نظر شما در زمینه عادت زشت حسادت و کینه توزی در ما ایرانی ها چیست؟ دیدگاه‌ها و پیشنهادهای خود را در بخش نظرهای سایت بگذارید تا با مشارکت شما، این خبر تکمیل شود. نظرات شما هر ساعت یک بار برای تکمیل مطلب منتشر خواهد شد.

"> اندر حکایت عادت زشت "حسادت "ما ایرانی ها
شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۴۰۷۳
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۰۷ مرداد ۱۳۹۱ - ۰۷:۵۳

نظر شما در زمینه عادت زشت حسادت و کینه توزی در ما ایرانی ها چیست؟ دیدگاه‌ها و پیشنهادهای خود را در بخش نظرهای سایت بگذارید تا با مشارکت شما، این خبر تکمیل شود. نظرات شما هر ساعت یک بار برای تکمیل مطلب منتشر خواهد شد.

 

 

 

شوشان/خداکرمی : حسادت کِرمی است که عاقبت اژدها می شود و از دهانش آتش می جهد. این خصلت زشت که نشانه ی بدطینی و سرچشمه گرفته از عدم توانایی و لیاقت شخص حسود است . علاوه بر فرسوده نمودن خود فرجامی جز فتنه انگیزی و زیان به مردم نخواهد داشت. حسادت نشانه ی بدخواهی و دلیل ناتوانی و بی لیاقتی است. « مثل و تمثیل ، تالیف نگارنده»

اگر بپذیریم که به لحاظ آسیب شناسی حسادت نوعی بیماری است که قربانیانش از مظلومترین ، بی گناه ترین و کارآمدترین افرادند و به سبب همین کارآمدی است که مورد اصابت ترکش حاسد یا حاسدین قرار می گیرند. اگر صفت مظلوم را برای اینان به کار بردم که در معادله ی ناعادلانه ی حاسد و محسود شخص محسود مرتکب هیچ عمل آزار دهنده ای برای حسود فراهم نمی کند و تنها کفاره ی بی گناهی و استعداد خویش را پس می دهد. به قول پیشینیان اگر کسی با دود چراغ خوردن و مرارت و ریختن عرق در زمینه ای توانست به جایگاه شایسته ای دست پیدا کند، این فرد مرتکب کدامین گناه شده است که باید مدام زیرآتش تهیه و نهایتاً حمله ی غیراخلاقی کسانی باشد که حداقل تلاش و استعدادشان به پای فرد محسود نمی رسد.

حسادت یک عقده و بغض بلاهت بار و مخرب است. ظهور و بروز حسادت همواره با بغض و کینه نسبت به موقعیت دیگران توأم است. بار منفی حسادت توان فکری و جسمی فرد بخیل را صرف نقشه های غیر انسانی، طرح های شیطانی و بازار گرم افترا و تهمت می کند.

انسان حسود با اطرافیانش که در جهان پیرامونی به علت ساز و کارهای این جهان، تعدادشان اساساً کم نیست، مدام علیه اهل فکر و فن و اندیشه های خلاق در زد و بندند که درصد بالایی از این خصلت ناپسند به زیرساخت های فرهنگی جامعه برمی گردد.

علمای روانشناسی و روان شناسی اجتماعی اکثرا برخی از نشانه شناسی های حسادت را این گونه برشمرده اند : نگرانی از این که دیگری به تنعمی برسد( تنعم به صورت عام) عیب جویی هایی بی دلیل و موهوم و غیبت کردن هایی که توأم با القائات توطئه آمیز است . کارشکنی و به قول امروزی ها « برای کسی زدن» . تلاش برای محو نام محسود و اگر بشود تلاش برای محو فیزیکی او.

نظر شما در این زمینه چیست؟

دیدگاه‌ها و پیشنهادهای خود را در بخش نظرهای سایت بگذارید تا با مشارکت شما، این خبر تکمیل شود.


 


 

 

نظر اول :

یک خوزستانی تهرانی

یکی از فامیل های ما مدیر اداره .... اهواز بود که بعدها به دلایلی به تهران آمد و در اینجا مشغول به کار شد. از دلایل وی برای آمدن به تهران ، حسادت در برخی مدیران خوزستان بود که متاسفانه چشم دیدن پیشرفت دیگری را نداشتند. برعکس اصفهانی ها که در هر جا که باشند پشتیبان هم اند اما در خوزستان چنین فضایی نیست

 

 


 

 

نظر دوم :

محمد رحیمی

مردم هر کشوری دارای خلق و خوی و خصوصیات اخلاقی،رفتاری ویژه ای هستند این ویژگی ها تابع شرایط محیطی و سیاسی ،اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی وهزارویک عامل دیگردر یک کشور از دوران گذشته تا به اکنون دستخوش تغییر و دگرگونی با آهنگ کند و بعضا به سرعت بوده و شرایط متفاوت زندگی عمومی مردم هر انسانی را با خصوصیات ویژه ای عجین می کند که این ویژگی ها بصورت کلی می تواند نماد رفتاری و شخصیتی یک ملت در یک کشوری در برابردریچه نگاه دوربین سایر ملل جهان قرار گیرد چه بسا این خصوصیات می  تواند بصورت منفی هم جلوه کند بعضی از این ویژگی ها در یک جامعه ای بار معنائی غنی دارد و ارزشی مثبت تلقی می شود که در تقویت و حفظ آن مساعی های لازم به عمل می آید و متقابلا امکان وجود ویژگی های منفی در یک جامعه هم هست که متاسفانه نه تنها برنامه ریزی لازم و مناسب برای رفع آن اندیشیده نمی شود که هیچ به سادگی روی از این واقعیت ملموس برگردانیده و با فرار از واقعیت بر تزاید وجهه منفی آن هم کمک کرده ایم.  از جمله این خصوصیات حسادت است.

 

 


 


 

 

نظر سوم :

سید محمحد عبود زاده

آنهایی که توان عرض اندام و خلاقیت و موجودیت ندارند حسود هستند. حسادت رنگ ندارد. سن ندارد و مختص شغل یا جغرافیای خاصی هم نیست . از امامان معصوم برایتان نقل کنم و بهرمند شویم . امام صادق عليه السلام: اِنَّ صاحِبَ الدّينِ فَكَّرَ فَـعَـلَـتهُ السَّكينَةُ وَ استَـكانَ فَـتَواضَعَ وَ قَنِعَ فَاستَغنى وَ رَضىَ بِما اُعطىَ وَ انفَرَدَ فَكُفىَ الخوانَ وَ رَفَضَ الشَّهَواتِ فَصارَ حُرّا وَ خَلَعَ الدُّنيا فَتَحامَى الشُّرورَ وَ اطَّرَحَ الحَسَدَ فَظَهَرتِ المَحَبَّةُ وَ لَم يُخِفِ النّاسَ فَـلَـم يَخَفهُم وَ لَم يُذنِب اِلَيهِم فَسَلِمَ مِنهُم وَ سَخَت نَفسُهُ عَن كُلِّ شَى‏ءٍ ففازَ وَ استَكمَلَ الفَضلَ وَ اَبصَرَ العافيَةَ فَاَمِنَ النَّدامَةَ؛ آدم دين‏دار چون مى‏انديشد، آرامش بر جان او حاكم است. چون خضوع مى‏كند متواضع است. چون قناعت مى‏كند، بى‏نياز است. به آنچه داده شده خشنود است. چون تنهايى را برگزيده از دوستان بى‏نياز است. چون هوا و هوس را رها كرده آزاد است.

چون دنيا را فرو گذارده از بدى‏ها و گزندهاى آن در امان است. چون حسادت را دور افكنده محبتش آشكار است.مردم را نمى‏ترساند پس از آنان نمى‏هراسد و به آنان تجاوز نمى‏كند پس از گزندشان در امان است.

به هيچ چيز دل نمى‏بندد پس به رستگارى و كمال فضيلت دست مى‏يابد و عافيت را به ديده بصيرت مى‏نگرد پس كارش به پشيمانى نمى‏كِشد.

(امالى مفيد، ص 52، ح 14)

امام صادق عليه السلام: اصولُ الکُفرِ ثَلاثَهٌ الحِرصُ وَ الاِستِکبارُ وَ الحَسَدُ؛ ریشه های کفر سه چیز است:حرص و بزرگ منشی نمودن و حسد ورزیدن. (جهاد النفس، ح 550) پيامبر صلى الله عليه و آله: رَأى موسى عليه السلام رَجُلاً عِندَ العَرشِ فَغَبَطَهُ بِمَكانِهِ فَسَأَلَ عَنهُ فَقالَ: كانَ لايَحسُدُ النّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللّه مِن فَضلِهِ؛ حضرت موسى عليه السلام مردى را نزد عرش ديد و به جايگاه او غبطه خورد و در مورد او سؤال كرد.

به او گفته شد كه او به آنچه خداوند از فضل خود به مردم داده است حسد نمى برد. (روضة الواعظين، ص 424) هرچند متون دينى (قرآن و حديث) منابعى غنى و گران سنگ براى تنظيم زندگى انسان ها به شمار مى روند ، اما اين ، يك قابليّت نهفته در گزاره هاى قرآنى و حديثى است و استخراج اين گزاره ها و تبديل آنها به آموزه هاى كاربردى و زندگى ساز ، نيازمند پژوهش هايى هدفمند ، ژرف و روشمندانه است .

يكى از مسائل موجود در زندگى و روابط اجتماعى ، پديده «حسادت ورزى» است كه مشكلات فراوانى را به بار مى آورد و به جهت اهمّيتى كه دارد ، مورد توجّه ويژه دين قرار گرفته و گزاره هاى زيادى درباره آن ، نازل و صادر شده است . حسادت ، از موضوعات اخلاقى اى است كه ابعاد روان شناختى دارند .

لذا بى ترديد ، برخورد منطقى با حسادتِ خود و حسادت ديگران ، متوقّف بر تحليل روان شناختى اين پديده است . حسادت ، تا كنون ، هم از منظر اخلاق و هم از منظر روان شناسى مورد توجّه قرار گرفته است ؛ اما اخلاقيون ـ كه مبتنى بر متون دينى حركت مى كنند ـ كمتر به جنبه هاى روان شناختى آن پرداخته اند و روان شناسان ـ كه بر پايه تحقيقات تجربى گام بر مى دارند ـ كمتر نگاهى به متون دينى داشته اند . در حقيقت، معناى حسادت، همين آرزو كردن نابودى نعمت ديگران است، خواه اين نعمت را براى خود نيز بخواهد يا نه؛ چرا كه گاهى حسود، خود، همان نعمت يا حتّى بهتر از آن را دارد و گاه داشتن آن نعمت را براى خود، كسر شأن مى داند، ولى با اين حال از تنعّم ديگرى، رنج مى برد و مى خواهد كه آن نعمت از او گرفته شود. در اين باره، از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است كه: اَلحاسِدُ، الّذى يَتَمنّى زَوالَ النِّعْمَةِ عَنْ صاحِبِها وَ إِنْ لَمْ يُرِدْها لِنَفْسِهِ. ۳ حسود، كسى است كه نابودى نعمتى را از صاحب آن، خواهان است، اگرچه آن نعمت را براى خود نخواهد. از اين تعريف، شقوق ديگرى را نيز مى توان استنباط نمود.

يكى، اين كه: اگر كسى به خاطر نابودى نعمت ديگرى خوش حال شود و يا به خاطر ناگوارى هاى كسى شادمان گردد، چنين فردى حسود است؛ چرا كه وى همانند كسى است كه قبل از بين رفتن نعمت، آرزوى نابودى آن را داشته است.

البتّه چه بسا قساوت، در صورت دوم (شادمانى بر ناگوارى هاى كسى) بيشتر نيز باشد؛ زيرا در صورت اوّل، شايد فرد به هنگام مصيبت ديگران متأثّر شود، امّا در صورت دوم، فرد، قَسىّ القلب و بى رحم گرديده است و گويا از انسانيت، برهنه شده است، و به قول سعدى: ۰ تو كز محنت ديگران بى غمى نشايد كه نامت نهند آدمى . ۱ ۰ شِقّ ديگر، اين كه: اگر كسى به خاطر دستيابى يك مؤمن به نعمتى، غمگين شود، اين فرد نيز داراى حسادت است؛ زيرا وى در حقيقت، قبل از دستيابى ديگرى به نعمت، آرزوى دست نيافتن به آن را براى وى داشته است و آرزو كردنِ دست نيافتنِ كسى به نعمت، با آرزو كردن نابودى نعمتى كه شخص به آن دسته يافته است، مساوى است. قرآن كريم به اين دو نوع حسادت، اشاره نموده است: «إِن تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُواْ بِهَا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَ يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْـئا إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ . ۲ اگر نيكى به شما برسد، آنان را ناراحت مى كند، و اگر حادثه ناگوارى براى شما رخ بدهد، خوش حال مى شوند. و [امّا] اگر [در برابرشان] استقامت و پرهيزگارى پيشه كنيد، نقشه هاى [خائنانه] آنان، به شما زيانى نمى رساند. خداوند به آنچه انجام مى دهند، احاطه دارد» . از اين مطالب، روشن شد كه حسد ، از امراض قلبى (باطنى) و داخل در دايره ذهن است. بنا بر اين، اگر تأثير حسد، از حيطه ذهن و درون، به هر شكل ممكن (چه بهناگوارى هاى او، كه اگر از حيطه درون فرد، تجاوز كند و بر صورت و اعضاى بدن او نمايان شود، نام « شماتت » بر خود مى گيرد و چنانچه وى از مشاركت و مواسات (همدردى) با فرد مصيبت زده سر باز زند، « باغى (ظالم) » است. همين طور اگر اندوه حسود به خاطر دستيابى مؤمنى به نعمت يا خيرى، از دايره قلب ، تجاوز كند و بر چهره وى بنشيند و رفتارش نيز آن را پى بگيرد و از تهنيت گفتن بر آن مؤمن خوددارى كند، « باغى » است. نيز اگر آزمندىِ كسى بر اين كه خيرى به مؤمنى نرسد، از دايره قلبش خارج شود و وى در جهت منع از دستيابى مؤمن به نعمت تلاش كند، « باغى » است. و اگر كسى حرص بر نابودى نعمت كسى داشت، ولى ترس و يا ناتوانى، مانع او از اين كار شد، چنين فردى نيز « باغى » است. ۱ همه اين حالات، تنها، آن گاه كه در دايره قلب باقى مى مانند، « حسادت » ناميده مى شوند. البتّه داشتن همين حالت نيز در شرع مقدّس اسلام، مذموم است؛ زيراحسود در اين حالت، از قضاى الهى، ناراضى و بر فعل و رأى خداوند متعال، معترض است. پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد: قالَ اللّه ُ عز و جل لِمُوسَى بْنِ عِمرانَ: لاتَحْسُدَنَّ لِلنّاسِ عَلى ما آتَيْتُهُمْ مِنْ فَضْلى وَ لاتَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إلى ذلِكَ وَ لاتَتْبَعْهُ نَفْسُكَ؛ فَإِنَّ الحاسِدَ ساخِطٌ لِنِعْمَتى ضادٌّ لِقسمىَ الَّذى قَسَّمْتُ بَيْنَ عِبادى، وَ مَنْ يَكُ كَذلكَ، فَلَسْتُ مِنْهُ وَ لَيْسَ مِنّى. ۱ خداوند عز و جل به موسى بن عمران فرمود: « بر آنچه من در اثر مِهر خود به مردم داده ام، رشك مبر و چشمانت را به آن مدوز و خود را دنبال آن مينداز؛ زيرا حسود، بر نعمت هاى من خشمگين است و از نصيبى كه براى بندگانم تعيين كرده ام، جلوگيرى مى كند، و هر كس چنين باشد، از من نيست و من از او نيستم ». پيامدهاى جسمانى بر اساس تحقيقى كه سال ۱۹۹۵ م ، در دانشگاه يوركِ كانادا درباره حسادت و رابطه آن با ناسازگارى و آسيب شناسى روانى به عمل آمد ، ناسازگارى هاى مرتبط با حسادت، شامل: اضطراب، افسردگى، اختلال هاى شخصيتى و رفتارهاى تبهكارانه (مثل: آتش زنى، تخريب، حمله و حتّى قتل) مى شود و احساسات منفى (از قبيل: احساس بدخواهى، احساس كهترى، احساس گناه و احساس رنجش) را به همراه دارد. ۱ در احاديث اسلامى، پيامدهاى حسادت به شرح زير، بيان شده اند : ۱. اندوه سخت همراه با فرسايش امام على عليه السلام مى فرمايد: طَهِّرُوا قُلُوبَكُمْ مِنَ الْحَسَدِ ؛ فَإِنَّهُ مُكْمِدٌ مُضْنى. ۲ قلب هايتان را از حسد پاك كنيد؛ زيرا حسد، شما را به غم جانكاه و ناتوانى مبتلا مى سازد. همچنين در حديثى ديگر مى فرمايد: سَبَبُ الكَمَدِ الْحَسَدُ. ۳ علّت غم جانكاه، حسد است. نيز مى فرمايد: اَلْحَسَدُ يُنْشِى ءُ الْكَمَدَ. ۴ حسد، به وجود آورنده غم جانكاه است. و نيز مى فرمايد: و مَنْ كَثُرَ حَسَدُهُ، طالَ كَمَدُهُ. ۵ كسى كه حسدش زياد شد، غم جانكاهش نيز طولانى مى شود. امام خمينى رحمه الله در كتاب چهل حديث مى فرمايد. بدان كه حرمت غيبت، فى الجمله اجماعى [ است ]، بلكه از ضروريات فقه است و از كبائر و موقبات است. البته بیش از 200 صفحه مگالب کیفی و شاخص در خصوص حسادت و ابعادش دارم که حضورتان ارائه خواهم داد.

از شوشان تشکر میکنم.

 


 

 

 

نظر چهارم :

صادقی - هندیجان

حسادت به دلیل بی ایمانی بی تقوایی و بی ظرفیتی پیش می آید و از وجود انسانهای منحرف و فاسد شکوفا میشود.

 

 


 

 

 

نظر پنجم :

مکوندی - مسجدسلیمان

در حکایت حسودان و منکران - گنجور نظامی گنجوی

خلاصه ای از شعر نظامی:

افکندن صید کار شیر است

روبه ز شکار شیر سیر است

دریای محیط را که پاکست

از چرک دهان سگ چه باکست

هرچند ز چشم زرد گوشان

سرخست رخم ز خون جوشان

چون بحر کنم کناره‌شوئی

اما نه ز روی تلخ‌روئی

چون آینه گر نه آهنینم

با سنگ دلان چرا نشینم

 


 

 

 

نظر ششم :

محمدی - اهواز

این حکایت جالبی است حتما بخوانید : آورده اند شخصی حسود روی به درگاه خداوند آورده و پس از دعای بسیار از خداوندحاجتی خواست در جواب آن شخص صدایی آمد و گفت هر چه دلت می خواهد ازمن بخواه من به تو آن چه را که بخواهی می دهم ولی ؛ فقط به این شرط ؛ که هرچه تو بخواهی به همسایه ات دوبرابر آن را خواهم داد .مثلا اگر تو یک خانه را از من طلب کنی من به همسایه ات دوخانه می دهم …شخص حسود پس از اندکی تأمل و تفکر گفت : ای پروردگارا تقاضا می کنم که یک چشمم را کور گردانی !

 

 


 

 

 

 

نظر هفتم :

زهرا – بوشهر

حسودان را به این مطلب سعدی حواله می دهم .

بخشایش الهی گم شده ای را در مناهی چراغ توفیق فرا راه داشت تا به حلقه اهل تحقیق در آمد به یمن قدم درویشان و صدق نفس ایشان ذمائم اخلاقش به حمائد مبدل گشت دست از هوا و هوس کوتاه کرده و زبان طاعنان در حق او همچنان دراز که بر قاعده اوّلست و زهد و طاعتش نامعوّل

به عذر و توبه توان رستن از عذاب خدای

ولیک می‌نتوان از زبان مردم رست

طاقت جور زبان‌ها نیاورد و شکایت پیش پیر طریقت برد جوابش داد که شکر این نعمت چگونه گزاری که بهتر از آنی که پندارندت

چند گویی که بد اندیش و حسود

عیب جویان من مسکینند

گه به خون ریختنم برخیزند

گه به بد خواستنم بنشینند

نیک باشی و بدت گوید خلق

به که بد باشی و نیکت بینند

لیکن مرا که حسن ظن همگان در حق من به کمالست و من در عین نقصان روا باشد اندیشه بردن و تیمار خوردن

اِنّی لَمُستَتِرٌ مِنْ عَینِ جیرانی

وَ الله یَعلمُ اِسراری و اِعلانی

در بسته بروی خود ز مردم

تا عیب نگسترند ما را

در بسته چه سود و عالم الغیب

دانای نهان و آشکارا

 

 


 

 

نظر هشتم :

م. ز – ایذه

حسود از نظر آخرتی هرگز به محسود ضرر نمی رساند، بلکه موجب افزایش حسنات و بالا رفتن درجات او می شود.

حسود با بد گویی و بد خواهی به محسود ظلم می کند و بدین سبب بخشی از وزر و وبال او را به دوش خود می گیرد و اعمال شایسته ی خود را به دفتر اعمال او منتقل می کند

حسود مانند ابلیس با خدا ضدیت و عناد دارد.

زیرا خداست که به مقتضای حکمت و مصلحت خود نعمت و خیرات برای بندگان خود خواسته و به آنان ارزانی داشته است. و حسود بیچاره زوال آن را می خواهد.

حسود وقتی نعمت از دیگران زائل می شود یا به آنان آسیب می رسد خوشحال می شود.

حسود از قضای الهی در برتری برخی بندگان بر برخی دیگر ناخشنود و عصبانی است.

 


 

 

 

نظر نهم :

متولی - آبادان

دیروز اتفاقا مقاله ای در نشریه خانواده در همین مورد می خواندم . به نظر من موفقيت، موفقيت مي آورد و متاسفانه حسادت! طي صعود شما از نردبان ترقي ، مطمئناً دوستان بسيار و تعدادي هم دشمن پيدا خواهيد کرد. اين دشمنان، که هميشه با آنها برخورد خواهيد داشت، هميشه سعي بر اين خواهند داشت تا شما، کارها و دستاوردهايتان را پايين آورده و تحقير کنند. اين دشمنان و افراد حسود اگر به حال خود رها شوند، ممکن است مانعي بر سر راه پيشرفت شما شوند و يا تله هايي براي در دام افتادن شما ترتيب دهند.

مشخص ترين افراد حسود به راحتي قابل شناسايي هستند، از آنجا که در هر تلاشي که مي کنيد، به رقابت با شما برمي خيزند. زيرک ترين اين دشمنان معمولاً پي فرصت مناسبي براي تحقير شما به خاطر شکست ها و اشتباهاتتان هستند.

 

 


 

 

نظر دهم :

زهرا لشکری

غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل / شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد

 


 

 

نظر یازدهم :

مقیمی عبدالرضا - آبادان

یکی از دلایل حسادت، ترس از مقایسه شدن است. اما چرا مقایسه شدن، انسان‌ها را می‌ترساند؟ چون می‌ترسند که در نهایت و پس از این مقایسه بدتر به نظر برسند. معمولا افراد حسود با سؤالی مواجه هستند که دائم آن را با خود تکرار می‌کنند؛ «من چه چیزی از او کمتر دارم؟» و بدین ترتیب اسیر احساس بی‌کفایتی و ترس از آن می‌شوند.

 

 


 

 

 

نظر دوازدهم :

لیلا

حسادت سنجيدن است و مقايسه و ما نسبت به مقايسه شرطي شده‌ايم به گونه‌‌اي كه هميشه در حال مقايسه كردن هستيم. ديگري خانه‌ي بهتري دارد، ديگري پول بيشتري دارد، ديگري شخصيت پرجذبه‌تري دارد. تداوم مقايسه‌ي خويش باهر آن كس كه از كنارتان مي‌گذرد پيامدي ندارد جز حسادت! در حقيقت حسادت محصول جانبي شرطي شدن نسبت به مقايسه است. پس مسلماً اگر شما مقايسه كردن را رها كنيد، حسادت نيز ناپديد مي‌شود.

 

 


 

 

 

نظر سیزدهم :

سلیمانی - ایذه

راه بر طرف کردن حسادت در جامعه به نظر من این است که مسوولان جامعه بايد سعي كنند كه شرايط يكسان رفاهي براي مردم ايجاد كنند، فاصله طبقاتي كم شود و همه از امكانات تفريحي، آموزشي، ورزشي و ... بهره‌مند باشند و البته اينها در كنار امكانات رفاهي زندگي قرار گيرد. اما مهم‌ترين نكته تحليل و ريشه‌يابي دليل حسادت در فرد و از بين بردن دليل بروز رفتار است. در ضمن در شرايط بحراني كه حسدورزي با ناهنجاري‌هاي رفتاري ديگر همراه مي‌شود، بايد به درمانگر مراجعه كرد.

 


 

 

نظر چهاردهم:

درخشان  - شهرکرد

چرا آدم باید اینقدر عینک بدبینی روی چشمانش بگذارد که از مردم نفرت داشته باشد؟  چقدر سهراب خوب میسراید چشم هاراباید بست جور دیگر باید دید.

آیا بهتر نیست که فکر کنیم همه خوبند؟ و این تفکرات منفی و مخرب و ضد اخلاقی ما هست که  بد است ؟

آیا تاکنون شنیده اید ریشه بسیاری از بیماریها بدبینی وبدگمانی و حسادت است؟ حتی سرطان. در کتاب از دولت عشق کاترین پاندرا خواندم که زنی دچار سرطان می شود وقتی نزد عارفی باطن دار می رود و از او می پرسد ، میگوید دلیلش نفرت از شخصی است که نمیتوانی او را ببخشی اما اگر او را ببخشی سرطان شما هم خوب میشود و جالب است بدانی  که این خانم همینکار را کرد وسرطان او محو شد .پس ریشه تمام بدیها برمی گردد به خودمان و خودمان آسیب میبینیم.

 


 

 

 

نظر پانزدهم:

 

فاطمه

یکی از عوامل حسادت مقایسه کردن است . بدون شک مقايسه و مورد تحقير قرار گرفتن‏هاى متوالى زخم‏هايى در روح به‏وجود مى‏آورند. هر زخمى مرهمى طلب مى‏كند و مرهم زخم حقارت، شنيدن تعريف و تمجيد و جلب توجه و مطرح شدن است. توجه به يک نکته خالی از فايده نيست و آن اينکه نياز به شنيدن تعريف و تمجيد سكه‏اى است كه روى ديگر آن عدم تحمل انتقاد است و اين‏دو با هم نسبت معكوس دارند. يعنى هر چه افراد جامعه‏اى تحمل بيشترى براى پذيرش انتقاد داشته باشند، به‏همان ميزان كمتر از تعريف و تمجيدهاى افراطى و ستايش‏هاى اغراق آميز و دروغين خوشحال مى‏گردند و بالعكس افرادى كه تحمل كمترى براى شنيدن انتقاد دارند، لذت بيشترى از شنيدن تعريف و تمجيد مى‏برند.

 


 

 

 

 

نظر شانزدهم :

مدرس دانشگاه شهید چمران اهواز

تاثیری که یک داستان بر مردم می گذارد بیشتر از هزار نصیحتی است که افرادی مثل بنده و شما بخواهیم در قالب متن یا کلام رد و بدل کنیم. شیوه جالبی را در شوشان " درخصوص مذمت یک خصلت بد " به کار گرفته اید و بنده نیز در حد بضاعت حکایتی از سعدی در رابطه با حاسد ذکر می کنم. امیدواریم این خصلت زشت در جامعه کم رنگ و گم رنگ تر شود .

در روزگاران قدیم ، سرهنگ زاده ای زیرک و دانا زندگی می کرد که صاحب کمال و هنرمند بود . پادشاه که از زیرکی و کمال او آگاهی داشت ، او را به مقام مهمی گمارد . این سرهنگ زاده از صفتهای خوب و پسندیده برخوردار بود و با عقل و هوش فراوان خود ، در هر کاری مؤفق می شد . پادشاه و اطرافیانش ، آینده روشنی را برای او پیش بینی می کردند . این مرد جوان با همه به نیکی و احترام رفتار می کرد و همه را دوست داشت . برای همین اطرافیانش نیز او را دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند . اما در این میان ، افراد حسودی نیز بودند که او را دوست نداشتند و به او حسادت می کردند . برخی از این افراد حسود همواره به دنبال فرصتی بودند تا مانع پیشرفت و ترقی او شوند .

همکاران حسود این مرد جوان ، بسیار اندیشیدند و فکرهایشان را روی هم گذاشتند تا چاره ای بیابند و او را از چشم پادشاه بیندازند و نزد همه خوار و حقیر کنند . این دشمنان حسود که در دل ، آرزوی مرگ این جوان را می پروراندند ، بالاخره چاره ای اندیشیدند و تهمتی سنگین به او بستند و او را به خیانتی متهم کردند . غافل از اینکه این تهمتها ، کاری از پیش نمی برد و آنها رسوا خواهند شد . چرا که این جوان نزد پادشاه عزیز و قابل اعتماد بود و هیچ تهمتی را درباره او نمی پذیرفت . دشمنان حسود چند بار به حضور پادشاه رسیدند و شروع به بدگویی از او کردند و تهمتی را که به او بسته بودند ، به گوش پادشاه رساندند . اما پادشاه توجهی نکرد . مدتی گذشت . پادشاه دید که این دشمنی ها پایانی ندارد . پس تصمیم گرفت که سرهنگ زاده را احضار کند تا از علت دشمنی های حسودان آگاه شود و نظرش را درباره خیانتی که وی را به آن متهم کرده بودند ، بپرسد .

یک روز پادشاه مرد جوان را احضار کرد و از او پرسید که دلیل این همه دشمنی آنان در حق تو ، چیست ؟

سرهنگ زاده کمی به فکر فرو رفت و سپس با ناراحتی گفت : ” من با همه اطرافیانم و تمام کسانی که با آنها کار می کنم ، به نیکویی رفتار می کنم و هر کسی را به نوعی از خودم راضی نگه می دارم . هر کسی که اندکی عدل و انصاف داشته باشد ، می داند که این تهمتهای ناروا به من نمی چسبد . من با عقل و دانش و هوشم توانسته ام هر کسی را با خود دوست و همراه سازم ، الا افراد حسود که آنها هم با هیچ چیز غیر از زوال و نابودی من راضی نمی شوند . آنها از اینکه می بینند من روز به روز از پله های پیشرفت و ترقی بالا می روم و به درجه ای عالی تر و بالاتر می رسم ، تلاش می کنند که مانع من شوند . بعضی از حسودان به این اندازه که مقام و موقعیت و نعمتهای خود را از دست بدهم ، حسادت می کنند . اما بعضی دیگر ، حسادت را از حد گذرانده اند و دشمن من شده اند . این عده ، خواهان مرگ و نابودی من هستند . نمی دانم با این گروه چه کنم ؟ من با عقل و دانشی که دارم ، قادر به انجام هر کاری هستم ، جز به راه آوردن حسودان و پاک کردن لکه سیاه حسادت از قلبهای آنان

پادشاه پس از شنیدن سخنان جوان دانا ، گفت : ” آری برای فرد حسود کاری نمی توان کرد . نشنیده ای که بزرگان گفته اند : حسود بیش از اینکه دیگران را آزار دهد ، خود عذاب می کشد . ”

 

 


 

 

نظر هفدهم:

محسنی - اهواز

مروری بر نظرها کردم و بسیار جالب بود. هر مخاطبی به فراخور سعی در ذم این موضوع داشت. من نیز با حکایتی مطلبم را شروع می کنم. روزی مردی برای خود خانه ای بزرگ و زیبا خرید که حیاطی بزرگ با درختان میوه داشت. در همسایگی او خانه ای قدیمی بود که صاحبی حسود داشت که همیشه سعی می کرد اوقات او را تلخ کند و با گذاشتن زباله کنار خانه اش و ریختن آشغال آزارش می داد .

یک روز صبح خوشحال از خواب برخاست و همین که به ایوان رفت دید یک سطل پر از زباله در ایوان است . سطل را تمیز کرد ، برق انداخت و آن را از میوه های تازه و رسیده حیاط خود پر کرد تا برای همسایه ببرد .

وقتی همسایه صدای در زدن او را شنید خوشحال شد و پیش خود فکر کرد این بار دیگر برای دعوا آمده است . وقتی در را باز کرد مرد به او یک سطل پر از میوه های تازه و رسیده داد و گفت: ” هر کس آن چیزی را با دیگری قسمت می کند که از آن بیشتر دارد .”

 


 

 

 

نظر هجدهم :

علیرضایی - اندیمشک

در نکوهش حسد همین بس که نخستین قتلی که در جهان واقع شد از ناحیه قابیل نسبت به برادرش هابیل بود که بر اثر انگیزه حسد چنین اتفاقی افتاد. حسد یکی از زشت‌ترین و قبیحترین خصلتهایی است که در هر جامعه‌ای دیده می‌شود. عده‌ای همه چیز را برای خود می‌خواهند. از آسایش و یا پیشرفت دیگران ناراحت می‌شوند. خودخوری می‌کنند و رنج خود را بصورت آزار دادن ، بدگویی و کار شکنی کردن ابراز می‌کنند. به جای اینکه بکوشند تا خودشان هم پیشرفت داشته باشند ، می‌کوشند تا دیگران را ساقط کنند و از ارزش بیندازند. این واکنش همان حسد است که خصلتی ناپسند و نکوهیده است. کار حسد ممکن است به جایی برسد که حتی برای زوال نعمت از شخص ، محسود خود را به آب و آتش زده و او را نابود کند. چنانچه نمونه‌اش در داستانها و تاریخ معروف است.

 


 

 

 

نظر نوزدهم :

رویا ارزانی- دهدز

حسادت ریشه در کودکی افراد دارد. نوع تربیت و برخورد با فرزند ممکن است منجر به شکل گیری این خصیصه شود

 


 

 

 

نظر بیستم:

دوستی - خرمشهر

جدا از رواج چنین خصیصه ای در سطح جامعه که به نظرم آفت یک جامعه محسوب می شود رواج چنین پدیده ای میان مدیران نیز آفت پیشرفت محسوب می شود. میل به پیشرفت و کمک به تعالی مدیران استان چه در خوزستان و چه در سطح کشور ، زمینه ای را برای رشد و ترقی استان و دفاع از منافع استان ایجاد خواهد کرد. بالتبع حالت معکوس آنرا نیز باید در نظر گرفت

 


 


 

نظر ببیست و یکم:

فرامرزی - بهبهان

 

حسادت در واقع به خاطر خانه بزرگتر ، اتومبیل سریع تر و زیبایی بیشتر نیست ، بلكه انسان به خاطر این كه شخص به علت داشتن چیزی مورد احترام واقع می شود ، حسادت می ورزد . حسادت در هر جامعه معنی خاصی دارد . در هر جامعه ای ، داشتن چیز بخصوصی كه در آن جامعه ارزش جلوه می كند ، باعث حسادت می شود . در جامعه امروز حتی آگهی های تلویزیون سعی می كنند با توجه به این ضعف بشری مردم را به سوی استفاده از یك كالایبخصوص یا انجام عملی تشویق كنند . جامعه سرمایه دار از حسادت مردم جهت منفعت بیشتر استفاده می كند ، زیرا حسادت یك انگیزه است و باعث جاه طلبی و افزایش انرژی می شود .

 

 

 

 


 

 

نظر ببیست و دوم:

ع ب - ماهشهر

 

حسادت همیشه وجود دارد حتی اگر سرمایه های موجود در جامعه را بهطور مساوی بین مردم تقسیم كنند . زیرا اگر شخصی همان سرمایه مشابه را به كمك هوش و درایت خویش بیشتر كند و خوشبخت تر و راحت تر باشد مورد حسادت دیگران قرار می گیرد .

 

 

 

 

 


 

نظر ببیست و سوم:

منا کیارسی

 

این هم یک راه حل برای حسودان : شخص مورد حسادت باید سعی كند از آنچه كه دارد مقداری به دیگری ببخشد و تا حدودی باعث آرامش نسبی و كاهش خشونت او گردد و یا با گفتن مشكلات خود ، آتش درون قلب حسود را كمتر كند

 



 

 


comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۲
comment
comment
بهروز
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۴:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۸
comment
0
1
comment حسادت بعد از دروغگویی بزرگترین مشکل اخلاقی جامعه ایرانی است که جلوی پیشرفت و شکوفایی کشورمان را با وجود این همه استعدادهای مختلف در آن را گرفته است متاسفانه نه پدر و مادرها نه معلمین نه مسئولین هیچیک به این مسئله توجه نکرده و به ان اشاره نمیکنند چون خود آنها درگیر همین عادت زشت حسادت هستند
comment
مهدی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۵۱ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۴
comment
0
0
comment [...]اینه. [...]کاریش نمیشه کرد. حسود- دروغگو - دزد. سه خصلت [...]
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار