حرف «خطای پزشکی» که میشود، سر دردل خیلیها باز میشود، «خاطرات غمانگیز از کسانی که با پای خودشان به بیمارستان رفتهاند و دیگر هرگز از جایشان بلند نشدهاند»، از دست دادن عزیزان یا پرداخت هزینههای سرسامآور و بینتیجه، «مصرف داروهایی که بعدا فهمیدهایم برایمان ضرر داشته است» و خیلی چیزهای دیگر.
فرآیند دردناک درگذشت عباس کیارستمی، کارگردان فقید سینما، حالا داغ خیلیها را تازه کرده است، بعد از این که مساله احتمال قصور پزشکی در معالجه عباس کیارستمی مطرح شد، خیلیها گفتند که تجربههای مشابهی از اهمال پزشکان دارند که به دلیل مشهور نبودنشان هیچ وقت مطرح نشده و به جایی نرسیده است، یا شکایت کردهاند و نتیجه قابل قبولی نگرفتهاند.
اینها انگیزهای شد برای این که یک هشتگ تازه در فضای مجازی محبوب شود، در روزهای گذشته خیلیها با #خطای_پزشکی از تجربههایشان در برخورد با بیماری و بیمارستان و پزشکان نوشتهاند.
«بهار» از تجربهاش در مورد تشخیص بیماری صرع نوشته است: « بعد از چندین بار (نزدیک به 3 سال) رفتن پیش دکترهای مختلف و دو بار بستری شدن تو بیمارستان، دوستان متخصص بیمارستانهای کرج فهمیدند که مشکل من بیماری سادهای از انواع صرع است؛ دکتر محترم بیمارستانی در کرج حتی به خودش زحمت نداد که بیاد بالای سرم و بگه چه مشکلی دارم و بدون هیچ توصیحی با تجویز یه دارو که نمیدونستم چیه، توسط پرستار محترم ترخیص شدم. بعد از 5 ماه بیماری عود کرد و اینبار بدتر از دفعه قبل و.....با احترام به پزشکان فهمیم و معتقد و و دلسوز و حرفهای باید بگم واقعا تو قشر پزشکان آدم قابل اعتماد که به چشم بیمار به شما نگاه کنن و قصدش کمک رسوندن باشه کمه، فقط موقعیت اجتماعی و نگاه از بالا و پول براشون مهمه، نه سوگندی که خوردند !!!!فکر میکنم خوبه در عین انتقاد از پزشکان بیمسئولیتی که میشناسیم ، پزشکانی که انسانیت براشون مهمه و واقعا پزشک متخصص هستند نه کاسب رو هم معرفی کنیم؛ {پزشکانی که} بابت چک مجدد دارو بعد از تحویل از داروخونه و پیگیری مداوا و حضور ذهنشون احساس امنیت میدن.»
مادری از شیراز در مورد تجربه خودش نوشته است: « پسرم سه ساله بود که بیمار شد، ۱۵ روز تب شدید و بدنش پر از کهیر و قرمز شده بود . دکترها میگفتند آنفولانزاست و فقط قرص و شربتای معمولی و آمپول پنیسیلین. خوب نمیشد اصلا. کمکم بدنش ورم کرد و زیر بافتهای بدنش آب جمع شد و دیگه هیچی نمیتونست بخوره.... تا اینکه یه دکتر تشخیص داد که بچه یه بیماری نادر گرفته به نام کاوازاکی. گفت خیلی دیر شده ، اگه همین الان به بیمارستان نرود و داروی خاصی ... را به صورت سرم دریافت نکند کلیه و بعدش قلب از کار میافتد. رسوندیمش بیمارستان ... شیراز....وقتی نامه دکتر را نشان دادیم مسئولین با اینکه خیلی وضعیت اورژانسی بود گفتند تخت خالی نداریم برید فردا صبح بیایید.... تا صبح زجر کشیدن پسرم رو دیدیم، صبح زود بردیمش تا ظهر ساعت دوازده و نیم تو راهرو معطلمان کردند که هنوز تخت خالی نیست. گفتیم شما خودتون گفتید صبح پذیرش میکنید. گفتند آقای دکتر باید بیاد وضعیت بیمارها را ببیند اجازه ترخیص بدهد. با کلی دعوا و مرافعه ساعت دو بعد از ظهر بچه را در بخش بستری و درمان را شروع کردند اما خیلی دیر شده بود متاسفانه و بچهام ناراحتی قلبی دارد به خاطر تشخیص و درمان دیر . دکتری که نامه بستری پسرم را به ما داده بود کمی با پرسنل بیمارستان دعوا کرد که چرا مریض من را همان موقع بستری نکردید. ....»
پیوند در مورد تجربه خودش نوشته است: « من کم کاری تیروئید دارم. وقتی حدود ده سال داشتم پدرم تشخیص داد ...مراجعه کردم به پزشک فوق تخصص غدد...خیلی ساده در کمتر از پنج دقیقه دارو تجویز کرد و هیچ توضیحی هم نداد...گذشت سال ها باعث یه مجموعهای علائم شد و علائمی که پایدار ماند...مثل ریزش شدید مو...پوست بسیار خشک...اضطراب شدید و مشکلاتی که داشت در مفاصل خودش را به شکل آسیبهای غیر معمول ورزشی نشون میداد... من برای هر کدوم از اینها بارها به پزشک مراجعه کردم و داروهای مختلف رو مصرف کردم و فیزیوتراپی رفتم ...یکی از این چهار تا فوق تخصص یکبار به ذهنش نرسید که کسی که دچار کمکاری تیروئیده به طور طبیعی توان جذب یه سری ویتامینها و ماینرالها رو نداره...خیلی تصادفی یه تست ویتامین دی3 دادم و متوجه شدم که شدیدا کمبود ویتامین دی دارم، کمبود این ویتامین باعث اون علائم شده بود و برای نزدیک 12 سال چهار تا متخصص دو دقیقه وقت برای چک کردنش نذاشتند...بماند که نبود این ویتامین میتونه زمینه ابتلا به سرطان و ام.اس که در شهر من شیوعش نسبتا زیاد هم هست باشه.»
در واکنش به این خاطرهگوییها، اما عدهای هم اعترضهایی را مطرح کردهاند، طراح این کمپین نوشته است که از طرف برخی تهدید به شکایت شده ، بعضی پزشکان و دانشجویان پزشکی هم در اعتراض به این اقدام، از ادبیات غیرقابل بازنشر استفاده کرده و فعالان این کمپین را متهم به بیسوادی کردهاند، خیلیها هم تلاش کردهاند به مسائل مطرح شده پاسخ بدهند.
رضا از تجربه یک دانشجوی سال ششم پزشکی در مورد پزشکان نوشته است: « پزشکی در بیمارستان اراک پای چپ را به جای راست عمل کرده بود ، به خاطر شیفت اضافه ٥٤ ساعت نخوابیده بود؛ یعنی قبل از عمل ٥٤ ساعت مداوم در بیمارستان حاضر بوده، بدون هیچ استراحتی! آیا این پزشک ضریب خطاش چند برابر نمیشه؟ این وسط پزشک چقدر مقصر است ؟ و مدیریت بیمارستان چقدر؟ همین شب گذشته، {جمعه شب} رزیدنت ارتوپدی بیمارستان ولیعصر بعد از ٥٠ ساعت کشیک متوجه شد که ١٢ ساعت هم کشیک اضافه خورده و چون می داند حتی یه چرت کوچک در این تایم ممکن است باعث شود یک بار دیگه شیفت اضافه بخورد در دستشویی اتاق عمل یک ماده مخدر به خودش تزریق میکند که بیدار بماند، تزریق کردن همانا و اُوردوز و مرگ همان! پیدا کردن مقصر با خودتان. اینها را ننوشتم که از پزشکها دفاع کنم، نوشتم که بدانیم خستگی که میتواند باعث مرگ بشود حتما میتواند باعث خطای پزشکی هم بشود، نوشتم شاید (فقط شاید) بهتر و منصفانهتر بتوانیم در مورد جامعه پزشکی نظر بدیم.»
بهروز معتقد است: «نباید از این کمپین به عنوان یک فرصت جهت انتقامگرفتن از "قاتلینِ عزیزانمان"! استفاده کنیم، بلکه این بیشتر مجالی است برای نقد جامعهای که دیگران را فاقد صلاحیت اظهار نظر میداند! یکی از این مشکلات به وجود آمده نه بخاطر خطای شخص، که به علت معیوب بودن سیستم پزشکی و ناکارآ بودن نظام درمانی است، یک فرهنگ غلط بین ما ایرانیها جا افتاده که فکر میکنیم دانشگاه، پزشک یا مهندس تولید میکنه! نه! دانشگاه فقط تحصیلکرده رشتههای مهندسی یا پزشکی تولید میکنه، برای پزشک یا مهندس شدن احتیاج به یک ساختار تکمیلی هست که در تمام طول دوران خدمت، نگاه شکاک و نقادش رو از روی اعضاش برنمیداره! این نگاه نقاد با ثبت خطاهای فردی در پروندههای درمانیِ پزشکان، بصورت سیستماتیک، اونها رو توی چرخه پزشکی حفظ یا حذف میکنه. متاسفانه در ایران به محض فارغالتحصیل شدن، یک فرد پزشک یا مهندس مادامالعمره و این اشتباست. یکی دیگر از این مشکلات، تمرکز امکانات مناسبتر در مراکز استانها و بیامکاناتی مفرط در شهرهای کوچکه، علتش نگاه کاسبکارانه به موضوع بازگشت سرمایه است که در شهرهای پر جمعیت راحتتر اتفاق میافته، واقعیت این است که سیستم درمانی ما معیوب است و نیاز به بازنگری اساسی دارد، تعداد معدودی از پزشکان هم از این سیستم معیوب برای پر کردن جیبشون استفاده میکنند، امنیت کاذبی که پزشک را همیشه پزشک نگه میدارد به این سیکل معیوب کمک میکند.»
کاربری به نام صادقی در این مورد نوشته است: « {باز نشر این مسائل} تقویت توهمات و مطالب بدون اساس و غیر علمی است! اکثر این داستانها جواب علمی دارند و نه جواب احساسی. قطعا خطاهای پزشکی وجود دارد ولی اکثر مواردی که من خوندم فاقد پایه علمی و ناشی از نقص آگاهی است.»
سارینا در این مورد نوشته است: « {این} حرکت بسیار غیرحرفه ای است، در نوع خودش و باعث از بین رفتن اعتماد مردم نسبت به جامعه پزشکی و امتناع از مراجعه به پزشک حتی در صورت بروز بیماری جدی و ایجاد رعب و وحشت نسبت به فضای درمانی میشود. به خاطر یه خطای حداکثر ٤-٥ درصدی، کسی حق نداره دید عموم مردم را نسبت به پزشک تغییر بدهد.»
در اظهار نظرهای خوانندههای خاطرات مردم از برخوردهای ناخوشایند با #خطای_پزشکی هم حیرت هست، هم خشم و هم ابراز تاسف، عدهای ترجیح میدهند گوینده را زیر سوال ببرند، برخی یادآوری میکنند که از تکرار داستانهای تلخ چیزی نصیب کسی نمیشود، بعضی دیگر از دسته ناامیدانی هستند که میگویند همین است و مشکلات حل شدنی نیست.
اما چیزی که در بیشتر یادداشتها، چه بیان تجربهها و چه اعتراضها روشن است بیاطلاعی بیشتر مردم از اتفاقی که برای بیمارشان افتاده است، وقت نگذاشتن پزشک برای توضیح در مورد بیماری، راههای درمان، عوارض داروها و خطر های احتمالی جراحی و مانند آنها.
یکی از کاربران به نام علی در این مورد نوشته است: « به عنوان پزشک این سیستم، میبینم بسیاری از چیزهایی که از نظر مردم خطای پزشکی است مواردی است که فقط پزشک یا هر کس دیگری که مسئول بوده به بیمار در مورد بیماری یا عوارض ناخواسته احتمالی توضیح نداده است. اینکه با روشهایی پزشک را تشویق کنند بیشتر وقت بگذارد برای صحبت کردن با بیمار، این شکایتها پیش نمیآید که وقتی 4 نفر که از این بیماریها سر در میآورند با خواندن شکایت بیمار خندهشان نگیرد، که یعنی یکی نبوده به مریضی که فکر میکند دکترش اشتباه کرده توضیح بدهد؟»
مراجعه به پزشکانی که فرصت زیادی برای ملاقات با تک تک بیماران نمیگذارند، مراجعه اورژانسی به بیمارستانهایی که کادر درمانیشان در لحظه تکمیل و حاضر به کمک نیست، بیتوجهی برخی پزشکان به پرونده مراجعههای قبلی بیماران و حساسیتهای دارویی و نادیده گرفتن لزوم بررسی تداخلات دارویی در تجویز داروهای تازه، بر احتمال رخ دادن اشتباههایی را که به نارضایتی از خدمات درمانی در کشور دامن میزند میافزاید.
امیدواری این است که با ثبت پرونده مراجعه بیماران به نظام سلامت، و فراهم شدن امکان پیگیری بیشتر، از حجم خطاها کاسته شود، اما فعلا آنچه از یادداشتهای مردم در مورد مشاهده #خطای_پزشکی برمیآید این است که سطح اعتماد مردم به جامعه پزشکی اندک شده است، سرمایهگذاران روی توریسم درمانی از ایران در کشور های همسایه هم از همین بستر فراهم استفاده میکنند، تا بعد از شکست بیمارستانهای دولتی و خصوصی و تامین اجتماعی و دیگران در جلب اعتماد، مردمی که توانایی مالی دارند برای درمان راهی ترکیه و کشورهای اروپایی شوند. آنها هم که امکانات مالی ندارند، با این بدگمانیها ترجیح دهند تا حد امکان کمتر به پزشک مراجعه کنند یا اگر مجبور به مراجعه هستند از شهرت پزشکان به عنوان راهنما استفاده کنند، در مراجعههای اولیه به سراغ متخصص و فوق تخصصها بروند و با ازدحام در مطب برخی پزشکان زمینههای تکرار خطای پزشکی را تشدید کنند یا این که در مراجعه به چندین پزشک دچار تردید شوند که بالاخره کدام نظر صائب و قابل احترام است.