فرشید خدادادیان
پایتخت ایران،امروز و پس از سی و هفت سال مهاجرت شهروندان مناطق مختلف کشور،دیگر خود يک ايران کوچک است.فارغ از معایبی که برای هر کلانشهری از این دست قابل تصور است،از جمله تعارضات و ناهمگونی و یک دست نبودن فرهنگ شهری،در عین حال تهران فشرده ی فرهنگی تمام ایران است و امروزه کمتر قوم و خرده فرهنگی را می توان یافت که به تبع حضور متعلقین به آن قومیت یا خرده فرهنگ در پایتخت حضور نداشته باشد.
تنوع فرهنگی اقوام ساکن تهران،در عین حال یک ظرفیت ارزشمند برای آشنایی شهروندان با فرهنگ سایر همشهریان خویش نیز هست و برخلاف تصور رایج،به نظر می رسد مخاطب این هفته ها در گام نخست شهروندان تهرانی هستند،نه ساکنان استان های معرفی شده و نه ظرفیت و فرصتی برای ارائه بیلان کار و گزارش دهی آمار و ارقام!نکته ای ظریف که اگر مورد توجه قرار گیرد،به بازدهی این رسم پسندیده ی فرهنگی شهرداری تهران کمک فراوانی خواهد کرد.
در عین حال،طبیعی است که اگر تمام استانها سوابق فرهنگي،سنتها،آيين ها،مفاخر،شعر و ادب،هنر، موسيقي،تئاتر،صنايع دستي و … و هرچيزي که بتوان در حوزه ی فرهنگي و هنري تعريف کرد را در تهران به نمايش بگذارند،علاوه بر اینکه از اين طريق عموم شهروندان پایتخت با توانمندي هاي فرهنگي هر نقطه از کشور آشنا مي شوند در حوزه سرمايه گذاري نیز برگزاري اين برنامه ها میتواند تاثیر مثبتی داشته باشد زیرا استانها با نمايش جاذبه هاي گردشگري و ظرفيت هاي سرمايه گذاري خود مي توانند در حوزه هاي مختلف سرمايه گذار جذب کنند که اين امر خود در بالا بردن سطح اشتغال و توسعه استانها بسيار مهم و ارزشمند خواهد بود.
شهرداری تهران در ادامه سلسله برنامه های برگزاری هفته های فرهنگی درصدد است در اواخر تابستان امسال هفته ی فرهنگی خوزستان را در برج میلاد تهران برگزار نماید.برنامه ای که در جریان برگزاری آن افراد زیادی آستین همت بالا زده اند و حضور و نقش دکتر ولی الله شجاع پوریان،عضو خوزستانی شورای شهر تهران و مدیرمسئول روزنامه همدلی بعنوان رئیس شورای سیاستگذاری و همچنین آقای عادل مزاری رئیس دبیرخانه ی فرهنگی و اجتماعی کلانشهرهای شهرداری تهران بعنوان متولی برگزاری این برنامه،نوید بخش کاری شایسته و درخور است.خصوصاً اینکه فارغ از جناح بندی های سیاسی و اختلاف نظرهای طبیعی بین صاحبنظران فرهنگی،اجتماعی و سیاسی استان تلاش گردیده بهانه ای برای وفاق و همگرایی بیشتر ظرفیت های انسانی استان خوزستان نیز فراهم گردد.
بدون شک برنامه ی پیش رو،با آرزوی فعالانه برگزاری به بهترین شکل ممکن،آخرین هفته ی فرهنگی خوزستان در تهران نخواهد بود و تجربه و پایه ای خواهد شد برای برنامه های آتی،اما در خصوص ظرفیت های ارزشمند تاریخی،فرهنگی و البته اقتصادی خوزستان برای کشور،چند همزمانی تاریخی به نحوی که خواهد آمد،فرصت و ظرفیت تعریف هفته فرهنگی خوزستان در یک هفته ثابت از سال را برای ثبت در تقویم فرهنگی پایتخت ایجاد می نماید.
چنانچه می دانیم و در تقویم فرهنگی کشور نیز ثبت است،روزهای سوم،چهارم و پنجم خرداد،به مناسبت های به ترتیب؛آزاد سازی خرمشهر،مقاومت مردم دزفول در برابر موشک باران های رژیم بعثی و همچنین سالروز کشف نفت از چاه شماره یک مسجدسلیمان،بنام سه شهر از شهرهای خوزستان؛ خرمشهر،دزفول و مسجدسلیمان ثبت است.سه شهری که اتفاقاً سه نماد و شاخص فرهنگی و قومی در استان خوزستان نیز محسوب می شوند و در طول تاریخ ایران و خاورمیانه دارای جایگاه ارزشمندی بوده و خوزستان را شهره آفاق نموده اند.
سوم خردادماه،سالروز حماسه دلیرمردان و شیرزنان رزمنده ی ایرانی در بازپس گیری خرم ترین شهر ایران از دشمن بعثی بود که به قیمت خونین شهر شدن این شهر،مانع از جدا شدن آن از مام میهن شدند.خرمشهر و آبادان و بستان و سوسنگرد و دیگر مناطق خط مقدم جبهه خوزستان در دوران هشت ساله ی دفاع مقدس،مطهر به خون پاک ایرانیان وطن پرستی است که برای دفاع از خاک میهن مومنانه دست از جان شستند که؛"حب الوطن من الایمان"و بدین ترتیب کدام خانواده از سراسر ایران را می شناسید که عزیزی نسبی یا سببی را در خوزستان تقدیم دفاع از ایران نکرده باشد؟!
چهارم خردادماه نیز ماد مقاومت مردم شمال خوزستان در شهرهای دزفول و اندیمشک و شوشتر در جنگ ناجوانمردانه ی شهرها است!حجم موشک های پرتاب شده به سمت شمال خوزستان اگر بیشتر از گلوله های رد و بدل شده در خط مقدم نبود،کمتر از آن هم نبود و زنان و کودکان و افراد کهنسال میزبان این شش متری ها و نه متری ها و دوزاده متری هایی بودند که در لحظه پرتاب آنها تنها می شندیدند؛"هشدار دهنده معذور است" !؟ اما دلیرمردانه و شیرزنانه و در عین حال معصومانه و مظلومانه ماندند تا پشت گرمی باشند برای شهرهای خط مقدم در دفاع از کشور!
پنجم خرداد ماه نیز سالروز کشف نفت در ایران در چنین روزی به سال1287خورشیدی با فوران نفت از پاه شماره یک مسجدسلیمان است و تولد خوزستان و ایران صنعتی است.فارغ از مزایا و مواهبی که نفت بر اقتصاد و اجتماع ایرانی وارد نمود،از منظر فرهنگی پنجره ای باز کرد به فرهنگ مدرن برای ایران و تاثیرات این اتفاق را در سینما،تئاتر،نگارش و سرایش می توان دید و مظاهر آن در مدنیت و معماری و ساختارهای مدرن همچنان مشهود است.مسجدسلیمان و آبادان و سایر مناطق نفت خیز خوزستان شهرهای تاریخی و باستانی خوزستان و ایران هستند که با نفت حیاتی دوباره و مدرن یافته اند و تمامی شئون زیست در این استان از خرداد1287 به این سو متاثر از نفت است.
با عنایت به چنین سالروزهای مهم و ثبت شده ای پیشنهاد می شود هفته اول خردادماه هر سال بنام هفته فرهنگی خوزستان در تهران و البته خود استان خوزستان برگزار شود و مجالی مکرر باشد برای بازخوانی اهمیت فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی سرزمینی که در دفاع از ان تمامی ایرانیان از جان خود مایه گذاشتند.
ثبت هفته ی اول خردادماه بنام هفته فرهنگی خوزستان مجالی است برای توجه به این استان زرخیز و محروم که این روزها ساکنانش غبار و خاک را تنفس می کنند و اگر فکری بحال مشکلات زیست محیطی شان نشود در پاسخ دعوت ایشان به حضور در این مراسم مطمئنا خواهند گفت؛"دل خوش سیری چند؟!"