شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۴۴۱۳۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۱:۳۱
دیالیز نظام مدیریت استان
 لفته منصوری 

کلیه‌ها مسئول فیلتر کردن و درواقع تصفیه کردن مواد زائد از خون هستند. دیالیز عملیاتی است که جایگزینی برای بسیاری از وظائف و مسئولیت‌های طبیعی کلیه‌ها می‌باشد. کلیه‌ها دو عضوی هستند که در هر دو طرف پشت حفره شکم قرارگرفته‌اند. دیالیز فرآیند مصنوعی برای حفظ تعادل بدن انسان در شرایطی که عملکرد کلیه‌های ازکارافتاده، برای تداوم زندگی انسان انجام می‌شود.

پزشکان مواد شیمیایی مختلفی را در خون اندازه‌گیری می‌کنند تا ببینند چه زمان دیالیز برای بیمار لازم می‌شود. دو مورد از مهم‌ترین مواد شیمیایی موجود در خون که برای این مورداندازه‌گیری می‌شوند، کراتینین و اوره خون است. وقتی مقدار این دو ماده در خون بالا می‌رود، نشان‌دهنده این است که توانایی کلیه‌ها برای تصفیه بدن از مواد زائد پایین آمده است.

همودیالیز شایع‌ترین روش درمان جایگزین کلیه در بیماران کلیوی می‌باشد. در این روش خون، از یک مسیر عروقی به درون دستگاه دیالیز پمپ می‌گردد. خون از درون صافی دیالیز گذشته و در سمت مقابل، مایع دیالیز که حاوی کلراید سدیم، بی‌کربنات و غلظت‌های مختلفی از پتاسیم است، حرکت می‌کند. به‌طور متوسط هر بیمار به 4 ساعت دیالیز به‌صورت سه بار در هفته نیاز دارد.

از سوی دیگر همه‌ی ما روزی با مرگ روبرو خواهیم شد و می‌دانیم که مرگ نهایتاً سر می‌رسد. ازاین‌رو، آگاهی ما از اجتناب‌ناپذیری مرگ خویش و مرگ دیگران، مرگ و مردن را به مسئله‌ای مهم و بنیادین برایمان مبدل می‌کند؛ بنابراین، می‌توان گفت هر انسانی در طول زندگی اش به مرگ اندیشیده و می‌اندیشد. مرگ در وهله ی نخست، پدیده‌ای طبیعی و زیستی است و یقینا هیچ جانداری از جمله انسان را آن گریزی نیست. باوجود این، مرگ و مسائل مربوط به آن، نزد انسان نسبت به سایر موجودات زنده، تفاوت چشمگیری دارد؛ به قول نوربرت الیاس: «از میان تمام موجوداتی که بر روی زمین می‌میرند، فقط انسان است که مردن برای او مسئله است» و در واقع می‌توان گفت: «عملاً نه خود مرگ بلکه معرفت از مرگ است که مسائل را برای آدمیان به وجود می آورد».[1]

در خبرهای داغ این روزهای خوزستان خواندیم: استاندار خوزستان با تایید مرگ چهار بیمار دیالیزی در بیمارستان‌های گلستان و سینا گفت: 2 بیمار دیگر در بخش مراقبت‌های ویژه بستری هستند. وی اظهار کرد: ابعاد فوت چهار بیمار دیالیزی در حال بررسی دقیق و کارشناسی است.

از این به بعد هم قابل پیش‌بینی است. تشکیل هیئت‌های بررسی استانی و کشوری، دستورهای مستقیم مقام‌های مسئول، بازدید مستقیم مقام های سیاسی، اجتماعی و مذهبی، شرکت مستقیم در مراسم فاتحه و ...

اگر بالا رفتن کراتینین و اوره خون انسان عامل تشخیص بدکار کردن کلیه است. ازدیاد مرگ‌ها و جرح های سازمانی نیز نشانه ی ناکارآمدی مدیریت است. اگر تشخیص پزشکان در نوع اول عامل کشف نوع بیماری انسانی است، در نوع دوم این شبکه‌های اجتماعی هستند که عامل کشف بیماری اجتماعی شدند. اگر دستگاه همودیالیز عامل حفظ تعادل بدن انسان و تداوم زندگی است. در نوع دوم کدام دستگاه، تعادل از دست رفته اجتماعی و ادامه حیات عادی جامعه را به آن برمی‌گرداند؟!

این پرسش سهمگین زمانی بیشتر رخ‌نمایی می‌کند که تداوم جرح‌ها و مرگ‌ها نه! که باید گفت قتل های سازمانی؛ نوعی «مرگ نوین» که جامعه ما را به آن مصیبت‌بار کرده، سال به سال در حال افزایش است. مرگ‌های جاده‌ای، مرگ‌های هوایی، مرگ‌های بنزینی، مرگ‌های گازی، مرگ‌های برقی، مرگ‌های آبی، مرگ‌های ساختمانی، مرگ‌های صنعتی، مرگ‌های سرقتی و ... کافی است بر روی آمار این مرگ‌ها ظرف یک سال گذشته در استان خوزستان تامل و تفکر کنید.

مرگ‌هایی که بسامد آن‌ها در مقایسه با مرگ‌های طبیعی بسیار بالا است. مرگ‌هایی که اگر مهر محرمانه از علل و عوامل آن‌ها برداشته شود و اطلاع‌رسانی شفاف و بدون ملاحظه های سیاسی، اجتماعی و مدیریتی در باره ی آن‌ها صورت گیرد، شاید آسیب شناسان می توانستند برای معالجه‌ی آن‌ها دارویی تجویز کنند. مرگهایی که آسایش و آرامش را از جامعه ستانده و برای نوع انسان ایرانی مسئله شده است. والا به قول مارتین هایدگر، انسان «هستیِ ایستاده در نیستی است»؛ در آن صورت نیازی به این همه دستورات مستقیم، بازدید مستقیم و هیئت بررسی نبود.

ایکاش استاندار محترم خوزستان 3 نفر دیگر به اعضای هیئت کارشناسی که برای بررسی مرگ چهار بیمار دیالیزی خوزستانی تشکیل داده، اضافه می‌کرد، یک نفر از بازماندگان افراد متوفی به انتخاب خانواده مرحومان، یک وکیل آگاه به انتخاب به غم نشستگان و یک روزنامه‌نگار شجاع به انتخاب جامعه مطبوعات استان؛ شاید این ترکیب متفاوت قدمی برای حرمت‌گذاری به جان انسان‌ها بود! شاید این ترکیب به ساخت دستگاه جدیدی برای همودیالیز مدیریت استان کمک می‌کرد! شاید ...

 
پانوشت:

[1] - زمانی مقدم، مسعود (1395). پژوهشی در جامعه‌شناسی مرگ. تهران: جامعه شناسان.

comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۱
comment
comment
ناشناس
|
-
|
۱۲:۰۵ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۱
comment
0
0
comment بسیارعالی واحسنت
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار