تغییر مدیریت باید فرمالیزه شود و تحت یک سری قواعد خاص انجام پذیرد. مثلا ما در دوره ی مقتدایی ،شاهد بودیم مجموعه های سازمانی برای تعیین متصدیان امور ، از هیچ سلسله مراتب بورکراتیک تبعیت نمی کردند یعنی ادامه ی میراث و راه دولت نهم و دهم استمرار داشت ، زیرا استاندار وقت بشدت مباشر گرا بود و به جدول ارشدیت اهمییت نمی داد ، وی در برابر نقد های مشفقانه ی منتقدین سکوت می کرد و از طرفی راه اصلاحی آنها را می بست!

در دوره ی شریعتی ، وضع بشدت فرق کرده است زیرا حساسیت های اجتماعی و سیاسی ، شاخک های حسی جامعه را فوق العاده حساس تر نموده بگونه ای ، هنوز چیزی در جامعه رخ نداده آژیرها سوت می کشند.

از گذاشتن یک معلم ، در جایگاه فرماندار ، یا انتصاب یک پیمانکار به جای یک مدیر واحد صنعتی ، واقعا باید خود داری شود زیرا سریع، این موضوع در فضای مجازی ، تبدیل به سوژه می شود و بازتاب خبری جهانی می گردد واخبار فوری تابلو می شوند.

در دوره ی شریعتی از انتصاب یک فرد تئوریک دانشگاهی بدون هیچ تجربه و پشتوانه ی کاری ، در معاونت های اجرایی استانداری ، بشدت ممانعت شود زیرا سیگنال منفی در بر دارد این خبر سریع ، گواهی از یک جناح گرایی شدیدتر از قبل را به جامعه مخابره می نماید!

با انتصاب شریعتی ، خوزستان شاهد یک جهش از حیث رفتاری در مدیریت کلان خود شده است زیرا استاندار جوان فوق العاده مردمی ، خودمانی ، خویشتندار و حلیم است و باحوصله ی هرچه تمام ، پذیرای اقشار مردمی است ، این جهش لازمه ی توسعه ی پایدار خوزستان است و به مثابه ی یک گلاسنوست بومی {فضای باز} محسوب می شود که باید رهنمون به نتیجه شود !

استاندار جوان باید تغییرات را بطئی و فرمالیته پیش ببرد و در این امر ، هرگز شتاب نکند وی نه از تهدید جناح ها بترسد ! و نه به شوق محبوب القلوب شدن، شایق به تغییر مدیران شود ، شریعتی باید خوب بداند بااخبار ناخوشایندی که از اختلاس ها و سوءاستفاده های بخش دولتی به گوش شهروندان می رسد اکنون احاد مردمی در این خصوص بسیار بدبین شده اند در صورتی که در تغییرات به آیتم خوشنامی و جوانگرایی اهمیت داده نشود و مخصوصا از افرادی منتصین نباید باشند که وابستگی آقازاده گی و رانتی و فک و فامیلی با رجال کشوری و حزبی داشته باشند زیرا راست یا دروغ در هر بحرانی وجود زد وبند سیاسی و فساد مالی را به ریش استاندار می بندند، انتصاب شوندگان باید افراد مجرب ، کارآزموده ، کارنامه دار ، کارآمد ، خوشنام و پاکدستی باشند که در راس هرم جدول ارشدیت قرار گرفته باشند

شریعتی اول باید مشخص کند. هدفش از تغییر و تحولات در مدیریت استان را چگونه می خواهد توجیه کند. مثلا ، منصور کتانباف شهردار سابق اهواز ، تغییر و تحول در مدیریت شهری کلانشهر اهواز را نیل بر چاب کسازی سازمانی در جهت افزایش درآمدی انجام داده بود و حجازی استاندار دولت دهم ، تغییر و تحول را حول محور ، پیشگیری از بحران و ارتقاء سطح پاسخگویی دنبال می کرد ، آری ، شریعتی نخست ، باید یک هدف اصلی و استراتژیک برای خود تعریف و تدوین کند و بر مبنای آن هدف نیروی کار خود را بر مسندها بگمارد.

برچسب ها: عبدالرحمن نیک سرشت

X Share

Stumble Upon Delicious Cloob

Digg

نظرات بینندگان

غیر قابل انتشار: ۲

انتشار یافته: ۴

ناشناس

۱۳:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲

پاسخ

تحصيلات و سوابق مديريتي قبلي ايشان را بنويسيد ؟؟؟؟؟؟

سیدمحمد

۱۳:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲

پاسخ

با شما مخالفم چون هردوی اینها در مدیریت واحد خود سختی کشیدن و اگه به مدیران یا فرمانداران پیمانکار یا معلم دقت کنید بیشتر موفق ترند

تلغنده بی بارت

۱۴:۲۶ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲

پاسخ

درودبر نیک که نیک می گوید

على پيام

۱۹:۳۹ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲

پاسخ

به نظر مى آيد كاربردى ترين و دلسوزانه ترين مطلب در روزهاى پس از أنصاب آقاى دكتر شريعتى باشد. البته با اين قيد كه جناب استاندار حتما سياسى بودن دستگاه وزارت كشور و استاندارى را در نظر گرفته و از سياسيون و مديران كار آزموده خود استاندارى كه هم راه و همفكر دولت هستند بيش از پيش اعتماد نموده و استفاده كند. براى استاندار جوان و بومى آرزوى توفيق دارن

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به شوشان است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

طراحی و تولید: ایران سامانه