آنچه که این روزها بر تیتر رسانه ها اعم از مجازی و جراید به چشم می خورد حاکی از تغییرات گسترده و چشمگیر در سطح کلان استان است، این تغییرات مدیریتی در حوزه استانداری بدون شک با معیارها و شاخص هایی انجام شده است که در نوع خود هم میتواند مفید باشد هم مضر و دارای تبعات زیاد، که قصد داریم با ذکر چند عامل به نکات مفید و غیر مفید آن بپردازیم، که سیستم اجرایی در غالب تغییر فرمانداران در زمان و موقعیت کنونی دارای چه بازخوردهایی در جامعه است و نگرش مردم به موضوع عزل و نصب ها چگونه است؛
عزل و نصب افراد در سیستم های اجرایی از قبیل وزارت کشور که با عامه استانداران، فرمانداران و بخشداران در تماس است یک امر بدیهی و مختص به زمان خاصی از دولت ها نیست و اغلب موارد دولت ها با چنین موضوعی برخورد داشتند و برای هر تغییری، ملاک ها و دلایل خاص خود را بیان کردند، اگر بخواهیم منصفانه به این قضیه نگاه کنیم موضوع عزل و نصب فرمانداران در چارچوب قانون و معیارهای در نظر گرفته و انجام شده است، و حالتی دیگر از فرایند تغییرات، این حالت را میتواند داشته باشد که به نوآوری و ابتکار و تغییر رویه در آن حوزه کاری کمک کند و چه بسا برخی از این تغییرات در راستای تحول فکری و نظام مدیریتی آن حوزه صورت گرفته است.
اما اگر خواسته باشیم به نکات مضر و دارای تبعات این نوع تغییرات بپردازیم نکات مبهم و تامل برانگیز برخورد خواهیم کرد که چرا در این زمان و بعد از انتخابات این عزل و نصب ها صورت گرفته است؟!! چرا یک سال مانده به پایان دولت و مشخص نبودن عملکرد فرمانداران دست به تغییرات زده ایم؟!!
نگاه جامع به عملکرد فرمانداران در دولت کنونی و جابجایی حوزه های کاری برخی از این افراد قطعا به عملکردها و بازدهی آنان مربوط نمی شود و اگر فرمانداری در حوزه کاری خود دارای کارکردهای مفیدی بود و در حال انجام دادن برنامه های چهار ساله خویش بود بهتر و شایسته تر بود که در همان شهر و حوزه قبلی به ادامه مدیریت خویش میپرداخت، اگر عمیق تر به مساله نگاه کنیم برای شناخت فرماندار از حوزه کاری جدید خویش نیاز به فرایند زمانی خاصی است و برای عبور از این فرایند نیاز به چند ماه کار کارشناسی و تخصصی میباشد، در یکسال مانده به پایان دولت اعتدال، چگونه افراد جدید توان دارند در حوزه مدیریتی خویش برنامه ریزی کنند و به نتیجه آن بیاندیشند، عالم سیاست نگاه کوتاه نگری و روزمره گی و رفع تکلیف را پذیرا نیست و برای برون رفت از آن نیازمند چشم انداز و دور دست نگری است، که متاسفانه در فرایند جابجایی ها و عزل و نصب ها، چشم انداز و برنامه ها، مهم شمرده نشده اند و در اولویت قرار نگرفته اند، برنامه های اجتماعی و اقتصادی و شیوه رابطه فرمانداران با مردم و شناخت متقابل، کار یک روز و یک ماه نیست و برخی از این فرمانداران برای گذراندن این پروسه تلاش زیادی کردند تا به این مرحله رسیدند حال چگونه در یک سال پایانی به دولت یازدهم از فرمانداران تغییر یافته بخواهیم از عملکرد یکساله خود دفاع کنند قطعا اگر ناکامی صورت گیرد کمبود وقت و زمان و یکسال مدیریت ناکافی خویش را بیان میکنند.
حس ناامنی از جایگاه فرمانداری نسبت به موقعیت کاری خویش و عدم انگیزه برای تلاش در حوزه، از پیامدها و تبعات منفی تغییرات این چنین گسترده است، مسولان منطقه ای زمانیکه حس پایداری و ثبات را در حوزه کاری خویش نبینند ممکن با بی توانی به ادامه کار بپردازند و ترس از برکناری و جابجایی، مانعی بر سر برنامه های خود تصور کنند.
نکات ذکر شده صرفا جهت شناخت نقاط ضعف و قوت، برنامه ها و سیاست ها بیان شده است و قبول داشته باشیم با شناخت نقاط ضعف و معایب، میتوانیم حرکت رو به جلو و تاثیر گذاری در جامعه داشته باشیم.