شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۳۸۳۸۸
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۰
اصولاً چهره های محبوب ورزشی و هنری در تمام دنیا جدا از حرفه اصلی شان در عرصه قهرمانی، هنر بازیگری سینما و… دارای جایگاهی اجتماعی هستند که معمولاً برندهای مختلف، شرکت های تبلیغاتی و حتی سیاسیون از این محبوبیت به نفع خودشان سود می برند و البته در این راستا دستمزدی به شیوه های مختلف پرداخت می نمایند.
روزنامه بانی فیلم / مجتبی احمدی: اصولاً چهره های محبوب ورزشی و هنری در تمام دنیا جدا از حرفه اصلی شان در عرصه قهرمانی، هنر بازیگری سینما و… دارای جایگاهی اجتماعی هستند که معمولاً برندهای مختلف، شرکت های تبلیغاتی و حتی سیاسیون از این محبوبیت به نفع خودشان سود می برند و البته در این راستا دستمزدی به شیوه های مختلف پرداخت می نمایند. اینکه اصولاً هنر سینما جزو مشاغل پر هزینه محسوب می شود و مخاطبان گسترده آن باعث شده از زوایای مختلف در معرض دید همگان باشد پر واضح است وجوه تبلیغاتی متعددی به خود گرفته و عملاً یک سود دو طرفه از این همکاری عاید طرفین شود و اصولاً بجز موارد خاص، هیچ یک از طرفین این اتفاق متضرر نمی شوند.

 بسیاری از چهره های سیاسی در روزهای نزدیک به انتخابات به سراغ چهره های سینمایی می روند و از آنها به عنوان مهره های مورد توجه به نفع دیده و مطرح شدن و حتی جا افتادن خودشان استفاده می کنند و البته در این اثنا اصولاً پول مفصلی هم هزینه می شود. در واقع گاهی حتی دیده شد که اهالی هنر بدون اعتقاد به فرد مد نظر نسبت به انجام یک پروسه تبلیغاتی، ورودی حرفه ای دارند و تنها یک نگاه تجاری به ماجرا، آنها را به این امر تشویق می کند. هر چند گاهی هم دیده شده که چهره های ورزشی و هنری با اعتقاد کامل به یک فرد، اندیشه یا شخصیت سیاسی دست در دست او اقدام به فعالیت در جهت بهتر دیده شدن این افراد در اموری مانند انتخابات نمایند. که در هر حالت نمی توان آن را از یک هدف کاملاً بیزینس گونه مصون دانست.

چرا این بازیگران همه جا هستند؟!

با این مقدمه به نسبت بلند نتیجه می گیریم که حضور بازیگران، بازیکنان و چهره های محبوب در عرصه های مختلف امور تبلیغی، به هیچ وجه امری دور از ذهن نیست و بسیاری از بزرگان ورزش و هنر دنیا درآمدهای قابل توجهی را در عرصه تبلیغات به جیب می زنند و در واقع این امر در کنار حرفه اصلی شان بخشی از بیزینس تجاری شان محسوب می شود که خیلی هم مکانیزه شده و گاهاً با حضور یک مشاور- کارشناس تبلیغاتی و… اتفاق می افتد. (بدیهی است در این عرصه حضور یک مشاور کاربلد تجاری دو جنبه مفید و موثر می تواند داشته باشد. اولاً موارد مرتبط بیزینسی که اصولاً هنرمند در آن هیچ تجربه و شناختی ندارد مورد بررسی واقع می شود و در مرحله بعد انتخاب یک بِرند معتبر که به جایگاه هنرمند یا بازیگر سرشناس و البته محبوبیتش ضربه نزند مد نظر خواهد بود.

بیکاری بازیگران درجه چندم

موضوع بحث اینجاست که در حال حاضر تولیدات محدود تلویزیون باعث شده شکل و شمایل خاصی به بحث حضور بازیگران درجه دو و سه به این ماجرا بخشیده شود. به هر حال حفظ جایگاه و گرید یک هنرمند قصه ای است که شاید در قدم اول به خود و نگاهی عمیق تر به رسانه ای که در آن فعالیت دارد مرتبط شود. این قبول که حق واقعی یک هنرمند است که برای آینده هنری و البته جایگاهش تصمیم بگیرد و آنطور که صلاح می داند داشته های مادی و معنوی خود را در عرصه هنر خرج و هزینه کند اما یادمان نرود که آرتیست تلویزیون یا حتی سینما که با این عنوان به جایگاه فعلی اش دست یافته باید با مراقبت ویژه ای دست به این کار بزند. اخیراً دیده می شود بازیگران درجه چندم در کنار کار حرفه ای شان که بسیار کمرنگ شده اقدامات بیزینسی نامعقول هم دارند (که این البته شامل تعدادی محدود از این دست هنرمندان می شود) افتتاح یک رستوران معمولی یا یک بِرند به شدت دم دستی در یک پاساژ یا حضور در افتتاح یک مرکز تجاری به شدت پیش پا افتاده یعنی خرج کردن آن چیزی که سال ها برایش جان و وقت گذاشته ایم و قطعاً حفظ آن کار آسانی نیست. 

متاسفانه اینکه گاهی می بینیم بازیگری معروف و گاه حتی محبوب به شیوه های نامرسوم تبلیغاتی (اعم از حضور در مراسم افتتاح یک برند بی نام و نشان یا حتی تبلیغات در فضای مجازی و صفحات شخصی و…) تن می دهد سوال هایی را ایجاد می کند که پاسخ به هر کدام می تواند نگاهی پُر چالش به این بحث ببخشد. به عنوان مثال اینکه کمیت تولیدات سیما و سینما به جایی رسیده که بسیاری از بازیگران برای ارتزاق مجبور به این اقدام باشند جای سوال دارد. خیلی از بازیگران چهره، استار و محبوب تلویزیون و سینمای ایران در این امر دارای مشاوران زبده و کاربلد بوده و حاضر نیستند در هیچ حرکت بیزینسی، بدون فکر و تجربه و مشورت قبلی حاضر شوند. تحقیق بر روی بِرند، نگاه کیفی به آن برند در دل جامعه و… مواردی است که به جایگاه هنرمند نیز جلوه ای مهمتر می بخشد. چرا باید تقسیم کار در تلویزیون و سینمای ما به جایی برسد که عده ای از بازیگران سالی چند کار و تعدادی دیگر حتی سالی یک کار هم در کارنامه شان وجود نداشته باشد و مجبور شوند برای امرار معاش و حتی ماندن در فرصت های بعدی دیده شدن و از یاد نرفتن ها دست به این اقدام بزنند هر چند می دانند شأن و جایگاهشان به مراتب بالاتر از حضور در افتتاح یک رستوران فست فود در فلان خیابان تهران است.

همانطور که در بالا به آن اشاره شد معمولاً حضور افراد محبوب و معروف در کنار کالاهای تجاری و… امری مرسوم است اما نه هر کالا و نه هر اتفاق و نه هر افتتاح و…

تجربه ثابت کرده ماندن در کورس دیده شدن و در خاطر ماندن گاهی با این روش جواب داده و در واقع حضور فلان بازیگر در مثلاً مراسم افتتاح فلان گالری عطر و تبلیغات در فضای مجازی فرصتی برای یادآوری او به تهیه کنندگان و کارگردانان مختلف بوده و برعکس بسیاری از هنرمندان با این شیوه پای کنار رفتن خودشان را از این عرصه امضا کرده اند. بسیاری از سازندگان هم اعتقاد دارند بازیگری که مدام در این جایگاه دیده می شود دیگر نمی تواند چهره ای بکر و جذاب برای مخاطب باشد چرا که مخاطب می تواند او را در مدل های مختلف این روزها در فضای مجازی دنبال کند. در گفت و گو با چند بازیگر خانم و آقای فعال در این عرصه به این نتیجه رسیدیم که بیش از پنجاه درصد ماجرا برمی گردد به همان قصه دیده شدن و یادآوری ۲۰-۳۰ درصد قصه برمی گردد به هنرمندان که در رودربایستی دوستان و آشنایان خود مجبورند به حضور در این مراسم ها و اماکن افتتاح و… و چندین درصد هم نگاهی اقتصادی به ماجرا دارند و نکته جالب اینکه درصد بسیار اندکی هم خودشان اصولاً علاقمندند در این ماجرا فعال باشند.

یکی از این بازیگران می گوید من حتی دوستانم را به این عرصه دعوت می کنم و گاهی به دعوت یک برند یا مرکز تجاری، دوستان همکار را با تعیین یک هدیه یا دستمزد مشخص به این مراکز معرفی می کنم، او که نمی خواست در این مطلب نامی از او برده شود گفت گاهی اوقات حتی برخی عزیزان همکار از من دلخور شده و گلایه می کنند که چرا برای مثلاً افتتاح فلان مرکز یا پاساژ و… از آنها دعوت نشده است.

البته در این بین هستند هنرمندانی که تنها در عرصه های فرهنگی مثل افتتاح نمایشگاه های عکس و نقاشی و کنسرت ها و… فعالند و معمولاً باید بِرند یا مرکز تجاری درخواست کننده بسیار صاحبنام و معروف باشد تا در مراسم های مربوط به آن حضور یافته و شرکت کنند.

حرف آخر

البته اینجا جدا از نقدی که به برخی از هنرمندان به خاطر عدم حفظ جایگاهشان وارد داشتیم باید به مسوولین (بخصوص) تلویزیون یادآور شویم که اصولاً هنرمند و بخصوص بازیگر نیازمند به دیده شدن است و این اصل در ذات هنر بازیگری نهفته است. اینکه یک بازیگر تلویزیون پس از حضور در یک سریال ۵۰ شبی با کلی محبوبیت و توجه از سوی مردم، رسانه های مختلف و خبرنگارها به یکباره دو سال بیکار می شود قطعاً لطمه روحی بسیاری برای او محسوب می شود و شاید در التیام زخم خود مجبور باشد دعوت خیلی از مراکز تجاری و… را بپذیرد. بازیگری که باید دلیل عدم حضور و کم کاری اش را برای مردم به نحوی توجیه کند گاه برای دور نشدن از عرصه و دیده شدن در جمع همکاران شاید برخلاف میل باطنی اش اقداماتی نیز داشته باشد. 

اگر چه توانایی، استعداد و خلاقیت یک بازیگر در جایگاه هنری اش بسیار موثر است اما بسیار دیده شده اند بازیگران مستعدی که به دلیل نداشتن روابط و زندگی با حفظ و رعایت ضوابط، از فعالیت های مستمر محروم مانده اند و تنها چند کارگردان و تهیه کننده خاص سراغ آنها می روند. بد نیست ریاست تازه نفس تلویزیون در کنار معاون با تجربه و با سابقه سیما به این امر نگاهی ویژه داشته باشند تا تقسیم کار میان بازیگران معقولانه تر از این باشد که برخی از بازیگران از این شبکه به آن شبکه بروند و برخی بازیگران بیشتر در فضای مجازی فعال باشند تا در تلویزیون که خانه اصلی آنها محسوب می شود. یادمان نرود بسیاری از بازیگرانی که تلویزیون وطنی و فعالیت در کشور خودشان را رها می کنند و به شبکه های سخیف ماهواره ای می پیوندند از بیکاری می روند و سلیقه شان قطعاً کار خارج از کشور نیست چرا که مشخصاً کارنامه هنری شان بیشتر بوی کم کاری و بیکاری می دهد تا… .

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار