سید پیام کمانه/ دكتراي فلسفه تحليلي
چندی پیش آیت الله جوادی آملی در سخنانی اصطلاح " دیاثت سیاسی" را به کار برد و متعاقب آن دفتر ایشان توضیحاتی را درباره ی معنای "دیاثت" و مشتقات آن در ادبیات فقهی منتشر کرد. پس از این ماجرا برخی جریانات رسانه ای شروع کردند به استفاده ی مکرر از این کلمات به عنوان وصفی برای افرادی معین. در عرف عام، اطلاق صفت "دیوث" به یک شخص مصداق توهین و فحاشی است و به سبب همین تلقی عمومی بود که اظهارات آیت ا... جوادی آملی و کاربردهای سریالی پس از آن باعث تعجب و ایجاد سوال در ذهن مردم شده بود. اگر"دیوث" فحش است و گفتن آن قبیح، پس چرا یکی از مراجع مذهبی معاصر این کلمه را به کار برده و حتی روایاتی منتسب به معصومین (علیهم السلام) وجود دارد که حاوی این کلمه است؟
برخی جریانات رسانه ای که علیرغم ادعایشان تعهدی به رعایت اصول اخلاقی ندارند، صرف به کار رفتن "دیاثت" و مشتقات آن در بیانات بزرگان و روایات منتسب به معصومین (علیهم السلام) را دلیلی بر قبیح نبودن بیان این کلمه و مجوزی برای تکرار آن و اسنادش به افراد معین دانسته اند.
در توضیح این مغالطه باید گفت کاربرد یک کلمه در ادبیات فقهی-روایی و ارایه تعریف یا حکم برای آن مجوزی برای اسناد آن به اشخاص در مکالمات روزمره به دست نمی دهد. قبیح بودن یک کلمه به بافت-متنی که کلمه در آن به کار می رود و همچنین نوع کاربرد آن بستگی دارد. صرف وجود کاربرد و تعریف فقهی برای یک کلمه یا اصطلاح در مباحثات علمی، از کاربرد عمومی و اسنادی آن کلمه و تعیین مصداق برای مفهوم آن قبح زدایی نمی کند.
این کلمات را در نظر بگیرید: زنا (و مشتقاتش مثل زانی، زانیه، ولدالزنا)، لواط، مساحقه، قیادت و مشتقات آن ها. تمام این کلمات در متون فقهی-حقوقی مکررا به کار می روند و تعاریف و احکام و قوانین مربوط به آنها مورد بحث علمی قرار می گیرد، ولی اگر در زبان غیرعلمی و روزمره شخص معینی را به هر کدام از اوصاف فوق (یا مترادف آن ها در فارسی)متصف کنیم، به وی فحاشی و توهین کرده ایم. اگر وجود کاربرد فقهی و غیراسنادی این کلمات دلیلی بر قبیح نبودن کاربرد آنان در مکالمات روزمره(به عنوان صفتی برای شخص معین) باشد، پس اگر برخی افراد مشخص را به"ولدالزنا" بودن متصف کنیم به آنان توهین نکرده ایم! باید توجه داشته باشیم که وقتی علما یا معصومین (علیهم السلام) این کلمات را به کار می برند، آنها را به هیچ شخص خاص و معینی اسناد نمی دهند و برای آن تعیین مصداق جزیی نمی کنند بلکه صرفا در مقام بحث از معنا و مفهوم و احکام جاری بر عموم مصادیق هستند. اما کاربردهای جدید کلمه "دیاثت" در ادبیات رسانه ای در مقام اسناد آن به افرادی مشخص به قصد تخریب شخصیت و هتک حرمت آنان است.
جدیدترین نمونه ی تاسف آور از کاربرد اسنادی کلمه ی دیاثت را می توانیم در مطلب یک هفته نامه درباره ی جشن حافظ ببینیم. در این هفته نامه عکس هایی از هنرمندان شرکت کننده در جشن حافظ که همسرانشان آنان را همراهی می کنند منتشر شده است. در میان این عکس ها تیتر " دیوث کیست؟" درج شده است. کنار هم قرار دادن عکس ها با این پرسش سبب می شود که در این مورد با کاربرد اسنادی "دیوث" و تعیین مصداق مشخص برای آن روبرو باشیم که توهین،فحاشی و هتک حرمت آشکار نسبت به مردان حاضر در عکس هاست. علاوه بر این، اسناد صفت "دیوث" به یک مرد مستلزم اسناد صفت قبیحه ای به زن وی است که قلم از نگاشتن آن درباره هنرمندان شرم دارد. از این رو هفته نامه مذکور به زنان حاضر در عکس نیز به قبیح ترین شکل ممکن هتاکی کرده است. و مصیبت بارتر این است که همه این اقدامات غیراخلاقی و غیرقانونی با سو استفاده از کلام چهره های مذهبی و مغلطه پردازی بر مبنای آن انجام شده است.
امید است نهادهای نظارتی دولتی و قضایی با تکیه بر استدلال موجود در این نوشته و توجه به تمایزهای معنایی الفاظ تحت کاربردهای گوناگون مانع سو استفاده فرصت طلبان از کلام بزرگان و در نتیجه تخریب وجهه ایشان و قبح زدایی از کلمات عرفا غیراخلاقی شوند و از آبرو و حقوق هنرمندان عزیز و خانواده های محترمشان دفاع کنند.