اصلاح طلبان باید بخاطر زمينه سازي انتخاب احمدی نژاد در سال 84 از مردم عذر خواهی کنند
با بررسی دقيق دلايل و چگونگي بوجود آمدن پروسه اي كه موجب انتخاب محمود احمدي نژاد در سال 1384 بعنوان نهمين رییس جمهور شد و صد البته عوامل كاملا موثر بر پیروزی ایشان در دور دوم انتخابات رياست جمهوري آن سال ، به حرکت كاملا نامناسب اصلاح طلبان بويژه اعضاي جبهه مشاركت و تئوريسين هاي مانند عباس عبدي و روزنامه نگاراني چون اكبر گنجي در سیاه نمایی چهره مرد بزرگی همچون هاشمی رفسنجانی بر می خوریم.
اعضاي آن حزب و این بندگان خدا در زورآزمایی های متعدد خود با سران نظام در تنها نقطه ای که توانستند بظاهر پیروز شوند برخورد با جناب آقای هاشمی بود.(و می توان گفت شاید تمام این پیروزی را نیز آنان به تنهایی کسب نکردند و پیروزی حاصل کار آنان به تنهایی نبوده است)
در دوران هشت ساله عمر دولت اصلاحات بدون در نظر گرفتن این موضوع که یکی از اصلي ترين عوامل در روي كار آمدن دولت اصلاحات،بدون شك جناب آقای هاشمی بوده كه پس از پيروزي با نامردي تمام بر وی تاختند و تمام تلاش نخبگان اصلاح طلب بر این بود که همه مشکلات دولت خاتمی که شاید به دلیل ضعف مدیریت و انحصار طلبی اطرافیان اصلاح طلب ایشان بوجود آمده بود(و معضلاتی که طی هشت سال نتوانستند بر آنان فائق آید)را به گردن دولت سازندگی انداخته و در ناتواني جهت اجرايي نمودن نمادهاي جامعه مدني و اصلاحات در اداره کشور ، علت آن را مشکلات دولت قبلی دانسته و همه کمبود ها و ضعف های موجود را به مدیران و مدیریت آقای هاشمی نسبت می دادند و با تمام توان ، قدرت و ابزاری (مطبوعات رنگارنگ) که در اختیار داشتند مشکل اصلی مملکت را در طی عمر انقلاب در شخصی بنام هاشمی جستجو می کردند و به سیاه نمایی و ضعیف نشان دادن و حتي ديكتاتور جلوه دادن اقای هاشمی تلاش می کردند.
می توان گفت اصلاح طلبان در آن دوره در این زمینه تا حدود زیادی نیز موفق شدند بگونه اي که ضمن خانه نشین کردن آقای هاشمی بخش عمده اي از مردم نیز به اين باور رسيده بودند كه عمده مشکلات موجود حاصل کارهای اشتباه دولت هشت ساله سازندگي بوده است.
در نظر مردم آقای هاشمی دیگر جایگاهی نداشت و ایشان را به گوشه ای انزوا بردند! بطوری که در انتخابات مجلس دوره ششم که باید ایشان نفر اول آن انتخابات می شدند در رده سي ام قرار گرفتند و ايشان نيز با درایت و فهم سیاسی بالا از حضور در آن مجلس احساسي خودداری كرده و با شجاعت از نمايندگي مردم تهران استعفاء نمودند.
و از طرفی اصلاح طلبان پس از مجلس ششم در انتخابات رياست جمهوري سال 84 با نامزدی به اسم مصطفی معین که نه کاریزمای مناسب این سمت را داشت نه توان و وجهه لازم رادر میان طرفداران اصلاحات را برخودار بود وارد میدان انتخابات شدند و رای بیست و یک میلیونی دوره دوم جناب خاتمی را به دلیل مشکلاتی از قبیل عملکرد ضعیف ، تمامیت خواهی و انحصار طلبی که باعث کاهش محبوبیت اصلاح طلبان بعنوان ناجی کشور گردید را بجای افزایش رای به رقم پایین چهارمیلیون معین تقليل دادند.
البته در آن مقطع بخش از مردم که در مورد آقای هاشمی به آگاهی رسیده بودند و این موضوع باعث گردید که ایشان باز هم در دور اول آن انتخابات نفر اول كشور شود و به همراه محمود احمدی نژاد به دور دوم انتخابات راه يابند. در این مرحله هرکسی که در مقابل جناب آقای هاشمی قرار می گرفت موفق می شد .
و این موضوع بدلیل ایجاد فضای مسموم وتصویر نامناسبی بود که از آقای هاشمی توسط اصلاح طلبان مشاركتي و تندرو و احساسي و بدون تحليل در طول هشت سال دولت خاتمي شکل گرفته بود،بوجود امد و این تصور و باور در بین قشر عامه مردم به سادگی زدوده نمی گردید و نیاز به زمان بسيار بیشتری داشت با این حال قشر به ظاهر متفکر و قلم بدست اصلاح طلبان هنوز هم در مقابل آقای احمدی نژاد با آقای هاشمی سر ناسازگار داشته و به تبلیغات سوء خود نسبت به ایشان ادامه می دادند و شکست در مقابل احمدی نژاد را بهتر از پیروزی آقای هاشمی می پنداشتند و شاید همین تفکر ناصواب انان باعث پیروزی احمدی نژاد در سال 1384 و رئيس جمهور شدن وي و مصيبت هاي ادامه دار ایشان براي ملت ايران گرديد.
بنابر همين دلايل باید به نقش تاثیر گذار قشر اصلاح طلبان در به كرسي نشاندن احمدی نژاد بعنوان ریاست جمهوری ایران در آن سال با شجاعت تمام از ملت ایران عذر خواهی نمایند.