در روزهای گذشته سرمربی تیم ملی فوتبال ایران و پرسپولیس در حالی با یکدیگر به صورت لفظی درگیر شدند که شاید هر دو آنها خواستههای منطقی داشتهاند اما با کنکاش در سرمنشاء این اختلاف ردپای فردی را میتوان یافت که در حقیقت عدم انجام درست وظایفش باعث ایجاد این اختلاف شده است. فردی که نقشش در این ماجرا کمتر مورد توجه بوده است.
خبرگزاری ایسنا: چند روز گذشته برای فوتبال ایران روزهای پر حاشیهای بوده و آرامش نسبی بعد انتخابات فدراسیون فوتبال را مختل کرده است. دو مربی خارجی، محبوب و سرشناس فوتبال ایران در متن این اتفاق قرار داشتهاند، یکی با صحبتهای خود در فضای مجازی و دیگر در رسانهها آتش این اختلاف را بر افروختهاند.
آرامش نسبی فوتبال را حفظ کنید
در اینکه فوتبال ایران مشکل دارد، شکی نیست، در کمبود امکانات و سخت افزار هم تردیدی وجود ندارد و تحمل این شرایط در برههای که اغلب کشورهای دیگر با مشکلات پیش پا افتاده فوتبال ایران مواجه نیستند، فقط با ایجاد آرامش و برنامه ریزی امکان پذیر است.
هنوز دوران هشت ساله مدیریت علی کفاشیان و حاشیه های مختلفش را کسی فراموش نکرده است. دورهای که کمتر روز آرامی را به خود دید و مکررا شاهد اختلاف و تفرقه میان اهالی فوتبال بودیم اما یکی دو ماه گذشته روزهای آرامی برای فوتبال بوده است. مهدی تاج با حضور کم رنگ در رسانه ها و کنترل ارکان فدراسیون پس از انتخابات توانسته تا حدودی موفق عمل کند اما کی روش و برانکو ناخواسته آرامش نسبتا مطبوع فوتبال ایران را برهم زدهاند.
اختلاف دو مربی فعلی و سابق تیم ملی از آن جنس اختلاف هایی است که معمولا در فوتبال ایران وجود داشته و حتی موجب واکنش هواداران تیم ملی، پرسپولیس و حتی استقلال هم شده است. البته در حال حاضر هر دو مربی فیتیله بیان اعتراضات و اختلافات را پایین دادهاند و انتظار میرود دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم چرا که این رفتارها همان طور که نشان داد چیزی جز ضرر و اتلاف وقت و هزینه برای فوتبال ایران در بر ندارد.
کی روش و برانکو چه می گویند؟
کیروش سرمربی تیم ملی فوتبال است و کار سختی را هم برای صعود به جام جهانی در پیش دارد. به همین دلیل او وظیفه دارد برنامه ریزی مناسبی را برای تیم ملی انجام دهد و دلش هم می خواهد در بیشترین زمان ممکن ملی پوشان ایران را در اختیار داشته باشد؛ همانگونه که برانکو نیز در زمان حضورش در تیم ملی در مواردی ٢٥ روز بازیکنان حاضر در لیگ ایران را به اردو برده است. پس تا اینجا او برای منافع تیم ملی عمل کرده است و مانند تیمهای ملی قطر و چین درخواست اردوی بلند مدت برای تیم ملی ایران کرده است.
در سوی مقابل هم برانکو هدایت یکی از پرطرفدار ترین تیم ایران را برعهده دارد و او هم باید انتظار چند ده میلیون هوادار را برآورده کند. او میخواهد اردوی آمادگی پیش از شروع فصل لیگ تیمش را باتمام بازیکنان برگزار کند و روند آماده سازی بازیکنانش را با حضور همه بازیکنان به انجام برساند. باشگاه او برای بازیکنان هزینه کرده، پس او هم می خواهد بازیکنان ملی پوشش را در تیم خود داشته باشد.
مشکل اصلی چیست؟
سرمربی تیم ملی و اعضای فدراسیون میگویند که قبل از تصویب برنامههای تیم ملی، این برنامه به طور کتبی با باشگاه ها ابلاغ شده و ظاهرا مخالفتی هم وجود نداشته اما باشگاهها و علیالخصوص باشگاه پرسپولیس میگویند بعد از تصویب اردو به آنها نامه زده شده است پس این برنامه با هماهنگی باشگاهها نبوده است.
کلید حل این معما را می توان در صحبت های روز گذشته رییس فدراسیون فوتبال پیدا کرد؛ جایی که تاج درباره برگزاری اردوی تیم ملی در ارمنستان و اتریش گفت که قبل از اجرایی شدن این برنامه ها، در تاریخ 11 خرداد در جلسه هیات رییسه سازمان لیگ که متشکل از نماینده هیات های فوتبال استان ها، نمایندگان باشگاه های لیگ برتری و حتی لیگ دسته یک و دو است، بحث و تبادل نظر شده و در نهایت هم رای به برگزاری این اردوها داده شده است.
نکته کلیدی صحبت های تاج اشاره به اعضای هیات رییسه است. در واقع نماینده باشگاه های لیگ برتر در اینجا وظیفه بیان نظرات باشگاه ها را دارد. چطور می شود در حالی که باشگاه ها از برگزاری این اردو ناراضی هستند، نماینده باشگاه ها با آن موافقت کند؟
چه دلیلی باعث اختلاف برانکو و کی روش شد؟
نماینده باشگاه های لیگ برتری در هیات رییسه فدراسیون فوتبال هم کسی نیست جز منصور قنبرزاده، مدیرعامل سابق نفت تهران. آیا بهتر نبود قنبرزاده پیش از اعلام نظرش درباره این اردو نظرات باشگاه ها را هم جویا می شد تا شاهد این اختلافات نباشیم؟
حتی تاج این جمله را هم گفت که اگر باشگاه ها با اردو مخالفت می کردند، برنامه دیگری را تدارک می دیدند تا بالاخره رضایت باشگاه ها را در عین حفظ منافع تیم ملی جلب کنند؟
شاید پاسخ این سوال هم این باشد که چون قنبرزاده در حال حاضر سمتی در هیچ باشگاه لیگ برتری ندارد، نتوانسته از شرایط باشگاه ها با خبر شود. حتی اگر مدیرعامل سابق نفت با چند باشگاه لیگ برتری مکاتبه کوچکی را انجام می داد به راحتی میتوانست از نظرات این طیف مخالف با برگزاری اردوی تیم ملی با خبر شود و در نتیجه آرامش فوتبال ایران هم حفظ می شد.
به نظر می رسد در شرایط فعلی همانقدر که حکم فرما بودن آرامش برای فوتبال ایران اهمیت دارد، تصمیم گیری درباره وضعیت منصور قنبرزاده که نماینده باشگاه های لیگ برتری در هیات رییسه سازمان لیگ است اما سمتی در هیچ باشگاهی ندارد، ضرورت داشته باشد چرا که او باید نقش رابط باشگاه ها و فدراسیون فوتبال را ایفا می کرد اما عملا به وظایف پیش پا افتاده خود عمل نکرده است.
مهدی تاج رییس فدراسیون فوتبال نیز در این مدت تلاش کرده تا همواره در همه اختلافات فوتبالی راهحلهای میانه را اتخاذ کند تا به قول معرف نه سیخ را بسوزاند و نه کباب را، اما به نظر میرسد که این سیاست همیشه نخواهد توانست مشکلگشا باشد، لازم و ضروری است که رییس کم حرف اینروزهای فدراسیون فوتبال در برخی موارد با روشنگری صریحتر، از اتفاقات احتمالی و عمیق شدن اختلافات کوچک جلوگیری کند. چرا که ادامه این اختلافات آشکار و بعضا مبهم مربیان و مدیران فوتبالی میتواند بدنه فوتبال و روند آرام آن را به آشوب بکشاند.