی نمائیم باید به بخش های مجزا تقسیم کنیم.

1. در مدرسه ای فردی را و در اداره نیز بخشی را به امور تربیتی اختصاص داده اند، بنابراین  آموزش و پرورش از هم مجزا می گردد و معلمین می انگارند فقط باید آموزش دهند و تربیت به عهده فردی به نام امور تربیتی در مدرسه می باشد ( درحالیکه امور تربیتی باید نقش مشاور را داشته باشد) و اما آیا معلم تربیتی واقعاً نقش تربیت دانش آموزان را به عهده دارد و هرگز او در مدرسه به اموری ظاهری مثل سرود و شعار و ... می پردازد و نیازهای فکری و دیگر نیازهای دانش آموزان برطرف نمی نماید با فعالیت این چنین دانش آموز فقط با پوسته ای از اسلام آشنا می شود و این خود مهلک ترین خطری است که نظام پویای اسلامی ما را تهدید می کند وقتی جامعه از حقیقت اسلام دور افتاد و به ظاهر آن بسنده نمود همان خواهد شد که قبلاً شده در حالی که تحول باید از درون و تمامی اجزا این نظام هماهنگ و حتی سبک معماری مدرسه و کتب، معلم و دفتردار و مدیر و رئیس و مستخدم یک هدف را دنبال نموده تا دانش آموز در این جو هماهنگ و پررنگ شخصیت اصیل خود را بیابد و او خود را در بازار آشفته ای که قبلاً گفتیم پیدا نکند . دچار بی تفاوتی و بی هدفی نگردد.

2. با نبودن امکانات حتی وجود یک کتابخانه غنی نمی توان با دانش آموز عمقی تر برخورد نماید و ارتباط در حد و محدوده کلاس باقی می ماند.

3. پایین بودن فرهنگ خانواده ها عاملی است مزید بر علتهای دیگر که درخانه به دانش آموز آگاهی کافی را نمی دهد و در او ایجاد انگیزه نمی کند و این مهمی است بر دوش آموزش و پروش که سطح فرهنگی جامعه بالا برود و آنها را غنی و استعدادهایشان را بارور نماید، در پایان باید گفت متاسفانه روی نظام تربیتی اسلام دقیقاً و از روی دلسوزی و نیاز کار نگردیم تا بتوان طرحی که جامع و مانع باشد را پی ریزی نمود به عقیده من آموزش و پروش از نظر امکانات و از نظر نیرو و تشکیلات و همچنین فرهنگی غنی ترین وزارتخانه است چرا که نماینده این وزارتخانه و دفاتر آن بصورت مدرسه در تمامی نقاط کشور حتی روستاهای دور افتاده وجود دارد و معلمین بسان قاصدان و مفسران فرهنگ اصیل جامعه می باشند بنابراین نظام اداری آموزش و پرورش باید انعطاف پذیر باشد نه خشک و خشن چراکه این وزارتخانه با انسان سروکار دارد که او نیز موجودی پیچیده می باشد و درحالیکه بخشنامه ها زنجیره بر دست و پای معلمین و مسئولین است. بجای این همه بخشنامه باید به معلمان و مدیران مدارس اختیار داده شود تا به کمک همه مسئولین و معلمان و مشارکت جدی دانش آموزان، مدرسه هدفدار با فرهنگ اسلامی اداره و معرفی کرد.


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار