افشین آریایی
کار سختی نیست. مرور خاطرات گذشته، پرس و جو از قدیمی ترها یا انجام یک سرچ ساده در اینترنت هم می تواند درستی این مدعا را ثابت کند. منظور من، لیست اسامی و سوابق کسانی است که از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا پیش از دکتر غلامرضا شریعتی، بر مسند استانداری خوزستان تکیه زده اند.
کافی است یک نگاه اجمالی به این لیست نسبتا بلند بیاندازید تا متوجه شوید که انتصاب شریعتی به نوبه خود یک اتفاق نادر به شمار می آید زیرا برای اولین بار است که حاکمیت، سکان هدایت مهم ترین استان کشور را به دست یکی از اصلاح طلبان شاخص بومی می سپارد. معتقدم این انتصاب یک فرصت تکرار نشدنی برای همه نیروهای استان با هر گرایش سیاسی و اجتماعی و همچنین مجال مناسبی برای کلیه نخبگان قومی است تا به خوبی نشان دهند که شایسته این اعتمادند. روی سخن من بیشتر با دوستانی است که تا پیش از شریعتی، منتقد وضع موجود و فضای حاکم بر استانداری بودند و عملکرد آقای مقتدایی را یکی از علل عدم توسعه یافتگی استان می دانستند. این رفقای شفیق که البته در خیرخواهی آنان شکی نیست حالا فرصت دارند تا ثابت کنند که استعدادها و توانمندی های آنها فقط به غر و لند کردن و خط و نشان کشیدن برای مسوولین محدود نمی شود و در پس آن همه انتقادات، حرف های زیادی برای گفتن و برنامه های زیادی برای توسعه و بالندگی خوزستان دارند.
کسانی که حتی برای یک بار هم آقای شریعتی را از نزدیک دیده اند، ایشان را فردی متدین، گشاده رو و شفاف یافته اند. در کنار این ویژگی های ستودنی، سوابق و تجارب ارزشمند دکتر در سطوح مختلف علمی، اجرایی و سیاسی استان و همچنین ارتباطات و تعاملات چند روز اخیر وی نوید بخش آن است که استاندار جوان و خوش آتیه ما، فارغ از همه خطوط و مرزبندی های مجعول زمینه را برای نقش آفرینی همه دلسوزان تحول خواه، فراهم خواهد ساخت.
جان کلام اینکه، همه به خصوص فعالان سیاسی اصلاح طلب باید به این نکته باریکتر از مو توجه داشته باشند که پیروزی و سربلندی شریعتی، پیروزی آنهاست و خدای ناخواسته، شکست و ناکامی او هم تا ابد الدهر به حساب اصلاح طلبان نوشته خواهد شد. پس بیاییم پا به پای او کمر همت را ببندیم و با بهره گیری از همه ظرفیت ها و پتانسیل های استانی و ملی، بر سپهر خوزستان نقشی بدیع و ماندگار بیاندازیم.