بخش دوم/ دکتر حسن دادخواه
در بخش نخست از این یادداشت، به بهانه اعلام گزارشی از آسیب های اجتماعی در جامعه امروز ایران از سوی وزیر کشور ، به تعدادی از مصادیق کج اندیشی هایی که موجب بروز و تقویت و تعمیق آسیب های اجتماعی در کشورمان شده است، اشاره گردید.
در این بخش از یادداشت به سه نمونه دیگر از مصادیق و موارد کج اندیشی های فرهنگی و مذهبی اشاره می شود:
1_ پر رنگ و برجسته کردن مناسبت های سوگواری و اندوه بخش و محدود کردن و جلوگیری از مناسبت ها و بهانه های شادی آور و نشاط برانگیز از سوی برخی متشرعان و افرادی که بازار کسب و کارشان با دامن زدن به مناسبت های حزن آور رونق می گیرد و یا انسان متعالی و مومن راستین را در الگوهایی از آدم های محزون متجلی می بینند. این دسته از مدعیان دینداری، تقویت روحیه دینی در شهروندان جامعه اسلامی و گسترش دین و تقوا را در حزن آفرینی و دل کندن از امور دنیوی می انگارند. حال آنکه اصل آموزه های دین با شادی مردم مسلمان و خوشحال بودن ایشان در مناسبت های شادی آفرین موافقت دارد و در فرهنگ ملی ایرانیان، مناسبت های شادی بخش مانند اعیاد، با شکرگزاری جمعی و گروهی به درگاه خداوند به عنوان سرچشمه همه نعمت ها، همراه بوده است. ترویج و برجسته کردن مناسبت های سوگواری و اندوه آور، بطور یقین در افزایش افسردگی و ناامیدی که سرچشمه پاره ای از آسیب های اجتماعی و بیماری های روحی است، موثر است.
2_ رشته های هنری از آنجا که با قوه تخیل و زیبایی شناسی انسان ها در آمیخته است، نقش بسزایی در انبساط خاطر و آسودگی روحی و فراموش شدن اندوه و آرامش روانی انسان ها دارد. از این رو، بهره مندی از تولیدات هنری آنهم به شکل گروهی و جمعی ضمن تقویت روحیه جمع گرایی در انسان ها و بیرون آوردن انان از گوشه گیری، می تواند اوقات خوشی را برای سپری کردن وقت بیکاری و بهره مندی های هنری فراهم آورد.
متاسفانه، این دسته از فعالیت ها در جامعه امروز ما، با سلایق و دیدگاه های متفاوت و متناقض روبرو گردیده است و هر مرجع دولتی و غیردولتی که خویش را متصدی و مسئول دین و آخرت مردم تلقی می کند، با وارد شدن به انواع رشته های هنری و اعلام مفید و زیان بخش بودن آن و یا در تضاد دانستن آن با اخلاق و فرهنگ ملی و مذهبی، موجب برهم خوردن برنامه های هنری و به تعطیل کشاندن فعالیت های فرهنگی و هنری می شود و از این رو، جمعیت های زیادی از نسل جوان که جویای بهره مندی از انواع گوناگون فعالیت و کارهای هنری است، در نبودن این گونه برنامه ها، به جایگزین کردن سرگرمی های پر خطر و زیان آور رومی آورند و اینچنین مقدمات بروز آسیب های اجتماعی با دستان خودمان فراهم می شود.
3_ تاکید و پافشاری دستگاه های حکومتی بر مذهبی بودن برنامه های فرهنگی و تولیدات هنری مانند فیلم های تلویزیونی و مراسمی مانند جشن دانش آموختگی دانشجویان و ممانعت با اجرای موسیقی در بعضی شهرهای کشورمان و انتظامی کردن مناسبت های ملی مانند چهارشنبه آخر سال و سیزدهم فروردین و هشدار دادن های قضایی به مردم بجای فراهم کردن ابزار های سالم و امکانات درخور و مناسب برای گذران اوقات تفریح مردم و....دست به دست هم داده است و موجب شده است تا دسته هایی از مردم به تفریحات زیرزمینی و پرخطر روآورند و شکاف و فاصله میان خواسته های مردم با انتظارات حکومت روز به روز بیشتر گردد. این جدایی مردم از حکومت ضمن آنکه مقدمات بسیاری از آسیب های اجتماعی را فراهم می کند، متاسفانه زمینه نارضایتی و بی اعتمادی را میان مردم و حاکمیت گسترش می دهد.
به نظر می آید که تنها راه گریز از پیامدهای ناگواری که در انتظار ماست، جلوگیری از دوقطبی شدن مردم و حاکمیت و رعایت احترام به شعور مردم از سوی حکومت و خودداری از اتخاذ راه حل های انتظامی و قضایی در حوزه امور فرهنکی و هنری است.